2024-03-29T12:12:28Z
https://agry.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4748
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
مطالعه تطبیقی الگوی کشت و تناسب اراضی محصولات زراعی و باغی عمده در حوضه آبریز دریاچه ارومیه
جواد
وفابخش
آرش
محمدزاده
کامبیز
بازرگان
میرناصر
نویدی
طی دو دهه گذشته، دریاچه ارومیه به عنوان دومین دریاچه بزرگ شور جهان در معرض خشک شدن قرار گرفت و حجم و سطح آب آن تا 80 درصد کاهش پیدا کرد. این فرایند به عواملی نظیر تغییر اقلیم، افزایش مصرف آب در بخش کشاورزی و مدیریت نامناسب منابع آب نسبت داده شد. بنابراین، برنامه اصلاح الگوی کشت به عنوان یکی از راهکارهای احیای دریاچه ارومیه و استفاده پایدار از منابع طبیعی به ویژه آب و زمین در این حوضه مطرح گردید. در این مطالعه، به تغییرات الگوی کاشت، بهینهسازی الگوی کشت موجود با اهداف بیشینهسازی درآمد خالص، بهرهوری اقتصادی آب و کمینهسازی مصرف آب و ارزیابی تناسب اراضی برای کشت محصولات زراعی و باغی عمده حوضه آبریز دریاچه ارومیه پرداخته شده است. برای ارزیابی تغییرات الگوی کشت از اطلاعات آماری وزارت جهاد کشاورزی طی سالهای 1395-1382 استفاده گردید. ارزیابی تناسب اراضی بر اساس روش پارامتریک برای 22 گیاه زراعی گندم، جو، ذرت دانهای، لوبیا، نخود، سویا، آفتابگردان، کلزا، گلرنگ، یونجه، سورگوم علوفهای، سیبزمینی، هویج، پنبه، چغندرقند، سیر، توتون، گوجه فرنگی، پیاز، هندوانه، زعفران و خیار و 12 گیاه باغی بادام، زردآلو، هلو، شلیل، آلبالو، گیلاس، آلو، سیب، گلابی، انگور، گردو و پسته انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که طی ده سال گذشته، سطح محصولات زراعی آبی در منطقه مورد مطالعه کاهش (از 357 هزار هکتار به 320 هزار هکتار) و به سطح محصولات باغی آبی افزوده (از 137 هزار هکتار به 164 هزار هکتار) شده است. مقایسه محصولات زراعی نشان میدهد که طی این مدت، سطح زیر کشت گندم (از حدود 151 هزار به حدود 110 هزار هکتار)، یونجه (از حدود 97 هزار به 82 هزار هکتار)، اسپرس (از حدود 15 هزار به نزدیک 5 هزار هکتار) و پیاز (از حدود 9800 به حدود 4800 هکتار) بیش از سایر محصولات کاهش پیدا کرده و سطح زیر کشت محصولاتی مانند ذرت علوفهای (از 1354 هکتار به بیش از 5000 هکتار) و گوجهفرنگی (از 7382 هکتار به 8781 هکتار) افزایش یافته است. مقایسه محصولات باغی در دو مقطع زمانی (85-1382و 95-1392) نشان میدهد که سطح زیر کشت درختان سیب، انگور، بادام، گردو و زردآلو طی این دوره به ترتیب بیشترین سطح را به خود اختصاص دادهاند. مقایسه سطح زیرکشت محصولات باغی نشان میدهد که سطح زیر کشت درختان سیب (از حدود 62 هزار به بیش از 69 هزار هکتار)، زردآلو (از حدود 5800 به حدود7300 هکتار)، آلو (از حدود 840 به بیش از 3000 هکتار) و هلو (از حدود 3523 هکتار به 5667 هکتار) افزایش و سطح کشت انگور (از حدود بیش از 38 هزار به حدود 34 هزار هکتار) کاهش پیدا کرده است. نتایج تناسب اراضی نشان میدهد که در بین محصولات زراعی مطالعه شده، گندم و جو با بیش از 375 هزار هکتار بیشترین سطح رده مناسب را به خود اختصاص داده و محصولات کلزا و یونجه با بیش از 350 هزار هزار هکتار، آفتابگردان با بیش از 340 هزار هکتار، ذرت دانهای با بیش از 330 هزار هکتار و محصولات سیبزمینی، پیاز و گوجهفرنگی با حدود 330 هزار هکتار بیشترین سطح رده مناسب را به خود اختصاص میدهند. در بین محصولات باغی مورد مطالعه، گیلاس، آلبالو، زردآلو و سیب با بیش از 350 هزار هکتار، گردو با بیش از 340 هزار هکتار و هلو با حدود 330 هزار هکتار به ترتیب بیشترین سطح رده مناسب را به خود اختصاص میدهند. نتایج بهینهسازی الگوی کشت با در نظر گرفتن تناسب اراضی و محدودیتهای منطقهای برای محصولات باعث کاهش 7/11 درصدی در مصرف آب و افزایش 1/27 و 9/43 درصدی به ترتیب در کل درآمد منطقه و شاخص بهرهوری اقتصادی آب در مقایسه با الگوی کشت موجود گردید.
برنامهریزی آرمانی
بهرهوری آب
عوامل محدودکننده تولید
2019
09
23
755
805
https://agry.um.ac.ir/article_37120_f9243dfb91b27594dd6fd3edbac0a74f.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
مقایسه اثرات زیستمحیطی مدیریت پیشرو و مدیریت رایج در بومنظامهای زراعی گندم زمستانه دشت میامی شاهرود بهروش ارزیابی چرخهحیات
محبوبه
حجتی
حمید رضا
اصغری
احمد
اخیانی
امروزه دستیابی به توسعهپایدار بومنظامهای کشاورزی که در آن محیط نیاز نسل حاضر و نسل آینده را تأمین نماید مورد توجه بسیاری از محققین و دانشمندان قرار گرفته است. بررسی تأثیرات بومنظامهای زراعی و اثرات مثبت و منفی آن از موارد مهم برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار میباشد . ارزیابی چرخهحیات روشی است که در آن اکثر اثرات زیستمحیطی یک بومنظام زراعی را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. این مطالعه بهمنظور ارزیابی و مقایسه اثرات زیستمحیطی نظامهای با مدیریت پیشرو و رایج گندمهای زمستانه دشت میامی (شاهرود)، بهعنوان یکی از قطبهای تولید گندم استان سمنان طی یک دوره پنج ساله با استفاده از روش ارزیابی چرخهحیات انجام شد. براساس استاندارد ISO14040، ارزیابی چرخهحیات در چهار گام تعریف و اهداف، ممیزی چرخهحیات، ارزیابی تأثیر چرخهحیات (گرمایش جهانی، اسیدی شدن، اوتریفیکاسیون، تخلیه بالقوه منابع غیرزنده، سمیت و کاربری اراضی) و تلفیق و تفسیر نتایج محاسبه شد. نتایج نشان داد میزان مصرف نهادهها در مدیریت رایج بومنظامهای زراعی و میزان عملکرد در هکتار برای بومنظامهای زراعی با مدیریت پیشرو بیشتر است. در بین شاخصهای بررسی شده بالاترین شاخص بومشناختی برای تخلیه سنگ فسفات در مدیریت رایج 06/1 برای تولید یک تن گندم زمستانه و برای مدیریت پیشرو 82/0 بود، اوتریفیکاسیون بومنظامهای خشکی برای مدیریت مزارع رایج و پیشرو بهترتیب با 15/0 و 11/ 0 برای تولید یک تن گندم زمستانه در رتبه دوم قرار گرفت. با توجه نتایج بهدست آمده آثار منفی زیستمحیطی بومنظامهای شامل مدیریت پیشرو کمتر بوده و شاخص بومشناختی مدیریت پیشرو به اهداف توسعه پایدار نزدیکتر بود.
اوتریفیکاسیون
شاخص بوم شناختی
مصرف منابع
2019
09
23
807
825
https://agry.um.ac.ir/article_37128_25d6ce9a99229738c8d92ad55f0549e2.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
ارزیابی شاخصهای رشدی ارقام سیبزمینی (Solanum tuberosum L.) در دو منطقه فریمان و جلگه رخ
ستاره
فروغیان
محمود
رمرودی
محمدرضا
اصغری پور
احمد
قنبری
براتعلی
فاخری
این مطالعه بهمنظور بررسی شاخصهای فیزیولوژیکی (شامل شاخص سطح برگ (LAI)، سرعت رشد غده (TGR)، سرعت رشد محصول (CGR) مؤثر بر عملکرد دو رقم سیبزمینی (آگریا و فونتانه) در مراحل مختلف رشد گیاه از سبز شدن تا رسیدگی و همچنین عملکرد غده در دو شرایط متفاوت آبوهوایی در مزارعی در دو منطقه فریمان و جلگه رخ طی سال زراعی 95-1394 به اجرا در آمد. نتایج نشان داد که بیشترین شاخص سطح برگ به رقم فونتانه با 02/5 اختصاص یافت، بیشترین شاخص سطح برگ در جلگه رخ به مزرعه خزاعی (64/4) و در فریمان به مزرعه مهدوی (14/4) اختصاص داشت. بیشترین و کمترین CGR در 90 روز پس از سبز شدن بهترتیب در رقم فونتانه و آگریا با 17/11و 6/9 گرم بر مترمربع در روز مشاهده شد. رقم فونتانه با عملکرد غده 79/439 گرم در مترمربع عملکرد 40 درصدی بالاتری نسبت به رقم آگریا داشت. مزرعه خزاعی با 67/376 گرم در مترمربع بیشترین و مزرعه شریعتی با 16/232 گرم در مترمربع کمترین عملکرد غده را داشتند. به بیان دیگر، مزرعه خزاعی از مزرعه رازقی 5 درصد و از مزرعه مهدوی 39 درصد عملکرد غده بالاتری داشت. حداکثر سرعت رشد غده در مزرعه خزاعی با 87/10 گرم در مترمربع در روز نسبت به مزارع رازقی، مهدوی و شریعتی بهترتیب 29، 69 و 75 درصد بالاتر بود. بهطور کلی با توجه به نتایج این آزمایش رقم فونتانه در جلگه رخ و در مزرعه خزاعی بهترین عملکرد را دارا بود.
سرعت رشد غده
سرعت رشد محصول
شاخص سطح برگ
عملکرد غده
2019
09
23
827
844
https://agry.um.ac.ir/article_37133_895c1e6d31fca9d72a5fe374075459fe.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
تأثیر مصرف گوگرد و کود دامی بر ویژگیهای کمّی و کیفی ارقام کنجد (Sesamum indicum L.)
مرجان
سعیدی نژاد
محمدعلی
بهدانی
محمد حسن
سیاری زهان
سهراب
محمودی
بالا بودن میزان pH خاک و تأثیر آن بر قابلیت استفاده از عناصر غذایی و همچنین کمبود مواد آلی موجب شده میزان تولید از پتانسیل عملکرد محصول فاصله بگیرد. این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیر دو ماده اصلاحکننده خاک، کود دامی و گوگرد بر عملکرد کمّی و کیفی ارقام کنجد (Sesamum indicum L.) طی سال 1395 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمان بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل کود گاوی در دو سطح (0 و 20 تن در هکتار)، گوگرد پودری در چهار سطح (0، 2، 4 و 8 تن در هکتار) و ارقام شامل جیرفت-13 و توده محلی جیرفت بودند. صفات مورد بررسی شامل عملکرد دانه، شاخص برداشت، محتوی روغن و پروتئین دانه و غلظت فسفر و گوگرد برگ ارقام کنجد بودند. نتایج نشان داد که بالاترین سطح گوگرد (8 تن در هکتار) بهجز شاخص برداشت موجب افزایش معنیداری در صفات مورد بررسی نسبت به تیمار شاهد گردید. همچنین اثرات متقابل کود گاوی و گوگرد نیز بر تعدادی از صفات معنیدار گردید طوریکه بیشترین عملکرد دانه مربوط به رقم جیرفت-13 در بالاترین سطح گوگرد و کود گاوی (20 تن در هکتار) بود. رقم جیرفت-13 بیشترین میزان درصد روغن و پروتئین دانه و همچنین شاخص برداشت را نسبت به توده محلی جیرفت داشت. اثرات تیمارهای گوگرد و کود گاوی بر میزان روغن و پروتئین دانه معنیدار بود و بیشترین مقدار مربوط به کاربرد توأم گوگرد و کود گاوی بود. کاربرد گوگرد همچنین موجب افزایش غلظت این عنصر در برگهای گیاه گردید و همچنین بهدلیل کاهش موضعی pH خاک تأثیر معنیداری در افزایش جذب فسفر داشت. نتایج نشان داد مصرف تلفیقی گوگرد و کود گاوی را میتوان بهعنوان راهکاری اکولوژیک در راستای دستیابی به افزایش رشد و تولید کمّی و کیفی گیاهان روغنی بهویژه در خاکهای با قلیایی، مد نظر قرار داد.
گیاه روغنی
کود
روغن
pH خاک
اصلاح خاک
2019
09
23
845
857
https://agry.um.ac.ir/article_37142_381742f62debdb0255514717748c8a7a.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
مقایسه راندمان انرژی تولید سیبزمینی (Solanum tuberosum L.)در روشهای مختلف آبیاری در منطقه جلگه رخ تربت حیدریه
وحید
کریمی
رضا
صدرآبادی حقیقی
امیر بهزاد
بذرگر
مجسن
درگاهی
بهمنظور ارزیابی و مقایسه کارایی مصرف انرژی در تولید سیبزمینی (Solanum tuberosum L.) براساس روشهای آبیاری نشتی و تحت فشار مطالعهای در سطح 11 مزرعه منطقه جلگه رخ شهرستان تربت حیدریه در سال 93-1392 اجرا شد. مقایسه با استفاده از طرح کاملاً تصادفی نامتعادل انجام شد که در آن نوع سیستم آبیاری بهعنوان تیمار و مزارعی که با هر سیستم آبیاری مطابقت داشت، بهعنوان تکرار در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج تحقیق بیشترین مقدار مصرفی انرژی برای نیروی کارگری مربوط به آبیاری نشتی بود. بیشترین میانگین سوخت فسیلی انرژیهای مصرفی مربوط به روش آبیاری نشتی و پس از آن بهترتیب آبیاریهای بارانی و قطرهای بود. میزان مصرف الکتریسیته در روش آبیاری قطرهای بیشترین مقدار را نسبت به دو روش دیگر داشت. بیشترین انرژی مصرفی کودهای نیتروژنه مربوط به روش آبیاری نشتی بود. میزان انرژی مصرفی کودهای فسفره در آبیاری قطرهای کمترین مقدار و انرژی استفاده از کودهای پتاسه در سیستم آبیاری قطرهای بالاترین بود. انرژی مصرفی ناشی از مصرف علفکشها در روش قطرهای بیشترین و آبیاری نشتی در رده بعدی قرار گرفت. انرژی مصرفی ماشینآلات در روش آبیاری بارانی بیشترین بود. در روش اخیر انرژی مصرفی ماشینآلات تقریباً نیمی از سهم انرژی مصرفی ورودیهای کل بود. میزان انرژی مصرفی غیرمستقیم برای سیستم آبیاری قطرهای 6868 مگاژول بر هکتار و در آبیاری بارانی 2756 مگاژول بر هکتار بود. انرژی ناشی از بذر مصرفی در روش آبیاری قطرهای بالاترین و در آبیاری بارانی کمترین مقدار بود. میزان کل انرژیهای ورودی و خروجی در روش آبیاری بارانی بیشترین مقدار (24/106674 و 162000 مگاژول بر هکتار) بود و پس از آن روشهای آبیاری قطرهای (82/97807 و 151000 مگاژول بر هکتار) و آبیاری نشتی (61/92539 و 139000 مگاژول بر هکتار) در ردههای بعد قرار گرفتند. بازده انرژی روش آبیاری قطرهای 6/1 بیشتر از سایر روشهای آبیاری بود. میزان بهرهوری انرژی از نظر مقدار در آبیاری قطرهای و نشتی بیشترین 44/0 و در آبیاری بارانی 41/0 کمترین بود. انرژی خالص در آبیاری بارانی بیشترین (18/ 53392 مگاژول بر هکتار) و در آبیاری نشتی (38/46660 مگاژول بر هکتار) کمترین میزان بود. میزان بهرهوری انرژی از نظر مقدار در آبیاری قطرهای و نشتی (44/0 و 43/0) بیشترین و در آبیاری بارانی کمترین (41/0) بود. میزان انرژی ویژه در آبیاری نشتی (36/2) بیشتر از سایر روشها و در آبیاری قطرهای کمترین (32/2) بود.
آبیاری بارانی
آبیاری قطره ای
آبیاری نشتی
انرژی غیرمستقیم
انرژی ویژه
2019
09
23
859
876
https://agry.um.ac.ir/article_37151_58e262620a1107bf9cea537594435204.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
ارزیابی خصوصیات مورفو-فنولوژیکی و کمّی اکوتیپهای رازیانه تحت تنش خشکی
علی
ایزانلو
محمد
ضابط
سید حمید رضا
رمضانی
عالیه
جامی
تنش خشکی از مهمترین مشکلات کشاورزی در مناطق خشک و نیمهخشک میباشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تنش خشکی بر خصوصیات مورفوفنولوژیکی و عملکرد بذری هفت اکوتیپ مختلف رازیانه بود. این آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار و در دو مکان نرمال و تنش خشکی انتهای فصل در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند در سال 1394 صورت پذیرفت. صفات مورد بررسی شامل تعداد روز تا 50% گلدهی، تعداد روز تا 50% رسیدگی، ارتفاع کل گیاه، ارتفاع تا چتر اصلی، تعداد شاخههای اصلی گیاه، تعداد چتر در بوته، تعداد چتر بارور در بوته، تعداد دانه در چتر اصلی، تعداد چترک در چتر اصلی، طول میانگره انتهایی، تعداد میانگره و عملکرد دانه بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب هر دو مکان حاکی از وجود تفاوت معنیدار بین اکوتیپها برای اکثر صفات مورد بررسی بهجز تعداد شاخههای اصلی و تعداد چتر بارور در بوته بود. نتایج همبستگی نشان داد که در شرایط نرمال عملکرد دانه با صفات ارتفاع بوته، تعداد دانه در چتر اصلی، تعداد چتر بارور در بوته همبستگی مثبت و معنیدار در حالیکه با تعداد روز تا 50% گلدهی منفی بود و تحت شرایط تنش همبستگی بین عملکرد دانه با تعداد دانه در چتر اصلی مثبت و معنیدار و با صفات تعداد چتر و طول میانگره انتهایی منفی و معنیدار بود. تجزیه خوشهای اکوتیپهای مورد بررسی در دو شرایط نرمال و تنش مشابه و شامل دو گروه اول (ایلام، گناباد و خوسف) و دوم (مشهد، نیشابور، بجنورد و رومی) بود. اکوتیپ بجنورد در شرایط نرمال و اکوتیپهای مشهد، نیشابور، خوسف و بجنورد در شرایط تنش بیشترین میزان عملکرد دانه را به خود اختصاص داده بودند. بهطور کلی نتایج نشان داد که اکوتیپ بجنورد از عملکرد بیشتر و پایدارتری تحت هر دو شرایط نرمال و تنش برخوردار بوده و صفات تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در بوته و تعداد چتر بارور در بوته را میتوان بهعنوان صفات مؤثر بر عملکرد دانه و استفاده در برنامههای اصلاحی رازیانه محسوب نمود.
اکوتیپ
تنش خشکی
تجزیه همبستگی
تجزیه بای پلات
تجزیه خوشه ای
2019
09
23
877
892
https://agry.um.ac.ir/article_37158_68687986f04bb95ebce7e2e329f31f0f.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
بررسی برهمکنش کاربرد ازتوباکتر و نیتروژن بر میزان انتقال مجدد مواد، عملکرد و اجزای عملکرد دانه جو (Hordeum vulgar L.)
اردشیر
طاهری نژاد
محمد اقبال
قبادی
سعید
جلالی هنرمند
حسن
حیدری
بهمنظور بررسی اثر ازتوباکتر بر خصوصیات کمّی و کیفی گیاه جو (Hordeum vulgar L.) و همچنین میزان مصرف بهینه آن و جایگزینی با مقادیر نیتروژن صنعتی و تأثیر آن بر میزان انتقال مجدد مواد، آزمایشی بر روی جو آبی رقم بهمن بهصورت مزرعهای در شهرستان سنقر (استان کرمانشاه) در سال زراعی 94-1393 اجرا گردید. آزمایش از نوع فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار بود. فاکتورها شامل سطوح کود زیستی ازتوباکتر کروکوکوم (0، 100 و 200 گرم در هکتار) و سطوح کود نیتروژن از منبع اوره (0، 50، 100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار) بودند. نتایج نشان داد، برهمکنش ازتوباکتر و نیتروژن بر تمامی صفات مورد بررسی معنیدار بود. بیشترین میزان انتقال مجدد مواد از ساقه به دانه از پدانکل و پنالتیمیت در استفاده توأم کودهای نیتروژنه صنعتی 200 کیلوگرم در هکتار و کودهای بیولوژیک 100 گرم در هکتار ازتوباکتر بهترتیب مقدار110 و 90 میلیگرم و همچنین بیشترین مقدار انتقال مجدد از سنبله به دانه در تیمار کودهای نیتروژنه صنعتی 50 کیلوگرم در هکتار و کودهای بیولوژیک 200 گرم در هکتار ازتوباکتر به مقدار 41 میلیگرم مشاهده شد. همچنین بیشترین مقدار شاخص سطح برگ، وزن هکتولیتر، درصد پروتئین دانه (5/12 درصد)، عملکرد زیستتوده، شاخص برداشت، تعداد سنبله در واحد سطح، تعداد دانه در سنبله، وزن هزاردانه و عملکرد دانه (871 گرم در مترمربع) در تیمار 200 گرم در هکتار ازتوباکتر و 200 کیلوگرم در هکتار نیتروژن بهدست آمد. با افزایش میزان این نهادهها، مقادیر صفات نیز افزایش نشان داد. با در نظر گرفتن هزینه این نهادهها و مقادیر افزایش عملکرد دانه و پروتئین، مصرف 100 گرم در هکتار ازتوباکتر و 100 کیلوگرم در هکتار نیتروژن بهترتیب حدود 834 گرم در مترمربع و 26 درصد، بیشترین بازده اقتصادی داشت و اختلاف معنیداری با مصرف حداکثر آنها نداشت. در این آزمایش با افزایش ازتوباکتر بین 17 تا 42 درصد به عملکرد دانه اضافه شد.
ازتوباکتر کروکوکوم
پروتئین
جو
نیتروژن
2019
09
23
893
908
https://agry.um.ac.ir/article_37166_21d8967dd55a2b4a350e78dcb622cebc.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
ارزیابی اثرات زیستمحیطی محصولات عمده کشاورزی در دهستان بلهرات نیشابور با استفاده از روش ارزیابی چرخهحیات
فرزانه
معصوم خانی
لیلی
ابوالحسنی
سرور
خرم دل
سید احمد
محدث
ارزیابی چرخهحیات (LCA) ابزاری مناسب برای بررسی اثرات زیستمحیطی فرآیندهای تولید در بومنظامهای کشاورزی است که براساس دو مؤلفه مصرف نهادهها و انتشار آلایندهها به محیط تعیین میشود. این روش جزئیاتی را در ارتباط با چگونگی کاهش اثرات زیستمحیطی و همچنین افزایش پایداری در کشاورزی ارائه میدهد. هدف این مطالعه مقایسه اثرات زیستمحیطی چهار محصول عمده شامل گندم (Triticum aestivum L.)، جو (Hordeum vulgare L.)، هندوانه بذری (Citrullus lanatus L.) و یونجه (Medicago sativa L.) در دهستان بلهرات نیشابور بود. میانگین میزان مصرف نهادهها (اعم از کودها و سموم شیمیایی، سوخت فسیلی، الکتریسیته، آب، کود حیوانی و بذر) و عملکرد برای چهار محصول گندم، جو، هندوانه بذری و یونجه در منطقه مورد مطالعه طی سال 1394 با استفاده از پرسشنامه تعیین شد. ارزیابی چرخهحیات در چهار گام تعریف اهداف و حوزه عمل مطالعه، ممیزی چرخهحیات، ارزیابی تأثیر چرخهحیات و تفسیر نتایج محاسبه گردید. گروههای تأثیر شامل گرمایش جهانی، اسیدی شدن، اوتریفیکاسیون خشکی و آبی بودند. واحد کارکردی معادل یک تن عملکرد اقتصادی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که پتانسیل گرمایش جهانی بیشترین اثر زیستمحیطی برای چهار محصول شامل گندم، جو، هندوانه بذری و یونجه بهترتیب برابر با 36/869، 32/694، 06/4947 و 95/2678 واحد معادل کیلوگرم CO2 بهازای یک تن عملکرد اقتصادی و همچنین پتانسیل اوتریفیکاسیون آبی این محصولات بهترتیب برابر با 08/3، 4/2، 08/11، 33/3 واحد معادل کیلوگرم PO4 بهازای یک تن عملکرد اقتصادی، کمترین اثر زیستمحیطی را در هکتار به خود اختصاص داده است. بهطور کلی از بین این چهار محصول، هندوانه بذری (14/1Ecox بهازای یک تن عملکرد اقتصادی) و جو (07/0 Ecox بهازای یک تن عملکرد اقتصادی) بهترتیب بیشترین و کمترین شاخص بوم شناخت را به خود اختصاص دادند. هندوانه بذری بهدلیل داشتن عملکرد بسیار پایین نسبت به سایر محصولات، مصرف نهادهها را پوشش نداده و به همین دلیل اثرات زیستمحیطی بیشتری را منتشر نموده است. بر این اساس، با توجه به سهم بالای گروه تأثیر گرمایش جهانی، توصیه میشود انتخاب گونههای با اثرات زیستمحیطی کمتر، مدیریت خاکورزی کاهش یافته و مصرف کودهای آلی بهعنوان راهکارهای جایگزین برای کودهای شیمیایی بهمنظور تخفیف این اثرات زیستمحیطی مد نظر قرار گیرد.
اسیدی شدن
اوتریفیکاسیون
گرمایش جهانی
پایداری
شاخص زیست محیطی
2019
09
23
909
924
https://agry.um.ac.ir/article_37172_d78822afd7e7cf60d4c07c26c08b6529.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
بررسی چرخه حیات (LCA) نظام تولید ذرت در شرایط آب و هوایی مشهد
سرور
خرم دل
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
عبداله
ملافیلابی
چرخه حیات (LCA) رویکردی برای ارزیابی اثرات زیست محیطی تولید محصول یا انجام یک فعالیت است که بر اساس دو شاخص میزان مصرف منابع و انتشار انواع آلایندهها به محیط زیست محاسبه میگردد. بدین منظور، این مطالعه با هدف تعیین اثرات زیست محیطی نظام تولید ذرت در شرایط آب و هوایی مشهد با استفاده از LCA انجام شد. بمنظور تجزیه و تحلیل اثرات زیست محیطی، از روش 14040ISO به ازای یک واحد کارکردی معادل با یک تن دانه استفاده شد. بدین ترتیب، میزان نهادههای ورودی (از جمله سوختهای فسیلی و کودهای معدنی)، تولید و نقل و انتقال نهادههای کشاورزی (نظیر تولید کودهای شیمیایی) و عملیات بکارگرفته شده در مزرعه (شامل شخم و برداشت) به ازای یک واحد کارکردی تعیین گردید. در گام اول، ممیزی چرخه حیات (LCI)، میزان مصرف نهادهها و انتشار آلایندهها به ازای یک واحد کارکردی تعیین شد. در مرحله بعد، ارزیابی تأثیر چرخه حیات (LCIA) انجام گرفت و بر اساس شاخصهایی اطلاعات مرحله قبل در شش گروه تأثیر شامل تخلیة منابع (نظیر مصرف سوختهای فسیلی و کودهای معدنی فسفر و پتاسیم)، تغییر کاربری اراضی، تغییر اقلیم (گرمایش جهانی)، سمیّت (جوامع انسانی، بومنظامهای خشکی و آبی)، اسیدی شدن اراضی و اوتریفیکاسیون (بوم نظامهای خشکی و آبی) دستهبندی شدند. در نهایت، بعد از نرمالسازی و وزنیسازی دادهها شاخص زیست محیطی (EcoX)که نشاندهنده سهم نظام مورد مطالعه در میزان مصرف نهادهها و انتشار آلایندهها میباشد، محاسبه گردید. محاسبه شاخص زیست محیطی نشان داد که بیشترین سهم نظام تولیدی ذرت به ترتیب برای گروههای مؤثر اسیدی شدن (59/2) و تغییر اقلیم (61/0) حاصل شد. بدین ترتیب، با توجه به نتایج و بمنظور کاهش اثرات زیست محیطی نظام تولید ذرت چنین بنظر میرسد که میتوان از روشهای مختلف مدیریت نظام زراعی همچون کاربرد نهادههای آلی، تناوب، گیاهان تثبیتکننده نیتروژن و خاکورزی حداقل بر مبنای بهرهگیری از اصول کمنهاده برای کاهش این اثرات زیست محیطی بهره جست.
اثرات زیست محیطی
ارزیابی تأثیر چرخه حیات
انتشار
مصرف منابع
2019
09
23
925
939
https://agry.um.ac.ir/article_37182_f081acabcc36c76bceee70d3c80904d5.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
بررسی سلامت بومنظامهای زراعی در استانهای شرقی ایران
هدی
محمدی
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
محسن
جهان
بومنظامهای زراعی که توسط بشر با هدف تولید غذا و فیبر مدیریت میشوند اگرواکوسیستم نام دارند که علاوه بر تولید نیازهای اولیه بشر، خدمات متنوع و مهمی نیز دارند. امّا مدیریت نادرست با هدف تولید بیشتر محصولات کشاورزی، منجر به ناتوانی بومنظامهای زراعی در ارائه خدمات و کارکردهای مورد انتظار شده است. از این رو ارزیابی و نظارت بر بومنظامهای زراعی با هدف مدیریت صحیح آنها و تولید پایدار ضروری به نظر میرسد. در این مطالعه سلامت بومنظامهای زراعی چهار استان شرقی کشور شامل خراسان شمالی، خراسان رضوی، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان، طی سالهای 1381 تا 1390 از لحاظ ساختاری، کارکردی، سازمانی و در نهایت سلامت کل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که از لحاظ سلامت ساختاری استان سیستان و بلوچستان بیشترین امتیاز و استان خراسان رضوی کمترین امتیاز را داشت. از لحاظ سلامت کارکردی استانهای خراسان رضوی و خراسان جنوبی بهترتیب بهترین و بدترین شرایط را داشتند. بر اساس نتایج بهدست آمده استان سیستان و بلوچستان بیشترین و استان خراسان رضوی کمترین امتیاز را از لحاظ سازمانی کسب کردند. بومنظامهای زراعی تمامی استانها بهجز خراسان جنوبی از لحاظ سلامت کل در مرتبه ضعیف و خراسان جنوبی در مرتبه بسیار ضعیف قرار گرفتند. در مجموع سلامت کل استان خراسان رضوی بیشتر از سایر استانها و سلامت کل استان خراسان جنوبی کمتر از سایر استانها بود. بارندگی کم، تراکم زراعی بالا، عدم دسترسی کافی به سیستم آبیاری تحت فشار، اختصاص مساحت کمی از اراضی زراعی به گیاهان علوفهای، چندساله و تثبیتکننده نیتروژن، فشردگی خاک، کم بودن عملکرد در کلیه گروههای زراعی، پایین بودن بهرهوری نیتروژن و عدم توجه به توسعه مراکز تولید حشرات مفید از جمله مهمترین دلایل مشترک در تنزل سلامت بومنظامها در استانهای مذکور بود.
اگرواکولوژی
سلامت ساختاری
ثبات
پایداری
2019
09
23
941
953
https://agry.um.ac.ir/article_37190_2b61d7f7e5e36a5eddfc1b8e8b468a5c.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
اثر زمان رویش در خزانه و تراکم سوروفآبی (Echinochloa oryzoides) بر قابلیت رقابت با برنج (1. مطالعات طی فصل رشد: رشد و نمو)
المیرا
محمدوند
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
بیژن
یعقوبی
بررسی اثرات رقابتی علفهرز سوروفآبی بهعنوان یک گونه رقیب جدید در شالیزارهای استان گیلان حائز اهمیت بسیاری است. نتیجه رقابت علفهرز-گیاهزراعی تحت تأثیر تراکم و نسبت گونهای قرار میگیرد؛ اگرچه زمان نسبی رویش دانهرست علفهایهرز میتواند تأثیر زیادی بر آن داشته باشد. طی دو سال مطالعه مزرعهای، اثر سن گیاهچه سوروفآبی هنگام نشاءکاری (10، 20 و 30 روز) و نسبت تراکم سوروفآبی: برنج در هرکپه (4:0، 3:1، 2:2، 1:3 و 0:4 علفهرز: برنج) بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. خصوصیات رشد برنج و علفهرز در شرایط رقابت تمامفصل با شش و پنج مرحله نمونهبرداری تخریبی بهترتیب در سال اول و دوم آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. در گیاه زراعی برنج، افزایش تعداد گیاهچه در نسبتهای مختلف کاشت سبب افزایش تعداد پنجه، شاخص سطح برگ، وزن خشک برگ و کل ماده خشک تولیدی شد؛ امّا این نسبت بر ارتفاع نهایی بوتهها تأثیری نداشت. در علفهرز نیز تعداد پنجه و کل ماده خشک تولیدی تحت تأثیر نسبت کاشت قرار گرفته و با افزایش تعداد علفهرز در نسبت کاشت، افزایش یافت؛ اگرچه نسبتکاشت تأثیر چندانی بر ارتفاع نهایی گیاهان، حداکثر شاخص سطح برگ و وزن خشک برگ علفهرز نداشت و با پیشرفت فصل رشد تفاوت تیمارها از بین رفت. در نسبت کاشت 3:1 علفهرز: برنج تعداد پنجهها در اکثر مراحل نمونهبرداری در دو گونه مشابه بود؛ امّا در سایر مخلوطها، در علفهرز بیشتر از برنج بود. حداکثر شاخص سطح برگ، حداکثر وزن خشک برگ و کل ماده خشک تولیدی در کلیه نسبتهای کاشت در علفهرز بیشتر از برنج بود. سن نشاء سوروفآبی تنها در سال اول آزمایش بر تعداد پنجه، شاخص سطح برگ، و وزن خشک برگ دو گونه، و همچنین بر کل ماده خشک تولیدی علفهرز تأثیر گذاشت؛ امّا در سال دوم چنین نشد. سن نشاء علفهرز اثری بر ارتفاع نهایی گیاهان نداشت. بهطور کلی براساس یافتههای این آزمایش میتوان اظهار داشت که سوروف رقیب قویتری نسبت به برنج است؛ چنانکه اثر حضور گونهی رقیب بر برنج بیشتر از سوروفآبی بود. این مسئله توانایی بیشتر علفهرز در جبران کاهش اولیه گیاهچه از طریق پنجهدهی و رشد بیشتر بهواسطه قابلیت رقابت بیشتر را نشان میدهد.
تراکم نسبی
سن گیاهچه
کشت غرقابی
نشاکاری
2019
09
23
955
974
https://agry.um.ac.ir/article_37196_050b2724309b41ee159ead1a1bdfeb87.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
ارزیابی کارایی نیتروژن در طی روند تاریخی اصلاح ارقام مختلف غلات در ایران: 2- ذرت (Zea mays L.)
لیلا
جعفری
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
بهمنظور ارزیابی روند ویژگیهای زراعی و شاخصهای کارایی در جریان اصلاح ارقام ذرت، آزمایشی در سال زراعی 94-1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این آزمایش فاکتور اصلی، مقادیر مختلف کود در هشت سطح (نیتروژن از منبع کود اوره 46 درصد : 0، 100، 200 و 300 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار؛ کود دامی: 0، 10، 20 و 30 تن در هکتار) و فاکتور فرعی، شش رقم ذرت (ارقام خیلی قدیمی: 704 و 647؛ رقم قدیمی: 500؛ ارقام جدید: 260، 750 و 706) بود. صفات مورد ارزیابی شامل عملکرد دانه، کاهوکلش و بیولوژیک، شاخص برداشت، کارایی مصرف، جذب و استفاده از نیتروژن، بهرهوری جزئی و شاخص برداشت نیتروژن بودند. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین عملکرد کاهوکلش بهترتیب در رقم سینگل کراس ۷۰۴ و رقم هیبرید ۲۶۰ مشاهده شد که بهطور معنیدار با سایر ارقام تفاوت داشت. این صفت در رقم 704 در مقایسه با رقم ۲۶۰ به میزان ۹/۷۱ درصد بیشتر بود. با افزایش مقدار کود نیتروژن و دامی عملکرد دانه و بیولوژیک بهطور معنیداری افزایش یافت. اگرچه در اغلب سطوح کودی بیشترین عملکرد دانه در رقم قدیمی 704 مشاهده شد امّا با افزایش سطح کود نیتروژن از صفر به 300 کیلوگرم، بیشترین افزایش عملکرد دانه در ارقام 500 و 705 و بهترتیب به میزان 117 و 103 درصد بهدست آمد. از طرف دیگر در اغلب ارقام، کاربرد کود نیتروژن در مقایسه با کود دامی باعث افزایش بیشتر صفات مربوط به عملکرد گردید. در اغلب ارقام (بهجز ارقام 500 و 647) کاربرد سطوح مختلف کود دامی باعث کاهش معنیدار کارایی مصرف نیتروژن در مقایسه با سطوح مشابه کود شیمیایی نیتروژن گردید. بیشترین (82/34 کیلوگرم بر کیلوگرم) و کمترین (66/24 کیلوگرم بر کیلوگرم) کارایی استفاده از نیتروژن بهترتیب در رقم جدید هیبرید 260 و رقم قدیمی 500 مشاهده شد. بهرهوری جزئی بهطور معنیدار تحت تأثیر سطوح مختلف کود قرار گرفته و با افزایش مصرف کود (اعم از نیتروژن یا دامی) این صفت بهطور معنیدار در ذرت کاهش یافت. در اغلب موارد کاربرد کود دامی اثر مشابهی با سطوح معادل کود نیتروژن بر شاخصهای عملکرد و کارایی نیتروژن داشت. بین ارقام قدیم و جدید از نظر شاخصهای کارایی نیتروژن روند مشخصی مشاهده نشد.
اوره
کارایی مصرف نیتروژن
کارایی استفاده از نیتروژن
کارایی جذب نیتروژن
کود دامی
2019
09
23
975
994
https://agry.um.ac.ir/article_37205_9d0a97555a646c3ec1c07fc39d03561c.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
ﺑﺮرﺳﻲﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﻓﻨﻮﻟﻮژیکی، ریختی و فیتوشیمی ژﻧﻮﺗﻴﭗﻫﺎی زنیان (Trachyspermum ammi L.)
مهدی
فراوانی
نرجس
عزیزی
عبدالکریم
نگاری
مجید
رنجبر
علی اشرف
جعفری
تودههای زنیان موجود در کشور دارای تنوع بسیار بالایی ازنظر صفات کیفی و کمّی هستند. بهمنظور بررسی روابط بین صفات مورفولوژیک و زراعی و تعیین مهمترین صفات مؤثر در عملکرد دانه، تعداد ۱۸ توده زنیان (Trachyspermum ammi L.) در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی طرق مشهد در طی سالهای زراعی 95-1394 مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد عملکرد دانه بین ۹۳۸–۳۷۳ کیلوگرم در هکتار متغیر بوده است. در این آزمایش صفات ریختی و فنولوژیکی، عملکرد سرشاخه، بازده اسانس و تولید بذر مطالعه شد. بر اساس نتایج حاصل، تنـوع قابـل ملاحظـه و معنیداری (05/0p≤) در میـان ژنوتیـپهـا ازنظر صـفات اندازهگیری شده همانند 50% گلدهی130- 85 روز، وزن زیستتوده 245- 72 گرم در بوته، عملکرد دانه در بوته 3/61- 38 گرم و درصد اسانس 22/11-08/3% بین ژنوتیپهای مختلف به اثبات رسید. نتایج همبستگی نشان داد عملکرد اسانس دارای همبسـتگی مثبـت بالا و معنیداری (01/0p≤) بـا صفات درصد اسانس، وزن بوته، عملکرد دانه در بوته، وزن کل بوته و شاخص برداشت داشته است. همبستگی کمی بین صفات تاج و پوشش و زمان رسیدگی فیزلولوژیکی با عملکرد اسانس وجود داشت. همبستگی عملکرد دانه بازمان ساقه رفتن معنی دار (5%) و بهشکل منفی (52/0-) بود. تجزیه علیت نشان داد بیشترین اثر مستقیم مثبت (39%) بر عملکرد اسانس دانه مربوط وزن کل بوته هست که خود همبستگی مثبت و بالایی (53%) با تعداد روز تا رسیدگی داشته است. برای مطالعه تودههای بـومی زنیان، انتخاب صفاتی همانند وزن کل بوته، ارتفاع بوته، زمان ساقه رفتن و تعداد روز تا رسیدگی فیزیولوژیکی گیاه از اهمیت خاصی برخوردار بوده و باید با دقت نظر و تأکید بیشتری در برنامههای اصلاحی مد نظر قرار گیرند.
اسانس
تنوع
رسیدگی فیزیولوژیکی
علیت
همبستگی
2019
09
23
995
1008
https://agry.um.ac.ir/article_37209_55d3f96894d3d98fbb2958a8552aae24.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
ارزیابی اثر مدیریت کودی بر مبنای مقادیر کمپوست بر عملکرد و جذب نیتروژن در تولید گوجهفرنگی (Solanum lycopersicum L.)
قربانعلی
اسدی
احسان
ابراهیمی
بهمنظور بررسی اثر انواع کمپوست در نظام تولید گوجهفرنگی (Solanum lycopersicum L.) در شرایط اکولوژیک، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و تیمارهای کود گاوی، کمپوست شهری، بقایای کمپوست قارچ و ورمیکمپوست در سه مقدار کم (سه تن در هکتار برای ورمیکمپوست و 10 تن در هکتار برای دیگر کودها)، متوسط (شش تن در هکتار برای ورمیکمپوست و 20 تن در هکتار برای دیگر کودها) و زیاد (نه تن در هکتار برای ورمیکمپوست و 30 تن در هکتار برای دیگر کودها) و دو روش اجرای ردیفی در پشت بوته و نیز پخش در سطح زمین در بخش ارگانیک مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 94-1393 به اجرا در آمد. سه عامل عملکرد، ماده خشک گیاه و نیز میزان نیتروژن جذب شده کل مورد بررسی قرار گرفت. اختلاف بین تیمارها در سطح نوع کود مصرفی در هر سه عامل عملکرد، ماده خشک و نیتروژن جذب شده معنیدار بود؛ امّا در مورد میزان مصرف کود و روش مصرف کود فقط در عملکرد تغییرات معنیداری بین تیمارها مشاهده گردید. تیمارهای کود گاوی بیشترین عملکرد (8/102 تن در هکتار) و نیز تولید ماده خشک و جذب نیتروژن را نشان دادند. نتایج نشان دادند که بین انواع کمپوست در عملکرد و مقدار جذب نیتروژن تفاوت معنیداری وجود ندارد، امّا کمپوست شهری ماده خشک کمتری را نسبت به دیگر کمپوستها ایجاد کرد. بر این اساس، پیشنهاد میشود در راستای دستیابی به اصول کشاورزی اکولوژیک مصرف مقادیر مختلف انواع کمپوست را بهمنظور بهبود عملکرد گوجهفرنگی مدنظر قرار داد.
بقایای کمپوست قارچ
کشاورزی ارگانیک
کمپوست شهری
گوجه فرنگی
ورمی کمپوست
2019
09
23
1009
1020
https://agry.um.ac.ir/article_37213_76890be68dfab34bc2dac4b136f51678.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
مقدار تولید و ارزش غذایی علوفه سورگوم Sorghum bicolor L.)) کشت شده با کاربرد تلفیقی کودهای زیستی و شیمیایی در رژیمهای مختلف آبیاری
زهرا
صیادی آذر
عبدالله
جوانمرد
فریبرز
شکاری
امین
عباسی
مصطفی
امانی ماچیانی
بهمنظور بررسی اثر کاربرد تلفیقی کودهای زیستی و شیمیایی بر خصوصیات کمّی و کیفی علوفه سورگوم Sorghum bicolor L.)) رقم اسپیدفید، آزمایشی در سال زراعی 1395 بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 15 تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه اجرا شد. فاکتور اصلی شامل رژیمهای مختلف آبیاری (آبیاری بعد از 60 ، 100 و 140 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) و فاکتور فرعی شامل (کود زیستی بیوسوپر و فسفات بارور 2، 100 درصد کود شیمیایی، کود زیستی+ 75 درصد شیمیایی، کود زیستی+ 50 درصد شیمیایی، کود زیستی+ 25 درصد شیمیایی) بودند. نتایج نشان داد بیشترین میزان عملکرد علوفه خشک (8/26 تن در هکتار) با مصرف 100 درصد کود شیمیایی بدون اختلاف معنیدار با تیمار کود زیستی+ 75 درصد کود شیمیایی بهدست آمد. همچنین کمترین میزان عملکرد علوفه خشک (6/20 تن در هکتار) نیز با کاربرد انفرادی کود زیستی حاصل شد. با افزایش دور آبیاری از میزان عملکرد علوفه خشک سورگوم کاسته شد. بهطوریکه میزان عملکرد علوفه خشک در دور آبیاری اول نسبت به دور آبیاری دوم و سوم بهترتیب 04/10 و 44/26 درصد افزایش یافت. بیشترین میزان ماده خشک قابل هضم، کل ماده غذایی قابل هضم، ارزش نسبی تغذیهای و انرژی ویژه شیردهی با کاربرد تلفیقی کود زیستی+ 25 درصد کود شیمیایی بهدست آمد. همچنین بیشترین میزان شاخصهای CP، WSC، DMI، DMD، TDN، RFV، NEL و نسبت برگ به ساقه در دور آبیاری سوم (140 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر) مشاهده شد. همچنین نتایج نشاندهنده این است که با افزایش دور آبیاری میزان ADF و NDF کاهش یافت. بهطوریکه میزان ADF و NDF در دور سوم نسبت به دور اول آبیاری 29/10 و 95/5 درصد کاهش یافت. بهطور کلی کاربرد تلفیقی کودهای زیستی و شیمیایی منجر به افزایش عملکرد علوفه خشک و بهبود کیفیت آن در شرایط تنش خشکی گردید.
ازتو باکتر
انرژی ویژه شیردهی
بیوسوپر
دیواره سلولی
کربوهیدرات های محلول در آب
2019
09
23
1021
1035
https://agry.um.ac.ir/article_37219_c6a4ab5851f29b565fda9b098c620594.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
بررسی تأثیر کاربرد کودهای زیستی و تیمارهای آبی بر عملکرد، اجزای عملکرد و شاخص تورم اسفرزه(Plantago ovata Forssk.)
محمود
رمرودی
مریم
باقری
محمد
فروزنده
این آزمایش با هدف بررسی تأثیر کاربرد کودهای زیستی و تیمارهای آبی بر عملکرد، اجزای عملکرد و شاخص تورم اسفرزه(Plantago ovata Forssk.) بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شهرستان درمیان استان خراسان جنوبی در سال زراعی 94- 1393 اجرا شد. سطوح مختلف تنش خشکی شامل 80، 60 و 40 درصد ظرفیت زراعی بهعنوان عامل اصلی و کود زیستی در چهار سطح شامل نیتروکسین، فسفات بارور 2، نیتروکسین + فسفات بارور 2 و شاهد (محلولپاشی با آب معمولی) بهعنوان عامل فرعی بود. نتایج نشان داد که تعداد پنجه و سنبله در بوته و وزن هزار دانه تحت تأثیر تنش خشکی و کود زیستی در سطح احتمال یک درصد معنیدار شد، بهطوریکه با کاهش تعداد آبیاری ویژگیهای فوق کاهش یافت و کاربرد کودهای زیستی سبب افزایش آنها گردید. برهمکنش تنش خشکی و کود زیستی تأثیر معنیداری در سطح احتمال یک درصد بر تعداد دانه در سنبله و عملکرد دانه و در سطح احتمال پنج درصد بر ارتفاع بوته، شاخص تورم و درصد موسیلاژ داشت. بیشترین تعداد دانه در سنبله و عملکرد دانه از تیمار 80 درصد ظرفیت زراعی توأم با کود زیستی نیتروکسین و کم ترین آنها از تیمار 40 درصد ظرفیت زراعی و عدم کاربرد کود زیستی (شاهد) بهدست آمد که بهترتیب بهمیزان 4/47 و 3/54 درصد افزایش داشتند و بیشترین درصد موسیلاژ از تیمار 40 درصد ظرفیت زراعی توأم با کاربرد فسفات بارور 2 حاصل شد. براساس نتایج در شرایط این تحقیق، دستیابی به حداکثر عملکرد دانه گیاه دارویی اسفرزه، تلقیح بذر با کود زیستی نیتروکسین و تأمین نیاز آبی مناسب (80 درصد ظرفیت زراعی) برای گیاه میباشد.
تعداد سنبله
تنش خشکی
شاخص تورم
موسیلاژ
نیتروکسین
2019
09
23
1037
1048
https://agry.um.ac.ir/article_37225_5defc1ce0b3bd1c44071dd9bde58a90d.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
برآورد عملکرد و شاخصهای کشت مخلوط سیر (Allium sativum L.) و نخود فرنگی (Pisum sativum L.) در مناطق ساری و گنبد کاووس
ارسطو
عباسیان
علی
نخ زری مقدم
همت اله
پیردشتی
ابراهیم
غلامعلی پور علمداری
بهمنظور ارزیابی کشت مخلوط سیر و نخود فرنگی آزمایشی در سال زراعی 93-1392 در دو منطقه ساری و گنبد کاووس در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل ترکیبهای مختلف کشت مخلوط در نه سطح شامل کشت خالص سیر، کشت خالص نخود فرنگی، مخلوط جایگزینی 25 : 75، 50 :50، 75 : 25 درصد، مخلوط افزایشی 25 + 100، 50 +100، 75 + 100، 100 + 100 درصد نخودفرنگی و سیر در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که عملکرد محصول (سیر و نخود فرنگی) در اغلب تیمارهای آزمایشی واقع در شهرستان ساری (استان مازندران) نسبت به شهرستان گنبد کاووس (استان گلستان) برتری داشت. اغلب شاخصهای کشت مخلوط تیمارهای افزایشی در مقایسه با تیمارهای جایگزینی واقع در هر دو استان از مزیت بالاتری برخوردار بود. حداکثر سودمندی کل (38/0) در شهرستان ساری و در تیمار جایگزینی 25 درصد نخود فرنگی + 75 درصد سیر مشاهده شد که نسبت به منطقه گنبد کاووس 15 درصد افزایش نشان داد. در مجموع، عملکرد کل و اغلب شاخصهای مورد ارزیابی مخلوط در تیمارهای افزایشی در مقایسه با تیمارهای جایگزینی در هردو منطقه از مزیت بالاتری برخودار بود. هر چند عملکرد و شاخصهای ارزیابی مخلوط در منطقه ساری بیشتر از گنبد کاووس بود.
کلمات کلیدی: سیر
ضریب ازدحام نسبی
عملکرد واقعی
نخود فرنگی
نسبت برابری زمین
2019
09
23
1049
1067
https://agry.um.ac.ir/article_37232_98c7198b29f586e7213ee804b8af02b4.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
پایش مکانی و زمانی خشکسالی کشاورزی در اراضی تحت کشت گندم با استفاده از شاخص بارش استانداردشده (مطالعه موردی غرب استان گلستان)
پریسا
علی زاده
بهنام
کامکار
شعبان
شتایی
حسین
کاظمی
مدیریت منطقی برای مقابله با خشکسالی، ایجاد نظام مدیریتی و ارائه اطلاعات صحیح در مقیاسهای زمانی مختلف امری لازم و ضروری است. شاخصهای خشکسالی از طریق ارزیابی ساده و کمّی این پدیده، ابزار کارآمدی برای تحلیل خشکسالی هستند. این مطالعه با هدف پایش مکانی و زمانی خشکسالی کشاورزی در اراضی گندم با استفاده از شاخص بارش استانداردشده (SPI) در غرب استان گلستان انجام شد. برای این منظور، در سالهای 1379 تا 1395 شهرستانهای آققلا، علیآباد کتول، گرگان، بندر گز، بندر ترکمن و کردکوی از آمار بارندگی 15 ایستگاه با طول دوره آماری (30 ساله) مشترک از سال 1363 تا 1395 استفاده شد. پس از محاسبه شاخص بارش استانداردشده و همبستگی بهتر شاخص SPI سه ماهه منتهی به اردیبهشتماه با میانگین عملکرد گندم، نقشه این شاخص با روش درونیابی کریجینگ معمولی تهیه و پهنهبندی شد و سپس به ارزیابی و بررسی خشکسالی پرداخته شد. برای تهیه نقشه ریسک خشکسالی ابتدا نقشههای شاخص SPI3 منتهی به اردیبهشتماه طی یک دوره 17 ساله (1379 تا 1395) بهصورت دودویی (بولین) طبقهبندی شدند. سپس از ترکیب نقشههای بولینی بهدست آمده نقشه فراوانی وقوع خشکسالی تهیه شد. با استفاده از نقشههای احتمال فراوانی خشکسالی شاخص SPI، نقشه ریسک خشکسالی کشاورزی نهایی تولید شد. با بررسی نقشههای شدت خشکسالی و ریسک خشکسالی در این مطالعه، شاخص SPI سهماهه جهت بررسی الگوهای خشکسالی در ابعاد زمانی و مکانی مختلف و شدت آن در دورههای خشکسالی و مرطوب مؤثر شناخته شد. همچنین، نتایج نشان داد که شش شهرستان مورد مطالعه در استان گلستان به دو منطقه خطرپذیر از نظر خشکسالی (شامل خطر شدید و خیلی شدید) طبقهبندی شدهاست. نقشه ریسک نشان میدهد که در دوره آماری 1379 تا 1395 بخش گستردهای از منطقه مطالعاتی (حدود 98 درصد) در معرض خطر خشکسالی شدید قرار گرفته است. همچنین بخش کوچکی از شمال شهرستان بندر ترکمن (حدود دو درصد از کل منطقه) خطر خشکسالی بسیار شدید را تجربه کردهاست. در واقع دامنه نوسانات خشکسالی در این منطقه بهدلیل همجواری با صحرای ترکمنستان و وضعیت آبوهوایی خشک و نیمهخشک بیشتر بوده و این مناطق دارای پتانسیل حساسیت به خشکسالی میباشند. نتایج نشان داد عملکرد گندم در شهرستانهای آققلا، علیآباد کتول، بندرگز، گرگان و کردکوی همبستگی مثبت و معنیداری با مقادیر SPI3 منتهی به اردیبهشت ماه داشت. این رابطه میتواند هشداری برای تأثیر خشکسالی هواشناسی (بهخصوص در مناطق مستعد خشکسالی) بر تولید محصولات کشاورزی باشد و نشان میدهد که SPI3 میتواند به پیشبینی کاهش تولید ناشی از خشکسالی کمک کند.
شاخص SPI
شدت خشکسالی
ریسک خشکسالی
عملکرد
2019
09
23
1069
1084
https://agry.um.ac.ir/article_37239_2c2594ab30fc0cd4dd4fa5d149e9c015.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
ارزیابی اثر نظامهای خاکورزی برجنبههای زراعی کشت مخلوط تأخیری چای ترش (Hibiscus Subdariffa L.) و سویا (L. Glycine max)
فریبا
سابقی نژاد
مهدی
دهمرده
محمدرضا
اصغری پور
عیسی
خمری
زیبا
سوری نظامی
بهمنظور ارزیابی اثر نظامهای خاکورزی بر جنبههای زراعی کشت مخلوط تأخیری چای ترش (Hibiscus Subdariffa L.) و سویا (Glycine max L.) آزمایشی در مزرعه آموزشی و تحقیقاتی مرکز تحقیقات جنوب استان کرمان واقع در شهرستان جیرفت در سال زراعی 1395، بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عامل اصلی در سه سطح شامل خاکورزی بدون شخم، شخم حداقل (دیسک) و شخم رایج (گاوآهن و دیسک) و عامل فرعی نسبتهای افزایشی و جایگزینی کشت مخلوط چای ترش و سویا در هشت سطح شامل:کشت خالص چای ترش، کشت خالص سویا، 50 درصد چای ترش + 50 درصد سویا، 75 درصد چای ترش + 25 درصد سویا، 25 درصد چای ترش + 75 درصد سویا، 100 درصد چای ترش + 50 درصد سویا، 100 درصد سویا + 50 درصد چای ترش، 100 درصد چای ترش + 100 درصد سویا، در نظر گرفته شد (تراکم پایه دو گیاه در کشت خالص 20000 بوته در هکتار میباشد). نتایج نشان داد تأثیر نظامهای شخم و نسبتهای مختلف کاشت بر تعداد غوزه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد زیستتوده، عملکرد کاسبرگ خشک، شاخص کلروفیل برگ، آنتوسیانین کاسبرگ چای ترش و پروتئین سویا معنیدار بود. مقایسه میانگین نشان داد که خاکورزی بدون شخم در صفات تعداد غوزه (8/271 عدد در بوته)، عملکرد زیستتوده (1/20 تن در هکتار)؛ عملکرد کاسبرگ خشک (16/1 تن در هکتار) و میزان آنتوسیانین در گیاه چای ترش (7/4 میکرومول بر گرم) نسبت به شخم رایج برتر بود. بیشترین نسبت برابری زمین (78/3) از نسبت کشت 100درصد سویا +50 درصد چای ترش بهدست آمد. همچنین کشت مخلوط و خاکورزی بدون شخم و شخم حداقل باعث افزایش عملکرد کاسبرگ چای ترش (51/1 تن در هکتار) و دانه سویا (98/2 تن در هکتار) شد، لذا با اجرای آن میتوان باعث پایداری اکوسیستم زراعی گردید.
شخم کاهش یافته
کشت مخلوط
آنتوسیانین
شخم مرسوم
2019
09
23
1085
1104
https://agry.um.ac.ir/article_37242_2ad2edbffc2a82c24c0405bdd51a7ce4.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
مطالعه پاسخ اکوفیزیولوژیک بالنگوی شهری (Lallemantia iberica L.) در شرایط دیم به کاربرد خارجی تنظیمکنندههای اسمزی
دیبا
شیخی سنندجی
علیرضا
پیرزاد
با توجه به این که گیاهان در شرایط تنش ترکیبات اسمزی متفاوتی را سنتز میکنند، ممکن است که به کاربرد خارجی آنها در برابر تنش پاسخ دهند. این آزمایش به منظور ارزیابی خصوصیات اکوفیزیولوژیک بالنگوی شهری (Lallemantia iberica L.) در شرایط دیم به کاربرد خارجی تنظیمکنندههای اسمزی، در سال 1396-1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ارومیه بهصورت کرتهای خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عدم آبیاری (دیم) و یک نوبت آبیاری تکمیلی بهعنوان عامل اصلی و محلولپاشی اسمولیتها شامل پرولین (2/0 گرم در لیتر)، گلایسینبتائین (2/0 گرم در لیتر)، ساکارز (100 گرم در لیتر) و آبمقطر (شاهد) بهعنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. صفات مورد اندازهگیری بالنگوی شهری، شامل شاخص سبزینگی، کارتنوئید، پرولین، گلایسینبتائین، کل کربوهیدراتهای محلول، آب نسبی برگ، ارتفاع بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی، موسیلاژ، فسفر، پتاسیم، نیتروژن، درصد روغن و عملکرد روغن بودند. نتایج نشان داد که شاخص سبزینگی بالاتری در هر دو سطح دیم و آبیاری تکمیلی با کاربرد پرولین بهدست آمد. کاربرد گلایسینبتائین میزان گلایسینبتائین و کربوهیدرات برگ را در هر دو سیستم کاشت کاهش داد. بیشترین مقادیر عملکرد دانه (56/79 گرم در مترمربع در کشت دیم و 94/85 گرم در مترمربع در آبیاری تکمیلی) و عملکرد بیولوژیکی (25/250 گرم در مترمربع در کشت دیم و 65/492 گرم در مترمربع در آبیاری تکمیلی) مربوط به تیمار محلولپاشی ساکارز بود. هرچند محلولپاشی با پرولین و گلایسینبتائین هم عملکرد بیولوژیکی و عملکرد دانه را نسبت به شاهد افزایش داد. پتاسیم برگی در تیمارهای محلولپاشی گیاهان آبیاری شده نسبت به شاهد کاهش نشان داد، ولی در کشت دیم این کاهش معنیدار نبود. با وجود تغییرات بسیار کم کارتنوئید برگی گیاهان دیم در پاسخ به تیمارهای محلولپاشی میزان آن در آبیاری تکمیلی با کاربرد پرولین و گلایسینبتائین کاهش زیادی نشان دادند. بهطور کلی کاربرد خارجی اسمولیتها (پرولین، گلایسینبتائین و ساکارز) و یا انجام یک نوبت آبیاری تکمیلی از کاهش عملکرد بالنگوی شهری در شرایط دیم بهطور چشمگیری جلوگیری خواهد کرد.
آبیاری تکمیلی
پرولین
روغن
گلایسین بتائین
موسیلاژ
2019
09
23
1105
1121
https://agry.um.ac.ir/article_37250_f1fb07ecff2e8bd70463acffcf58893b.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
تأثیر مدیریت خاکورزی و بقایای گیاهی بر ویژگیهای شیمیایی و وزن مخصوص ظاهری خاک در کشت مخلوط ذرت (Zea mays L.) و لوبیا (Phaseolus vulgaris L.)
فریده
اکبری
مهدی
دهمرده
علی
مرشدی
احمد
قنبری
سرور
خرم دل
بهمنظور بررسی تأثیر مدیریت خاکورزی و بقایای گیاهی بر ویژگیهای شیمیایی و وزن مخصوص ظاهری خاک در کشت مخلوط ذرت (Zea mays L.) و لوبیا (Phaseolus vulgaris L.)، آزمایشی بهصورت کرتهای دو بار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی شهرستان شهرکرد در سال زراعی 96-1395 اجرا شد. خاکورزی در سه سطح (رایج، کمخاکورزی و بیخاکورزی) بهعنوان عامل اصلی، مدیریت بقایای گیاهی در چهار سطح (صفر، 30، 60 و 90 درصد وزن بقایای گندم) بهعنوان عامل فرعی و پنج سطح کشت مخلوط (کشت خالص ذرت، کشت خالص لوبیا، نسبت 2:2 ذرت و لوبیا، نسبت 3:1 ذرت و لوبیا و نسبت 1:3 ذرت و لوبیا) بهعنوان عامل فرعی فرعی مدنظر قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه شامل درصد تغییرات محتوی عناصر پرمصرف (شامل نیتروژن کل، کربن آلی، فسفر و پتاسیم قابل دسترس)، وزن مخصوص ظاهری و ترسیب کربن خاک بود. نتایج نشان داد که عملیات خاکورزی، محتوی نیتروژن کل، کربن آلی، پتاسیم قابل دسترس و وزن مخصوص ظاهری خاک را بهطور معنیداری تحت تأثیر قرار داد؛ بهطوریکه افزایش شدت خاکورزی موجب کاهش میانگین این صفات گردید. بیشترین و کمترین میانگین ترسیب کربن خاکبهترتیب در تیمار 90 درصد بقایا، سیستم بدون خاکورزی و نسبت کشت 2:2 برابر با 33/4154 کیلوگرم در هکتار و تیمار خاکورزی رایج، صفر درصد بقایا و کشت خالص لوبیا برابر با 33/836 کیلوگرم در هکتار محاسبه شد. از کارکردهای مهم اکوسیستمی مرتبط با کشت مخلوط، افزایش تولید و بهتبع آن توان ترسیب کربن گیاه میباشد که با توجه به نتایج این آزمایش میتوان عنوان کرد که اجرای تیمار بدون خاکورزی همراه با بقایای گیاهی وکشت مخلوط با بهبود ذخیره کربن آلی خاک، میتوانند در راستای تعدیل اثرات منفی تغییر اقلیم مفید واقع گردند.
ترسیب کربن
تخریب خاک
خاکورزی حفاظتی
وزن مخصوص ظاهری
2019
09
23
1123
1138
https://agry.um.ac.ir/article_37255_093040a95299132df31e1c4b47e8ec9d.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
اثر تراکم بوته و مصرف منفرد و تلفیقی کودهای آلی و شیمیایی بر عملکرد بذر و موسیلاژ در گیاه دارویی اسفرزه (Plantago ovata Forssk.)
میثم
خاوری
محمدعلی
بهدانی
حمیدرضا
فلاحی
اسفرزه (Plantago ovata Forssk.) یکی از گیاهان دارویی مهم بهشمار میرود که بهدلیل طول دوره رشد نسبتاً کوتاه و نیاز آبی کم، با مناطق خشک و کمباران سازگاری مناسبی دارد. این آزمایش بهمنظور بررسی اثر تراکم بوته و مصرف منفرد و تلفیقی کودهای دامی و شیمیایی بر عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه دارویی اسفرزه، در سال زراعی 96-1395 بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی سرایان (دانشگاه بیرجند) اجرا شد. تیمارهایکودی شامل مصرف منفرد (40 تن در هکتار کود دامی و 40 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی از منبع کود کامل NPK) و تلفیقی (40 تن کود دامی + 20 کیلوگرم کود شیمیایی و 20 تن کود دامی +40 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی) منابع کودی بودند که در سه سطح تراکمی (20، 40 و 60 بوته در مترمربع) مورد ارزیابی قرار گرفتند. انتخاب تیمارهای کودی با توجه به نتایج آزمایشات قبلی بر روی اسفرزه و نیز محتوای عناصر غذایی موجود در خاک محل اجرای آزمایش صورت گرفت. صفات اندازهگیری شده شامل تعداد سنبله، وزن سنبله، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد بذر، درصد موسیلاژ، فاکتور تورم بذر و میزان تورم بودند. نتایج نشان داد که در بین صفات مورد ارزیابی تنها اثر ساده مصرف منابع کودی بر عملکرد بذر و عملکرد موسیلاژ و اثر ساده تراکم بوته بر عملکرد بذر معنیدار بود. با افزایش تراکم کاشت، عملکرد بذر افزایش یافت، بهطوری که مقدار این شاخص برای تراکمهای 20، 40 و 60 بوته در مترمربع بهترتیب 459، 504 و 673 کیلوگرم در هکتار بود. مصرف تمامی منابع کودی میزان عملکرد بذر را کاهش داد. با این وجود بهدلیل افزایش نسبیِ درصد موسیلاژ، میزان عملکرد موسیلاژ در تیمار مصرف همزمان 40 کیلوگرم کود شیمیایی + 20 تن در هکتار کود گاوی حدود 15 درصد بیشتر از تیمار عدم مصرف کود بود. با توجه به اینکه صفات مربوط به عملکرد و اجزاء عملکرد اسفرزه از مصرف منابع کودی اثر نپذیرفتند، میتوان بیان داشت که نیاز غذایی اسفرزه پایین است. بنابراین، به نظر میرسد مصرف منابع کودی در زراعتِ قبلی در طی تناوب و فراهمیِ باقی مانده کودهای آلی برای اسفرزه میتواند بهعنوان راهکار پایدار برای تأمین نیاز غذایی این گیاه مدنظرقرار داده شود. اگرچه خاک محل انجام آزمایش از نظر عناصر غذایی غنی نبود، با توجه به زیستتوده کم این گیاه احتمالاً سطوح کودی مورد استفاده در این آزمایش، بیش از نیاز غذایی اسفرزه بوده است.
سنبله
کشاورزی پایدار
گیاهان دارویی
فاکتور تورم بذر
وزن هزار دانه
2019
09
23
1139
1150
https://agry.um.ac.ir/article_37261_1fce5861a3cdbb1a0e31d1155a1215b4.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
ارزیابی ویژگیهای کمّی و کیفی برنج (Oryza sativa L.) رقم طارم هاشمی در سامانههای زراعی متداول، کمنهاده و ارگانیک در استان مازندران
رحمان
عرفانی
همت اله
پیردشتی
رحمت
عباسی
محمد زمان
نوری
با توجه به نوپا بودن کشت ارگانیک برنج در استان مازندران و وجود پتانسیلهای فراوان جهتگذار از کشاورزی متداول به کشاورزی ارگانیک، پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی ویژگیهای کمّی و کیفی برنج (Oryza sativa L.) در سامانههای مختلف زراعی متداول، کمنهاده و ارگانیک طی سالهای 1394 و 1395 در سه منطقه مختلف استان مازندران (شهرستان بابل، فریدونکنار و آمل) اجرا شد. برای سامانههای زراعی ارگانیک، کمنهاده و متداول بهترتیب، سه، چهار و شش مزرعه در این شهرها انتخاب شدند. مزارع انتخابی حداقل طی سه سال گذشته از همان سامانه زراعی مشابه استفاده کرده بودند. در سامانه زراعی ارگانیک، از کود مرغی و کودهای زیستی شامل: ازتوباکتر و بارور2 و جهت مبارزه با آفات و بیماری از زنبور تریکوگراما، فرمونهای جنسی، قارچکشها و حشرهکشهای زیستی استفاده شد. در سامانه زراعی کمنهاده، نهادههای خارجی تولید، مانند کودهای شیمیایی و آفتکشها در مقایسه با کشت متداول به حداقل رسانده شد. نتایج نشان داد که در دو منطقه بابل و آمل، سامانه زراعی متداول و کمنهاده عملکرد دانه بیشتری در مقایسه با ارگانیک داشتند. در بین سه منطقه نیز بالاترین عملکرد دانه (33/4978 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد زیستی (33/8532 کیلوگرم در هکتار) گیاه در منطقه فریدونکنار و در سامانه کمنهاده بهدست آمد. این مقدار عملکرد بهترتیب 73/4 و 80/2 درصد و 90/29 و 12/29 درصد از دو سامانه متداول و ارگانیک بیشتر بود. از نظر صفات کیفی نیز علیرغم درصد بالاتر پروتئین دانه در سالهای 1394 و 1395 بهترتیب (27/6 و 01/4 درصد) در کشت متداول، بیشترین راندمان تبدیل (05/68 و 05/69 درصد) و برنج کامل (70/64 درصد)، طول دانه پس از پخت (46/13 میلیمتر)، کمترین درصد پوسته نیز در سالهای 1394 و 95 بهترتیب (47/22 و 86/21 درصد)، سبوس (47/9 و 08/9 درصد) و برنج خرده (00/4 و 14/2 درصد) در کشت ارگانیک حاصل شد. بنابراین کشت کمنهاده از نظر کمیت تولید و مصرف کمتر نهادههای شیمیایی، سامانه زراعی مناسبتری شناخته شد، ولی از نظر کیفی و بهویژه راندمان تبدیل، کشت ارگانیک بهتر از دو سامانه زراعی دیگر بود. با اینحال در شرایط فعلی و با در نظر گرفتن عملکرد دانه و نیز کیفیت محصول بهدست آمده میتوان سامانه زراعی کمنهاده را بهکشاورزان توصیه نمود.
کشت ارگانیک
متداول
برنج
عملکرد
آمیلوز
2019
09
23
1151
1168
https://agry.um.ac.ir/article_37269_1b328b3ded98c604eb7496783c877397.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1398
11
3
بررسی شاخصهای رقابتی و عملکرد در کشت مخلوط تأخیری جو Hordeum vulgare L.)) با نخود Cicer arietinum L.)) در شرایط تنش کمآبی انتهای فصل
نگین
محاویه اسعدی
احسان
بیژن زاده
علی
بهپوری
بهمنظور بررسی اثر تنش کمآبی انتهای فصل بر عملکرد و برخی شاخصهای رقابتی در کشت مخلوط تأخیری جو با نخود آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب، دانشگاه شیراز در سال زراعی 97-1396 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل تنش کمآبی در دو سطح (آبیاری مطلوب و قطع آبیاری در مرحله شیری شدن دانه جو) بهعنوان عامل اصلی و ترکیبهای مختلف کشت مخلوط تأخیری با هشت سطح شامل: کشت خالص جو در آذر و دیماه، کشت خالص نخود در آذرماه و دیماه، کشت مخلوط جو + نخود در آذرماه ، کشت مخلوط جو + نخود در دیماه، کشت مخلوط جو در آذرماه + نخود در دیماه و کشت مخلوط جو در دیماه + نخود در آذرماه بهروش سری جایگزینی با نسبت 1 به 1 بهصورت ردیفی بهعنوان عامل فرعی بودند. نتایج نشان داد که تنش کمآبی انتهای فصل بر شاخصهای نسبت برابری زمین کل، نسبت رقابتی و عملکرد نخود اثر معنیداری گذاشت. بیشترین و کمترین درصد کاهش عملکرد دانه نخود با 80 و 1/16 درصد در تککشتیهای نخود دی و نخود آذرماه بهدست آمد. تنش کمآبی باعث افزایش 58 و 25 درصدی نسبت برابری زمین نخود و کل نسبت به شرایط آبیاری مطلوب گردید. در شرایط آبیاری مطلوب و تنش آبی گیاه جو جزء غالب و نخود جزء مغلوب بودند. همچنین در شرایط تنش کمآبی کشت مخلوط جو در آذر + نخود در دیماه با نسبت رقابتی 68/0 کمترین میزان نسبت رقابتی را نسبت به سایر تیمارهای نخود داشت بهگونهای که نخود دیماه میتواند برای کشت بهعنوان گیاه دوم همراه جو آذرماه مناسب باشد. در این آزمایش غالبیت گیاه جو در تمامی الگوهای کشت مخلوط بیشتر از غالبیت نخود بود. شاخص بهرهوری سیستم در تمامی تیمارهای کشت مخلوط مثبت بود. بهطور کلی، کشت مخلوط جو درآذر + نخود در دیماه در شرایط تنش کمآبی بهدلیل داشتن بالاترین نسبت برابری زمین نخود و کل و همچنین داشتن پایینترین نسبت رقابتی نسبت به سایر تیمارها میتواند برای کشت در منطقه داراب توصیه گردد.
شاخص بهرهوری
عملکرد دانه
نسبت برابری زمین
نسبت رقابتی
2019
09
23
1169
1182
https://agry.um.ac.ir/article_37278_7ffa44e42e6b7af7524b867dc3468184.pdf