2024-03-29T17:24:16Z
https://agry.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4744
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
بررسی و مطالعه جریان انرژی و انتشار گازهای گلخانهای در نظامهای تولید محصولات زراعی و باغی (مطالعه موردی: دشت شریفآباد)
جواد
وفابخش
آرش
محمدزاده
استفاده بهینه از منابع و نهادهها یکی از اولین و اساسیترین اهداف کشاورزی پایدار به شمار میرود. در پژوهش حاضر، جریان انرژی و انتشار گازهای گلخانهای در محصولات زراعی (اعم از یکساله و چندساله) و باغی عمده دشت شریفآباد استان قم شامل گندم (Triticum aestivum L.)، جو (Hordeum vulgare L.)، کلزا (Brassica napus L.)، یونجه (Medicago sativa L.)، ذرت علوفهای (Zea mays L.)، پنبه (Gossypium hirsutum L.)، انار (Punica granatum L.)، انگور (Vitis vinifera L.) و پسته (Pistacia vera L.) مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، اطلاعات مورد نیاز تحقیق با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه حضوری با 183 کشاورز منطقه در سال 1397 به دست آمد. شاخصهای انرژی ورودی، انرژی خروجی، انرژی خالص، انرژی مخصوص، کارایی مصرف انرژی، بهرهوری انرژی، اشکال مختلف انرژی و پتانسیل گرمایش جهانی محاسبه گردید. نتایج نشان داد که در بین محصولات مورد مطالعه، بیشترین انرژی در فرایند تولید محصولات یونجه، انار و انگور به ترتیب با 94906، 79696 و 78984 مگاژول در هکتار بوده و بیشترین انرژی خروجی نیز به ترتیب متعلق به محصولات یونجه (218567 مگاژول در هکتار)، ذرت علوفهای (171810 مگاژول در هکتار) و گندم (123430 مگاژول در هکتار بود. بیشترین کارایی مصرف انرژی مربوط به محصولات جو (9/2)، ذرت علوفهای (8/2) و گندم (6/2) بوده و کمترین آن به ترتیب برای محصولات پسته (34/0)، انار (48/0) و پنبه (9/0) محاسبه گردید. محصولات پسته (7/72 مگاژول بر کیلوگرم)، پنبه (1/27 مگاژول بر کیلوگرم) و کلزا (7/20 مگاژول بر کیلوگرم) به ازای تولید هر کیلوگرم محصول انرژی بیشتری نسبت به سایر محصولات مورد استفاده قرار دادند و کمترین آن مربوط به محصولات ذرت علوفهای (5/1 مگاژول بر کیلوگرم)، انار (5 مگاژول بر کیلوگرم) و یونجه (8/6 مگاژول بر کیلوگرم) بود. نتایج نشان داد که در نظام تولید محصولات مورد مطالعه، سهم انرژی مستقیم (شامل نیروی انسانی، سوخت دیزلی، آب آبیاری و الکتریسیته) بیش از انرژی غیرمستقیم (شامل بذر، کودهای شیمیایی، کود حیوانی، آفتکشها و ماشینآلات) و سهم انرژیهای تجدیدناپذیر (الکتریسیته، کودهای شیمیایی، سوخت دیزلی، آفتکشها و ماشینآلات) بیش از انرژی تجدیدپذیر (نیروی انسانی، بذر، آب آبیاری و کود دامی) بود. کشتبومهای یونجه (معادل 12294کیلوگرم معادل CO2 در هکتار)، انار (معادل 10484کیلوگرم CO2 در هکتار) و انگور (معادل 10085 کیلوگرم CO2 در هکتار) به ترتیب بیشترین مقدار پتانسیل گرمایش جهانی را داشته و کمترین آن متعلق به محصولات جو (معادل 4019 کیلوگرم CO2 در هکتار)، کلزا (معادل 4285 کیلوگرم CO2 در هکتار) و گندم (معادل 4542 کیلوگرم CO2 در هکتار) بود. نتایج نشان داد که در بیشتر محصولات، الکتریسیته، گازوئیل و نیتروژن بیشترین سهم را در انرژی ورودی و انتشار گازهای گلخانهای ایفا میکنند. بنابراین، مدیریت بهینه آبیاری برای افزایش کارایی مصرف آب و استفاده از عملیات زراعی مناسب مانند کشت کود سبز یا قرار دادن محصولات لگوم برای افزایش حاصلخیزی خاک به جای استفاده از کودهای شیمیایی میتواند به افزایش بهرهوری انرژی و کاهش انتشار گازهای گلخانهای کمک کند.
Agroecosystem analysis
Energy Efficiency
Global warming
Sharif Abad plain
2019
06
22
365
382
https://agry.um.ac.ir/article_36966_ff1e58c8a11ddd89042b528c05852e76.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
ارزیابی تاثیر زمان مصرف باکتریهای محرک رشد بر جذب عناصر پرمصرف و عملکرد گوجهفرنگی (L. Solanum lycopersicum)
پیمان
شیخعلی پور
صاحبعلی
بلندنظر
محمدرضا
ساریخانی
بهمنظور بررسی تأثیر دو روش مصرف کودهای زیستی شامل بذرمال و محلولدهی پای بوته بر عملکرد، جذب عناصر NPK، شاخصهای کیفی و کمی شامل ویتامین ث، تعداد میوه کل و درصد میوه قابل عرضه به بازار گوجه فرنگی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار به اجرا درآمد. در این آزمایش بذرهای گوجهفرنگی رقم سوپر چیف به هنگام کاشت در خزانه و نشاءهای گوجهفرنگی هنگام کاشت در زمین اصلی با تیمار تلفیقی جدایههای Pseudomonas sp. شامل (S10-3+S19-1، S14-3+S19-1 و S21-1+S19-1) تلقیح شدند، علاوه بر آن تیمار شاهد بدون تلقیح باکتری و تیمار کود کامل (براساس نتایج آزمون خاک) به منظور انجام مقایسه لحاظ شد. تیمارها شامل T1- تلقیح با باکتریهایS10-1+S19-1 در هنگام کاشت بذر در خزانه به روش بذرمال، T2- تلقیح با باکتریهایS14-3+S19-1 در هنگام کاشت بذر در خزانه به روش بذرمال، T3- تلقیح با باکتریهایS19-1+S21-1 در هنگام کاشت بذر در خزانه به روش بذرمال، T4- تلقیح خاک با باکتریهای S10-1 +S19-1 در هنگام کاشت نشاء در زمین اصلی، T5- تلقیح خاک با باکتریهای S14-3+S19-1 در هنگام کاشت نشا در زمین اصلی، T6- تلقیح خاک با باکتریهای S19-1+S21-1 در هنگام کاشت نشا در زمین اصلی، T7- شاهد بدون کود و تلقیح میکروبی و T8- تیمار کود کامل براساس آنالیز خاک. نتایج نشان داد که اثر زمان تلقیح باکتریهای فوق بر شاخصهایی مثل عملکرد در متر مربع، میزان میوه کل، درصد میوه قابل عرضه به بازار، میزان پتاسیم و ویتامین ث میوه در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود و بالاترین عملکرد و میزان میوه کل، درصد میوه قابل عرضه به بازار و میزان پتاسیم میوه در تیمارT2 به ترتیب با مقادیر 9/4130 گرم بر متر مربع و 22/60 ، 18/31 و 7/4 میلیگرم بر گرم و بالاترین میزان ویتامین ث در تیمار T3 با مقدار 02/7 میلیگرم در 100 گرم وزن تر میوه بدست آمد. این در حالی بود که سایر صفات اندازهگیریشده در این آزمایش شامل درصد نیتروژن و فسفر موجود در برگهای گیاه، طول و قطر میوه و درصد ماده خشک تحت تاثیر زمان تلقیح باکتریهای مورد استفاده قرار نگرفت. باتوجه به نتایج فوق میتوان به مؤثر بودن زمان تلقیح باکتریهای مورد استفاده و نوع باکتری مورد استفاده در این آزمایش به عنوان کود زیستی در بهبود عملکرد و کیفیت میوه اشاره کرد.
Biological Composts
Pseudomonas
Potassium
Phosphor
Nitrogen
yield of the tomato
2019
06
22
383
401
https://agry.um.ac.ir/article_36973_cbc058f860b324e79ddba0f14df82473.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
پاسخ تودههای بومی گیاه دارویی شنبلیله (Trigonella foenum-graecum L.) به کاربرد بیوچار در شرایط کمآبیاری
زهرا
بیطرفان
حمید رضا
اصغری
طاهره
حسنلو
احمد
غلامی
فواد
مرادی
بهمنظور بررسی تأثیر کاربرد بیوچار بر رشد و عملکرد تودههای بومی گیاه دارویی شنبلیله (Trigonella foenum-graecum L.) در شرایط کمآبیاری، آزمایشی در سال 1394 در مزرعهی تحقیقاتی پژوهشگاه بیوتکنولوژی کشاورزی ایران در شهر کرج اجرا گردید. بدین منظور شش تودهی بومی پاکوتاه دزفول، شوشتر، اردستان، رهنان، یزد و خمینیشهر در شرایط عدمکاربرد و کاربرد بیوچار در دو دور آبیاری 4 و 8 روز با استفاده از آزمایش اسپلیت پلات فاکتوریل درقالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد کاربرد بیوچار در هر دو دور آبیاری عملکرد دانه، وزن صد دانه و تعداد شاخهی اصلی و فرعی در بوته را افزایش میدهد. با وجود پاسخ متفاوت تودهها، اثر کاهشی افزایش دور آبیاری بر عملکرد دانه، وزن صد دانه، ارتفاع بوته و تعداد شاخهی اصلی و فرعی در بوته در تمام تودهها مشاهده شد. میانگین تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف تحت تأثیر اثرات متقابل تیمارها قرار نگرفتند. روند مشابه تغییرات وزن صد دانه و عملکرد دانه تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی نشان میدهد که کاربرد بیوچار عملکرد را با افزایش وزن دانه، تا با افزایش تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف، افزایش داده است. در میان تودهها، رهنان بیشترین عملکرد دانه، وزن صد دانه و تعداد غلاف در بوته را به خود اختصاص داد.
Biochar
Ecotype
Fenugreek
Irrigation Interval
Seed yield and yield component
2019
06
22
403
415
https://agry.um.ac.ir/article_36980_8e96ddc3009892544e0c76cdbb75857f.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
ارزیابی عملکرد و سنجههای انرژی و اقتصادی نظامهای مختلف خاکورزی و کودی ذرت (Zea mays L.)
مریم
مزارعی
احمد
قنبری
مهدی
دهمرده
سید عطاء الله
سیادت
سمیه
دهداری
به منظورطالعه عملکرد و سنجههای ورودی- خروجی انرژی و اقتصادی نظامهای مختلف خاکورزی و کودی ذرت، تحقیقی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اراضی کشاورزی شهرستان بهبهان در طی سالهای 1394 و 1395 انجام شد. سه عامل خاکورزی حداقل، کاهشیافته و متداول در کرتهای اصلی و نظامهای کودی مختلف شامل زیستی (نیتروکسین و بیوسوپرفسفات، هر کدام یک لیتر در هکتار)، کودامی (30 تن کود گاوی در هکتار)، توصیه شده شیمیایی(250کیلوگرم در هکتار نیتروژن و 150 کیلوگرم در هکتار فسفات)، نصف توصیه شده شیمیایی (50 درصد کودهای شیمیایی توصیه شده)، تلفیق کودزیستی و نصف توصیه شده شیمیایی، تلفیق کوددامی و نصف توصیه شده شیمیایی و تلفیق کودزیستی و دامی، در کرتهای فرعی قرار گرفتند. بیشترین عملکرد دانه ( 10005 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد ساقه و برگ (8409 کیلوگرم در هکتار) از تیمار کود تلفیقی دامی و شیمیایی همراه با خاکورزی کاهشیافته به دست آمد. تیمار کود تلفیقی دامی و شیمیایی همراه با خاکورزی متداول، بالاترین انرژی ورودی (7/45886 مگاژول در هکتار) و کود تلفیقی دامی و شیمیایی در خاکورزی کاهشیافته، بیشترین انرژی خروجی (5/309459 مگاژول در هکتار) را داشتهاند. به هر حال در میان تیمارهای آزمایشی، ترکیب کودزیستی و خاکورزی حداقل، بالاترین کارایی استفاده از انرژی (59/8) و بهرهوری انرژی (28/0 کیلوگرم بر مگاژول) را موجب شد. تیمار کود تلفیقی زیستی و دامی در خاکورزی متداول، بیشترین انرژی ویژه (64/32 مگاژول بر کیلوگرم) و کود تلفیقی دامی و شیمیایی در نظام خاکورزی کاهش یافته، مقدار بیشینه انرژی خالص (266051 مگاژول در هکتار) را موجب شدند. کمترین میزان هزینه (32097340 ریال در هکتار) مربوط به کودزیستی همراه با خاکورزی حداقل و بالاترین درآمد خالص (69810430 ریال در هکتار) از تیمار کود تلفیقی دامی و شیمیایی با خاکورزی کاهش یافته محاسبه شد. همچنین بالاترین نسبت سود به هزینه (97/2) مربوط به تیمار تلفیق کود تلفیقی زیستی و شیمیایی همراه با خاکورزی حداقل و بیشترین بهرهوری اقتصادی (26/0گرم بر ریال) از کود تلفیقی زیستی و شیمیایی در خاکورزی حداقل حاصل شد. نتایج تحقیق نشان داد که روشهای خاکورزی کمتر و استفاده از کودهای زیستی و دامی و تلفیقشان با نصف کود شیمیایی توصیه شده یک راهکار مؤثر برای بهبود کاربرد منابع در کشاورزی است.
Cropping systems
efficiency use of energy
Input
net revenue
Sustainable agriculture
2019
06
22
417
434
https://agry.um.ac.ir/article_36986_1a4d1353491da0d17412077843194c2f.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
ارزیابی کمی و کیفی علوفه در کشت مخلوط جو (Hordeum vulgare L.) و نخودفرنگی (Pisum sativum L.) در شرایط دیم مراغه
عبدالله
جوانمرد
مصطفی
امانی ماچیانی
حمدالله
اسکندری
بهمنظور بررسی کمیت و کیفیت علوفه کشت مخلوط جو (Hordeum vulgare L.) با نخودفرنگی (Pisum sativum L.) در شرایط دیم، آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه در سال زراعی 1394 اجرا شد. تراکمهای 100، 150، 200، 250 و 300 بوته در مترمربع نخودفرنگی بهعنوان فاکتور اول و الگوهای کشت (کشت مخلوط 75 درصد جو+ 25 درصد نخودفرنگی، 50 درصد جو+ 50 درصد نخودفرنگی و 25 درصد جو+ 75 درصد نخودفرنگی) بهعنوان فاکتور دوم در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که عملکرد کل علوفه تحت تأثیر معنیدار الگوی کشت و تراکمهای مختلف نخودفرنگی قرار گرفت. بیشترین (2/289 گرم بر مترمربع) و کمترین (1/191 گرم بر مترمربع) عملکرد کل علوفه خشک بهترتیب در تیمارهای 75 درصد جو+ 25 درصد نخودفرنگی و 25 درصد جو+ 75 درصد نخودفرنگی بدست آمد. همچنین تراکمهای 100 و 300 بوته در مترمربع نخودفرنگی بیشترین و کمترین تاثیرگذاری را بر روی عملکرد کل علوفه خشک داشتند. از لحاظ کیفیت علوفه، با افزایش نسبت جو خاکستر علوفه کاهش یافت؛ بهطوریکه در تیمار 75 درصد جو+ 25 درصد نخودفرنگی، میزان خاکستر علوفه نسبت به تیمارهای 75 درصد نخودفرنگی+ 25 درصد جو و 50 درصد جو+ 50 درصد نخودفرنگی بهترتیب 85/23 و 38/17 درصد کاهش یافت. علاوه بر این، با افزایش تراکم نخودفرنگی در کشت مخلوط، درصد پروتئین خام کل نیز افزایش یافت، بهطوریکه بیشترین درصد پروتئین خام کل به تیمارهای 75 درصد نخودفرنگی با تراکم 300 بوته در مترمربع+ 25 درصد جو تعلق داشت. همچنین با افزایش تراکم نخودفرنگی، میزان دیواره سلولی (NDF) و دیواره سلولی بدون همیسلولز (ADF) علوفه کاهش معنیداری پیدا کرد. بیشترین نسبت برابری زمین بهترتیب در الگوهای 25 درصد جو+ 75 درصد نخودفرنگی و 50 درصد جو+ 50 درصد نخودفرنگی در تراکم 100 بوته در مترمربع نخودفرنگی بهدست آمد. بهطورکلی، کشت مخلوط جو با نخودفرنگی در تراکمهای پایین آن با تولید علوفه مناسب از لحاظ کمی و کیفی میتواند جایگزین مناسبی برای آیش در شرایط دیم کشور باشد.
Crude protein
Forage ash
Forage yield
Neutral detergent fiber
Pea densities
2019
06
22
435
452
https://agry.um.ac.ir/article_36993_d31f7b270a04a07c772692a5ac783968.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
غنیسازی زیستی ارقام گندم نان (Triticum aestivum L.) قدیمی و جدید توسط محلول-پاشی فرمهای مختلف روی و آهن
الیاس
آرزمجو
محمدعلی
بهدانی
سهراب
محمودی
بهزاد
صادق زاده
محلولپاشی، رویکردی اجرایی، پایدار، اقتصادی و کاملاً مؤثر جهت غنیکردن عناصر ریزمغذی ضروری در دانه گیاهان زراعی است. بهمنظور بررسی اثر محلولپاشی فرمهای مختلف روی و آهن بر انتقال مجدد ماده خشک و کیفیت دانه 4 رقم گندم نان (Triticum aestivum L.) در دو منطقه با خصوصیات خاک متفاوت در استان خراسان جنوبی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 95-1394 به اجرا درآمد. عوامل مورد بررسی عبارت بودند از: ارقام گندم (روشن، بککراس روشن، بم و افق)؛ مصرف روی در سه سطح محلولپاشی با آب (شاهد)، سولفاتروی و کلاتروی و مصرف آهن نیز در سه سطح محلولپاشی با آب (شاهد)، سولفاتآهن و کلاتآهن (معادل 5/2 کیلوگرم در هکتار). آزمایش اول در منطقه امیرآباد بیرجند با بافت خاک لومیرسیشنی و pH 1/8 و EC 8/10 دسیزیمنس بر متر و آزمایش دوم در منطقه محمدیه بیرجند با بافت خاک لومی، pH معادل 6/7 و EC 4/4 دسیزیمنس بر متر انجام گردید. بر اساس نتایج حاصله غلظت روی و آهن دانه در امیرآباد به ترتیب 9/52 و 9/62 پیپیام در مقایسه با مقادیر آنها در محمدیه به ترتیب، 3/39 و 7/50 پیپیام، کمتر بود. ارقام قدیمیتر روشن و بککراس روشن از غلظت روی، آهن و فسفر دانه بیشتر و انتقال مجدد ماده خشک کمتری در مقایسه با ارقام جدید بم و افق برخوردار بودند. بیشترین میزان، کارایی و سهم انتقال مجدد نیز به رقم افق و پس از آن به رقم بم اختصاص داشت. در آزمایش حاضر مشاهده گردید که محلولپاشی سولفاتروی منجر به بهبود 18 و 4/4 درصدی غلظت روی و نیتروژن و کاهش 15 درصدی فسفر دانه و محلولپاشی سولفاتآهن نیز منجر به افزایش 13 درصدی غلظت آهن و کاهش 11 درصدی فسفر دانه در مقایسه با شاهد گردید. اثرات افزایشی فرمهای سولفاته روی و آهن بر غلظت آنها در دانه در مقایسه با فرمهای کلاته نیز بهتر بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده از هر یک از منابع روی و آهن میتواند منجر به بهبود صفات کیفی گندم شود.
Current Photosynthesis
Grain Nutrients
Micronutrients
Region
Sulfated and Chelated Forms
2019
06
22
453
466
https://agry.um.ac.ir/article_36997_b29e2221d29423ac2ed5386dc3ff7937.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
تعیین مناطق مستعد کشت یونجه یکساله (Medicagio scutellatu L.) با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) در استان کرمانشاه
علیرضا
باقری
سهیلا
اسدی
با توجه به سازگاری مناسب یونجه یکساله (Medicagio scutellatu L.) با شرایط اقلیمی و توپوگرافیکی غرب ایران، شناخت نواحی مستعد کشت این محصول میتواند حاصلخیزی خاک، احیاء مراتع و تولید علوفه را به همراه داشته باشد. ازاینرو این تحقیق باهدف شناخت مناطق مستعد کشت این گیاه با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شد. به این منظور لایههای کلاسبندی شده پاسخ یونجه یکساله به عوامل اقلیمی (بارندگی سالیانه، دمای میانگین دوره رشد، دمای حداقل و دمای بیشینه دوره رشد) و عوامل توپوگرافیکی (ارتفاع از سطح دریا، شیب و سیما یا جهت شیب)، تهیه شدند. سپس جهت تعیین میزان اهمیت هر یک از عوامل ذکرشده بر رشد یونجه یکساله، از فرایند تحلیل سلسله مراتبی، استفاده شد. درنهایت لایههای نهایی مربوط به اراضی زراعی و مرتعی استان کرمانشاه در چهار پهنه بسیار مستعد، مستعد، نیمه مستعد و غیر مستعد طبقهبندی شدند. نتایج بهدستآمده از فرایند سلسله مراتبی (AHP) نشان داد که از بین عوامل اقلیمی و توپوگرافی مؤثر بر رشد یونجه یکساله در منطقه موردمطالعه، نقش عوامل اقلیمی (با وزن 833/0) بیشتر از عوامل توپوگرافیکی (با وزن 167/0) بود. در بین عوامل اقلیمی بارش بالاترین اهمیت و پسازآن میانگین دمای دوره رشد گیاه، دمای بیشینه و دمای کمینه در مرتبه بعدی قرار داشتند. از بین متغیرهای توپوگرافیکی به ترتیب جهت شیب، شیب و ارتفاع از سطح دریا بود دارای اهمیت بودند. همچنین نتایج نشان داد که اراضی کشاورزی و مرتعی مستعد رشد یونجه یکساله به ترتیب 4570 و 6898 کیلومترمربع، معادل 19 و 28 درصد از کل اراضی استان را به خود اختصاص دادند. در حقیقت با توجه به مساحت اراضی کشاورزی و مرتعی استان کرمانشاه (به ترتیب معادل 9105 و 11849 کیلومترمربع)، مناطق مستعد کشت یونجه یکساله به ترتیب 50 و 59 درصد از کل اراضی کشاورزی و مرتعی استان را میتواند باشد. بهطورکلی میتوان بیان داشت که بر اساس متغیرهای موردبررسی در این مطالعه، استان کرمانشاه از پتانسیل بالایی درکشت یونجه یکساله بهعنوان گیاهی مناسب در تناوب زراعی و همچنین احیاء مراتع، برخوردار است که استفاده از این اطلاعات میتواند امکان انتخاب نواحی مستعد کشت یونجه یکساله را برای بهبود مدیریت زراعی و مراتع، فراهم آورد.
Agro- ecological zoning
Decision making
Land susceptibility
Weighted overlay
2019
06
22
467
482
https://agry.um.ac.ir/article_37005_70f5b997375a96f08be89a8aa28d5be1.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
اثر گیاه پیشکاشت و سطوح کود نیتروژن بر برخی صفات آگرواکولوژیک گیاه خرفه(Portulaca oleraceae L.)
احمد
کوچک زاده
بهمنظور بررسی اثر گیاه پیش کشت و میزان کود نیتروژن بر صفات آگرواکولوژیک گیاه خرفه (Portulaca oleraceae L.)، آزمایشی طی سال زراعی 93-1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان به صورت فاکتوریل-اسپلیت در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این آزمایش، عامل مصرف کود نیتروژن از منبع اوره در پنج سطح شامل: N1- شاهد یا بدون مصرف کود، N2- 75 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار، N3- 100 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار،N4 - 125 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و N5-150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و دو نوع گیاه پیش کشت شامل: P1- گندم نان رقم چمران P2- شبدر برسیم به عنوان عامل دوم مورد بررسی قرار گرفتند. چین برداری (C) نیز به عنوان عامل سوم در کرتهای فرعی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تناوب زراعی و مصرف کود نیتروژن در گیاه پیش کاشت اثر معنیداری بر تمامی صفات داشت، در حالیکه اثر چینبرداری تنها بر برخی صفات مانند عدد کلروفیلمتر و درصد پروتئین برگ معنیدار بود. کاربرد کود نیتروژنه با میزان150 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش میزان صفات عملکردی گردید اما نتایج مؤید این موضوع بود که در زمان استفاده از شبدر بهعنوان پیش کشت میتوان میزان کود کاربردی را بدون کاهش در میزان عملکرد کمی و کیفی گیاه تعدیل نمود .
Bersim Clover
Leaf Protein
Plant dry weight
SPAD
wheat
2019
06
22
483
498
https://agry.um.ac.ir/article_37012_414a313871a2946f8549f83038ebd48d.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
اثرات همزیستی میکوریزا و پرایمینگ بذر بر بهبود عملکرد و اجزای عملکرد ذرت دانه-ای (L. Zea mays) در شرایط خاک شور
جواد
سلطانی کاظمی
محمدعلی
ابوطالبیان
جواد
حمزه ئی
بهمنظور کاهش اثرات تنش شوری در مزرعه آزمایش تاثیر همزمان پرایمینگ بذر و استفاده از میکوریزا بر بهبود عملکرد دانه و اجزای عملکرد ذرت هیبرید 640 NS در شهرستان گتوند استان خوزستان طی دو سال 1394-1393 انجام شد. آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور میکوریزا و پرایمینگ بذر در دو مکان خاک شور (7dS.m-1 (EC= و خاک غیرشور(EC=2/5dS.m-1) در طی دو سال اجرا شد. آزمایش برای دو مکان و دو سال تجزیه مرکب شد. عامل اول تلقیح و عدم تلقیح محدوده بستر بذر با میکوریزا (Glomus mossea)، عامل دوم ، چهار سطح پرایمینگ بذر شامل اسموپرایمینگ با محلول NaCl (با غلظت دو دسی زیمنس بر متر در مدت 22 ساعت)، پرایمینگ با اسید سالیسیلیک (با غلظت 5/0 میلیمولار در مدت 14 ساعت)، پرایمینگ با آب شهری (مدت زمان 18 ساعت) و عدم پرایم (شاهد) بودند. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثرات سال، مکان، سال × مکان، پرایمینگ بذر، تلقیح میکوریزایی و اثرات متقابل آنها بر صفات شاخص سطح برگ در مرحله گل تاجی، تعداد دانه در بلال، وزن هزار دانه، عملکرد ، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت معنی دار بودند. مقایسه میانگینها نشان داد کاربرد تلقیح با میکوریزا نسبت به عدم تلقیح و استفاده از پرایمینگ بذر نسبت به شاهد (عدم پرایم) در تمامی صفات اندازهگیری شده در هر دو محیط شور و غیرشور در هر دو سال برتری داشتند. در مکان شور بدون کاربرد تلقیح با میکوریزا و پرایم (شاهد)، میزان شاخص سطح برگ (7/2)، تعداد دانه در بلال (212)، وزن هزار دانه (210 گرم)، عملکرد دانه (2826 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیک (7296 کیلوگرم در هکتار) بود که کاربرد پرایمینگ باعث افزایش تمامی صفات شده و بیشترین افزایش در تیمار پرایمینگ با اسید سالیسیلیک بدست آمد که باعث افزایش شاخص سطح برگ (8/14 درصد)، تعداد دانه در بلال (4/34 درصد)، وزن هزار دانه (9/10 درصد)، عملکرد دانه (7/48 درصد) و عملکرد بیولوژیک (8/37 درصد) نسبت به عدم کاربرد پرایم و تلقیح با میکوریزا (شاهد) شده بود. تلقیح با میکوریزا باعث افزایش شاخص سطح برگ (9/2 درصد)، تعداد دانه در بلال (8/19 درصد)، وزن هزار دانه (2/4 درصد)، عملکرد دانه (9/23 درصد) و عملکرد بیولوژیک (9/19 درصد) نسبت به عدم کاربرد پرایم و تلقیح با میکوریزا (شاهد) شده بود. اثر متقابل پرایمینگ بذر و تلقیح با میکوریزا باعث افزایش تمامی صفات شده بود بیشترین افزایش در تیمار پرایمینگ با اسید سالیسیلیک و تلقیح با میکوریزا بدست آمد که باعث افزایش افزایش شاخص سطح برگ (9/25 درصد)، تعداد دانه در بلال (4/42 درصد)، وزن هزار دانه (7/15 درصد)، عملکرد دانه (9/62 درصد) و عملکرد بیولوژیک (2/49 درصد) نسبت به عدم کاربرد پرایم و تلقیح با میکوریزا (شاهد) شده بود و نشاندهنده همافزایی اثرات متقابل میکوریزا و پرایمینگ بذر در کاهش تنش شوری میباشد.
Glomus mossea
Harvest index
Leaf Area Index
Nacl solution
salicylic acid
2019
06
22
499
514
https://agry.um.ac.ir/article_37018_229876fb8139d106e999eaa9c16c8eb1.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
بهینهسازی کود نیتروژن و آبیاری در زراعت گندم (Triticum aestivum L.) با استفاده از طرح مرکب مرکزی
مهدی
نصیری محلاتی
علیرضا
کوچکی
فرنوش
فلاح پور
محمد بهزاد
امیری
امروزه با توجه به مصرف بیرویه نهادههای کشاورزی علاوه بر تحمیل هزینههای اضافی بر بخش تولید، آلودگیهای زیستمحیطی پیشآمده درنتیجه آن نیز مشکلساز شدهاست. لذا بهمنظور برآورد مقادیر بهینه مصرف منابع آب و نیتروژن در زراعت گندم آزمایشی در قالب طرح مرکب مرکزی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 1390-1389 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی با توجه به سطوح بالا و پائین کود نیتروژن (صفر و 400 کیلوگرم کود اوره در هکتار) و آبیاری (2500 و 5000 مترمکعب) طراحی شدند، نقطه مرکزی در هر تیمار پنج بار تکرار شد و درمجموع 13 ترکیب تیماری بدستآمد. عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، تلفات نیتروژن، کارایی مصرف نیتروژن و کارایی مصرف آب بعنوان متغیرهای وابسته مورد اندازهگیری قرار گرفتند و با استفاده از یک مدل رگرسیونی، سطوح پاسخ این متغیرها تحت تأثیر تیمارها محاسبه شد. درمجموع نتایج نشان داد که افزایش مصرف کود نیتروژن و آبیاری اثر مثبتی بر افزایش عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و کارایی مصرف آب داشت در حالیکه افزایش آبیاری منجر به کاهش کارایی مصرف نیتروژن و افزایش تلفات نیتروژن شد. در نهایت مقادیر بهینه مصرف کود نیتروژن و آبیاری بر اساس سه سناریوی اقتصادی، زیستمحیطی و اقتصادی- زیستمحیطی تعیین گردید. در سناریوی اقتصادی، مقدار بهینه کوددهی و آبیاری بهمنظور دستیابی به 4045 کیلوگرم در هکتار عملکرد دانه و 9908 کیلوگرم در هکتار عملکرد بیولوژیک به ترتیب 274 کیلوگرم در هکتار کود اوره و 3964 مترمکعب در هکتار آبیاری بدستآمد. در سناریوی زیستمحیطی، مقدار بهینه این منابع بهمنظور کاهش تلفات نیتروژن محاسبه شد و به ترتیب برای کوددهی و آبیاری مقادیر 64 کیلوگرم در هکتار و 2651 مترمکعب در هکتار بدست آمد. در سناریوی اقتصادی-زیست محیطی عملکرد دانه و کاهش تلفات نیتروژن همزمان موردنظر قرار گرفت، درنتیجه مقادیر بهینه سطوح کوددهی و آبیاری به ترتیب معادل 153 کیلوگرم در هکتار و 3030 مترمکعب بدستآمد. توجه همزمان به جنبه اقتصادی تولید و مسائل زیستمحیطی، برتری سناریوی اقتصادی- زیستمحیطی را نسبت به دو سناریوی دیگر نشان میدهد.
economic-environmental scenario
Nitrogen losses
resource use efficiency
Seed yield
2019
06
22
515
530
https://agry.um.ac.ir/article_37026_5af25a134532e522a6b4b2ffedf665a4.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
تأثیر کشت مخلوط جو (Hordeum vulgare L.) و شبدر ایرانی (Trifolium resupinatum L.) بر ویژگی-های کیفی علوفه
رامین
نظریان
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
پرویز
رضوانی مقدم
کشت مخلوط دو یا چند گیاه علوفهای، یک جامعه گیاهی را به وجود میآورد که قادرند از منابع بهتر استفاده کرده و درنتیجه کمیت و کیفیت محصول بهبود یابد. جهت بهینهسازی نسبت و آرایش کاشت در مخلوط جو و شبدر ایرانی آزمایشی بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 93 – 1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. آرایش کاشت در پنج سطح (مخلوط ردیفی 1:1، کشت یک ردیف جو یک ردیف شبدر (M1)، مخلوط ردیفی 2:2، کشت دو ردیف جو دو ردیف شبدر (M2)، مخلوط نواری 3:3، کشت سه ردیف جو سه ردیف شبدر (M3)، مخلوط نواری 4:4، کشت چهار ردیف جو چهار ردیف شبدر (M4) و کشت مخلوط درهم جو و شبدر (M5)) بهعنوان کرت اصلی و نسبت کاشت نیز در پنج سطح (مخلوط افزایشی 50% شبدر + 100% جو (R5)، مخلوط افزایشی 25% شبدر + 100% جو (R4)، مخلوط جایگزینی 50% جو + 50% شبدر (R3) همراه با جو خالص (R2) و شبدر خالص (R1)) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. خصوصیات کیفی موردبررسی برای هر تیمار شامل قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، قابلیت هضم ماده آلی (OMD)، ارزش هضمی (D-value)، مقدار پروتئین خام (CP)، عملکرد پروتئین (PY)، فیبر قابلحل در شوینده خنثی (NDF) و فیبر قابلحل در شوینده اسیدی (ADF) بود. نتایج آزمایش نشان داد که آرایش و نسبت کاشت تاثیر معنیداری برDMD، OMD، D-value و PY داشت. بالاترین مقدار DMD، OMD و D-value متعلق به آرایش کاشت (M1) و نسبت کاشت شبدر خالص (R1) بود. مقادیرCP، NDF و ADF تحت تأثیر آرایش کاشت قرار نگرفت ولی اثر نسبت کاشت بر مقدار CP معنیدار بود. بهطوریکه بیشترین مقدار CP را شبدر خالص (26/16 %) به خود اختصاص داد. همچنین بیشترین PY مربوط به نسبت کاشت R2 (2/1962 کیلوگرم در هکتار) و آرایشکاشت M5 (38/1584 کیلوگرم در هکتار) بود. باوجود بیشتر بودن مقادیر DMD، OMD، D-value و CP درکشت خالص شبدر و PY درکشت خالص جو، آنچه امروز بسیار حائز اهمیت میباشد پایداری تولید است که در سیستمهای کشت مخلوط تحقق میپذیرد که آرایش کشت مخلوط درهم (M5) با مقدار عملکرد مناسب ازنظر کمی و کیفی بیشترین مقدار عملکرد پروتئین را تولید نمود.
Dry matter digestibility (DMD)
Organic matter digestibility (OMD)
Digestive value (D-value)
2019
06
22
531
541
https://agry.um.ac.ir/article_37037_b5c46c88069b8efabf10aca6d903af4c.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
اثر نسبتهای کشت مخلوط جایگزینی زیره سبز (Cuminum cyminum L.) و موسیر (Allium altissimum Regel.) بر شاخصهای رشدی
جواد
مشکانی
محمد
کافی
سرور
خرم دل
فاطمه
معلم بنهنگی
بهمنظور بررسی اثر نسبتهای کشت مخلوط جایگزینی زیره سبز (Cuminum cyminum L.) و موسیر (Allium altissimum Regel.) بر ویژگیهای اکولوژیک و شاخصهای رشدی دو گونه، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 94-1393 انجام شد. نسبتهای کشت مخلوط جایگزینی شامل 20% موسیر + 80% زیره سبز،40% موسیر + 60% زیره سبز، 50% موسیر + 50% زیره سبز، 80% موسیر +20% زیره سبز، 60% موسیر + 40% زیره سبز و کشت خالص هر دو گونه بهعنوان تیمار مدنظر قرار گرفتند. تراکم غدههای موسیر و بذر زیره سبز به ترتیب برابر با 10 و 120 بوته در مترمربع بود. شاخصهای فیزیولوژیکی رشد شامل شاخص سطح برگ، میزان تجمع ماده خشک، سرعت رشد محصول و سرعت رشد نسبی هر دو گونه بودند. نتایج نشان داد که اثر نسبتهای کشت مخلوط دو گیاه دارویی زیره سبز و موسیر بر روند تجمع ماده خشک، شاخصهای رشدی سطح برگ، سرعت رشد محصول و سرعت رشد نسبی هر دو گیاه تأثیرگذار بود؛ بهطوریکه بیشترین میزان تجمع ماده خشک زیره سبز و موسیر در کشت خالص به ترتیب با 426 و 289 گرم بر مترمربع بهدست آمد. بالاترین سرعت رشد محصول زیره سبز، 55 روز پس از سبز شدن از کشت خالص (45/8 گرم در مترمربع در روز) و کمترین مقدار آن از تیمار 20% زیره سبز + 80% موسیر (7/6 گرم در مترمربع در روز) بهدست آمد. بیشترین و کمترین مقدار CGR موسیر 50 روز پس از سبز شدن در کشت خالص با 98/7 گرم در مترمربع و تیمار 80% زیره سبز + 20% موسیر 45 روز پس از سبز شدن بهدست آمد.
Crop Growth Rate
Growth physiological indices
Leaf Area Index
Medicinal plants
Relative growth rate
2019
06
22
543
560
https://agry.um.ac.ir/article_37044_5789ae940296f4945117ea2ee781aa46.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
ارزیابی روشهای تلقیح با باکتری بومی افزاینده رشد (Enterobacter sp.) بر عملکرد، اجزای عملکرد و جذب پتاسیم در برنج (Oriza sativa L.) (رقم ’طارم هاشمی‘)
خدیجه
شهسوارپور لنده
همت اله
پیردشتی
اسماعیل
بخشنده
بهمنظور ارزیابی باکتری بومی افزاینده رشد (Enterobacter sp.) بر عملکرد، اجزای عملکرد و جذب پتاسیم برنج (Oriza sativa L.) (رقم ’طارم هاشمی‘) آزمایشی در یکی از مزارع زارعین واقع در شهرستان بابل از استان مازندران در سال 1395 انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل شش سطح کود سولفات پتاسیم (صفر، 25، 50، 75، 100 و 125 کیلوگرم در هکتار) بهعنوان کرت اصلی و تلقیح در چهار سطح (عدم تلقیح بذر یا گیاهچه بهعنوان شاهد، تلقیح بذر در خزانه، تلقیح ریشه گیاهچه و تلقیح توأم بذر در خزانه و ریشه گیاهچه) بهعنوان کرت فرعی بودند. طبق نتایج، اثرات اصلی تیمارها بر تمامی صفات مورد مطالعه بهجز طول خوشه و تعداد دانه کل در خوشه معنیدار و اثر متقابل تیمارها غیرمعنیدار بود. روشهای مختلف تلقیح موجب افزایش معنیدار تعداد خوشه در کپه، تعداد دانه پر در خوشه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، جذب پتاسیم در دانه و جذب پتاسیم در بقایا (بهترتیب 4/8- 8/17، 5/3- 3/8، 6/14- 8/19، 71/8- 2/13، 2/5- 7/5، 9/15-9/18 و 45/3-2/13 درصد) و کاهش تعداد دانه پوک در خوشه (به مقدار 3/58-6/61 درصد) نسبت به شاهد شدند. همچنین، با مصرف کود پتاسیم از صفر تا 125 کیلوگرم در هکتار مقدار تمامی صفات اندازهگیری شده بهویژه عملکرد دانه (2/18 درصد بیشتر از شاهد) افزایش یافت. درمجموع، تلقیح توأم بذر در خزانه و ریشه گیاهچه با باکتری از طریق بهبود صفات اجزای عملکرد و جذب پتاسیم بر روشهای دیگر برتری داشت. درنتیجه، از این تیمار بهخوبی میتوان در مقادیر کاهشیافته کود پتاسیم (حدود 25 کیلوگرم در هکتار) جهت رسیدن به کشاورزی پایدار بهویژه در زراعت برنج استفاده نمود.
Enterobacter sp
Paddy yield
Regression analysis
Rice
sulfate potassium fertilizer
Yield components
2019
06
22
561
577
https://agry.um.ac.ir/article_37048_c6e48c37e1669396fa3f6972b6ee7bc6.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
ارزیابی مکفی بودن بارشهای مؤثر در زراعت دیم بهمنظور توسعه کشت غلات پاییزه در اراضی شهرستانهای آققلا، کلاله و گنبدکاووس (استان گلستان) با استفاده از تحلیلهای مکانی GIS
شیوا
فرهادیان عزیزی
حسین
کاظمی
افشین
سلطانی
در استان گلستان با توجه به وجود دیمزارهای گسترده، مقدار و توزیع مکانی و زمانی بارش، از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه، با استفاده از تحلیلهای مکانی سامانه اطلاعات جغرافیایی، تغییرات مکانی و زمانی و نیز کفایت متغیرهای بارش در محدوده اراضی کشاورزی شهرستانهای آققلا، کلاله و گنبدکاووس جهت توسعه زراعت دیم غلات پاییزه مورد ارزیابی قرار گرفت. این پژوهش در سال 1394 در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا گردید. ابتدا نقشههای موضوعی انواع متغیرهای بارش مؤثر در زراعت دیم شامل بارش سالانه، بارش پاییزه، بارش بهاره، بارش آبان ماه و بارش اردیبهشت ماه، با استفاده از روشهای متعدد درونیابی مانند کریجینگ معمولی، وزندهی فاصله معکوس (IDW) و توابع پایه شعاعی (RBF) در محیط GIS نسخه 10 تهیه و طبقهبندی شدند. از معیارهای میانگین مطلق خطا (MAE)، میانگین انحراف خطا (MBE) و خطای برآورد ((RMSE، جهت ارزیابی این روشها استفاده شد. در این پژوهش از دادههای 10 ایستگاه همدیدی و 77 ایستگاه بارانسنجی مستقر در استان گلستان استفاده گردید. نتایج نشان داد که روش کریجینگ با مدل کروی بهترین الگو برای تخمین بارش پاییزه و اردیبهشت ماه و همچنین روش توابع پایه شعاعی مدل چند ربعی، بهترین الگو برای تخمین بارشهای سالانه، بهاره و آبان ماه در اراضی کشاورزی شهرستانهای آققلا، کلاله و گنبدکاووس میباشد. روش وزندهی فاصله معکوس توان 1 و روش توابع پایه شعاعی مدل نواری کم ضخامت، نامناسبترین الگو جهت تخمین انواع بارش شناخته شد. نتایج توزیع مکانی بارش نشان داد از سمت شمال به جنوب مناطق موردمطالعه، بر میزان متغیرهای بارش افزوده میشود. بر این اساس، برخی از مناطق شمالی شهرستانهای آققلا و گنبدکاووس ازنظر بارش بهاره و بارش اردیبهشت ماه جهت توسعه زراعت دیم دارای محدودیت میباشند. درمجموع در بین سه شهرستان موردبررسی، شهرستان کلاله بیشترین میزان و بهترین توزیع مکانی انواع متغیرهای بارش را جهت توسعه زراعت دیم دارا بود.
Geographical information system
Inverse Distance Weighting
Kriging
rainfall
Semivariograms
2019
06
22
579
599
https://agry.um.ac.ir/article_37055_4d8533e2e70912b2bf30ac2fb8b39804.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
بررسی اثر تغییر اقلیم بر فراوانی وقوع رخدادهای نامطلوب آب و هوایی طی دوره رشد محصول گندم (مطالعه موردی: مناطق عمده تولید گندمدیم (Triticum aestivum L.) در ایران)
مجتبی
شکوهی
سید حسین
ثنائی نژاد
محمد
بنایان اول
یکی از پیامدهای تغییر اقلیم افزایش ریسک وقوع رخدادهای وخیم اقلیمی است که باعث اختلال در تولید مواد غذایی خواهند شد و انتظار میرود فراوانی آنها در جهان افزایش یابد. تغییر اقلیم بر محیط تولید محصولات زراعی ازجمله مناطق عمده تولید گندم دیم (Triticum aestivum L.) در ایران (استانهای اردبیل، کردستان، کرمانشاه ،گلستان، همدان و زنجان) اثرگذار خواهد بود و میتواند در این مناطق امنیّت غذایی را با خطر مواجه سازد. احتمال وقوع پدیدههای نامطلوب اقلیمی تأثیرگذار بر عملکرد محصول طی مراحل مختلف رشد و نمو برای سه رقم زودرس، دیررس و میانرس تعیین شد. برای تعریف پدیدههای نامطلوب از شاخصهای اگروکلیمایی (13 شاخص) در مقیاس روزانه که بر مبنای خروجی مجموعه مدلهای به روز CMIP5 و سناریوهای انتشار RCP8.5 و RCP2.6 است، استفاده شد. خروجی روزانه هفت مدل GCM انتخابیِ متناسب با منطقه برای دو دوره زمانی 2045-2065 و 2080-2100 با روش تصحیح خطای نگاشت هم فاصله تابع توزیع تجمعی EDCDFm تصحیح و سپس بکارگیری شد. بیشترین افزایش دمای متوسط طی دوره رشد مربوط به سناریوی RCP8.5 در دوره 2080-2100 و رقم دیررس به مقدار 1/3 درجه سانتیگراد خواهد بود. تاریخ مناسب کاشت برای تمام سناریوها در آینده نسب به دوره پایه دیرتر رخ داده و به اواخر پاییز منتقل میشود. به علت افزایش متوسط دما طی دوره رشد مراحل گلدهی و رسیدن زودتر رخ داده و درنتیجه متوسط طول دوره رشد برای تمام سناریوها در مقایسه با دوره پایه کوتاهتر میشود. متوسط مجموع تبخیر و تعرق محصول (ETc) طی دوره رشد در اکثر ایستگاهها کاهش مییابد. با توجه به مطلوبتر شدن کاهش نسبی عملکرد (YD) و تابش خورشیدی مؤثر طی دوره رشد برای اکثر ایستگاهها میتوان گفت که این شاخصهای عملکردی محصول نسبت به دوره پایه بهبود مییابند. اما آنچه در این میان نامطلوب به نظر میآید افزایش فراوانی وقوع پدیدههای نامطلوب نسبت به دوره پایه است و نکته نگرانکنندهتر افزایش احتمال وقوع حداقل یک، دو و سه پدیده نامطلوب طی دوره رشد است که میتواند شرایط اقلیمی را به ضرر تولید گندم تغییر دهد. انتخاب یک رقم زودرس جهت کاشت در آینده در مقایسه با رقمهای دیررس و میانرس، رقم مناسبتری خواهد بود و میتواند شرایط اقلیمی آینده را به نفع تولید گندم دیم در اکثر مناطق بهویژه مناطق سردسیر تغییر دهد.
.Agro-climatic indices
CMIP5 models
EDCDF biases correction
Emission scenarios RCP
2019
06
22
601
618
https://agry.um.ac.ir/article_37060_616aab987b8b9828912e5b84b9f97c3e.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
تعیین ارزش غذایی علوفه کوشیا (Kochia scoparia L.) تحت شرایط شوری و کم آبیاری
بی بی الهه
موسوی فر
حمید رضا
خزاعی
محمد
کافی
کاهش کمی و کیفی منابع آب همراه با شوری خاک از مهمترین ویژگیهای مناطق خشک و نیمه خشک میباشد و تولید گیاهان شور زیست تحت این شرایط جهت تغذیه دام از پایدارترین روشهای حفاظت از اکوسیستمهای بیابانی محسوب میشود. هدف از این پژوهش بررسی کمی و کیفی علوفه کوشیا (Kochia scoparia L.) تحت مدیریت شوری و کم آبیاری بود. این آزمایش بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1394 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل 3 روش مدیریتی شوری: آب غیر شور (9/0 ﺩﺳﻲﺯﻳﻤﻨﺲ ﺑﺮ ﻣﺘﺮ)، مخلوط آب شور و غیر شور (45/15دسیزیمنس بر متر) و آب شور (30 دسیزیمنس بر متر)، 5 تیمار خشکی شامل: آبیاری کامل (100% جبران نقصان رطوبتی خاک)، کم آبیاری سنتی یا تنظیمشده 75% و 50% آبیاری کامل، و کم آبیاری نوین یا بخشی (جویچهای یک درمیان متغیر) 75% و 50% آبیاری کامل بود. نتایج نشان داد که اثر متقابل تنش شوری و خشکی باعث کاهش خاکستر خام و چربی خام و افزایش سدیم و پروتئین خام شد. همچنین اثر متقابل تنش شوری و خشکی بر روی میزان پتاسیم و کلر، NDF و ADF، قابلیت هضم و انرژی متابولیسم معنیدار نبود که بیانگر بیتأثیر بودن تنش شوری و خشکی بر کیفیت علوفه کوشیا میباشد. بعلاوه افزایش شوری و خشکی بر عوامل ضد کیفیت علوفه مانند تانن و فنول بیتأثیر بود. درمجموع با توجه به پاسخ گیاه به تنشهای شوری و کمآبی، میتوان کوشیا را بهعنوان گیاه علوفهای برای بسیاری از مناطق بهویژه مناطق خشک و نیمهخشک که در ایران از وسعت زیادی هم برخوردار هستند، جهت برآورده ساختن نیازهای انواع دامهای اهلی توصیه نمود.
chemical composition
Kochia scoparia
water quality
water quantity
2019
06
22
619
634
https://agry.um.ac.ir/article_37064_7f338b9a9f92aab47ce6fe7d44c07770.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
اثر گیاهان پوششی زمستانه بر پویایی جمعیت علفهای هرز و رشد و عملکرد ذرت دانه-ای (Zea mays L.) (رقم سینگل کراس 704)
راضیه
خوجم لی
آسیه
سیاهمرگویی
ابراهیم
زینلی
افشین
سلطانی
کاربرد مداوم علفکشها بهمنظور کنترل علفهای هرز مشکلات زیست محیطی گوناگونی از جمله آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی را در پی داشته است. استفاده از گیاهان پوششی یکی از مهمترین روشهای جایگزین و پایدار برای کاهش استفاده از علفکشهای شیمیایی در بوم نظامهای زراعی میباشد. بهمنظور بررسی تأثیر گیاهان پوششی مختلف در کنترل علفهای هرز، رشد و عملکرد ذرت (Zea mays L.) رقم سینگل کراس 704، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی96-1395در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل هفت گیاه پوششی (چاودار(Secale cereal L.)، جو(Hordeum vulgare L. )، ماشکگلخوشهای (Vicia villosa L.)، شبدر برسیم (Trifolium alexandrinum L.)، خردل علوفهای (Brassica junce L.)، منداب (Eruca sativa L.) و شاهد بدون گیاه پوششی) که در دو شرایط وجین (عاری از علف هرز در کل فصل رشد) یا عدم وجین دستی (آلوده به علف هرز در کل فصل رشد) کشت شدند. گیاهان پوششی در اواسط بهمن ماه سال 1395 بهصورت ردیفی و در سه برابر مقدار توصیهشده کشت شدند. یک هفته قبل از کاشت ذرت، کلیه گیاهان پوششی با استفاده از علفکش پاراکوات (3 لیتر در هکتار) سمپاشی و سپس کاشت ذرت در درون بقایای آنها در فواصل بین و روی ردیف 75 و 18 سانتیمتر بهصورت دستی انجام شد. نتایج نشان داد که مقایسه تراکم و وزن خشک علفهای هرز در تیمارهای مختلف گیاه پوششی با شاهد ( بدون گیاه پوششی) حاکی از پتانسیل گیاه پوششی (صرفنظر از نوع آن) در مهار علف هرز و افزایش تنوع گونهای بود. نتایج نشان داد که وزن خشک ذرت در محدوده بقایای دو گیاه ماشک گلخوشهای و شبدر برسیم ( هر دو از تیره بقولات) و چاودار (از تیره گندمیان) روند افزایشی و در محدوده بقایای دو گونه منداب و خردل علوفهای (هر دو از تیره شببو) و جو (از تیره گندمیان) روند کاهشی داشت. کمترین عملکرد دانه ذرت، در تیمارهای بقایای جو (8492 کیلوگرم در هکتار) و به دنبال آن بقایای منداب (6/9335 کیلوگرم در هکتار) و خردل علوفهای (10220 کیلوگرم در هکتار) تولید شد. به نظر میرسد علاوه بر حجم زیاد بقایای تولیدشده بهوسیله این گیاهان، بروز اثرات دگرآسیبی ناشی از بقایای این گیاهان نیز در بروز این نتیجه دخالت داشته باشند. اما بیشترین مقادیر عملکرد دانه ذرت به سه تیمار چاودار (8/11028 کیلوگرم در هکتار)، شبدر برسیم (2/11321 کیلوگرم در هکتار) و ماشک گلخوشهای (8/11914 کیلوگرم در هکتار) تعلق داشت. در بین این سه، دو گیاه ماشک گلخوشهای و شبدر برسیم در مقایسه با سایر تیمارها ماده خشک کمتری داشتند؛ اما به نظر میرسد توانایی قابلتوجه این گیاهان در تثبیت بیولوژیک نیتروژن و بهبود حاصلخیزی خاک و همچنین سرعت تجزیه بالاتر بقایای این گیاهان به دلیل پایین بودن نسبت کربن به نیتروژن آنها، نقش مؤثری در بهبود رشد و استقرار سریعتر ذرت کاشته شده در بقایای این گیاهان داشته باشد.
Allelopathy
Brassicaceae
Ecological weed management
Fabaceae
Plant residues
Poaceae
2019
06
22
635
654
https://agry.um.ac.ir/article_37071_b79e48fc2c67990966b45e3f321647ad.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
ارزیابی کارایی نیتروژن در طی روند تاریخی اصلاح ارقام مختلف غلات در ایران: 1-گندم (Triticum aestivum L.)
لیلا
جعفری
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
استفاده کارا از نیتروژن در افزایش بهرهوری و سودمندی نظامهای زراعی نقش مهمی ایفا کرده است. بهبود کارآیی مصرف نیتروژن بهعنوان یک راهکار کلیدی در افزایش عملکرد سیستمهای کشاورزی پایدار از طریق به حداقل رساندن مصرف نهادهها و هدرروی نیتروژن نقش دارد. بهمنظور بررسی ویژگیهای عملکرد و شاخصهای کارآیی نیتروژن شامل عملکردهای اقتصادی و بیولوژیک، شاخص برداشت، کارآییهای مصرف، جذب و استفاده از نیتروژن، بهرهوری جزئی نیتروژن و شاخص برداشت نیتروژن در ارقام مختلف گندم (Triticum aestivum L.)، پژوهشی در سال زراعی 94-1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این مطالعه فاکتور اصلی مقادیر مختلف کود در 12 سطح (نیتروژن از منبع کود اوره 46 درصد: 0، 100، 200 و 300 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار؛ کود دامی: 0، 10، 20 و 30 تن کود دامی در هکتار که بهترتیب معادل تقریباً صفر، 100، 200 و 300 کیلوگرم نیتروژن خالص میباشد، ترکیب دو نوع کود نیتروژن شیمیایی و دامی به ترتیب بهنسبتهای 0:0، 5:50، 10:100، 15:150 کیلوگرم در هکتار : تن در هکتار) و فاکتور فرعی شامل ارقام گندم در 6 سطح (ارقام خیلی قدیمی: روشن و طبسی؛ رقم قدیمی: فلات؛ ارقام جدید: پارسی، سیروان و سپاهان) بود. نتایج این پژوهش نشان داد که صفات مورد مطالعه بهطور معنیدار تحت تأثیر تیمارهای آزمایش قرار گرفتند. درحالیکه اثر برهمکنش نوع رقم با سطوح کودی بر هیچ یک از صفات معنیدار نبود. با کاربرد کودهای اوره، دامی و ترکیب آنها، عملکرد دانه، کاه و بیولوژیک بهطور معنیدار در مقایسه با شاهد افزایش یافت. بیشترین و کمترین کارآیی مصرف نیتروژن در ارقام سپاهان و سیروان که هر دو از ارقام جدید بوده به ترتیب به میزان 84/20 کیلوگرم بر کیلوگرم و 63/14 کیلوگرم بر کیلوگرم بهدست آمد. بدون در نظر گرفتن نوع منبع کود بکار رفته، با افزایش میزان نیتروژن مصرفی، شاخصهای کارآیی نیتروژن بهطور معنیدار کاهش یافت. اگرچه بین ارقام مختلف ازنظر کارایی استفاده از نیتروژن، شاخص برداشت نیتروژن، عملکرد کاه و بیولوژیک تفاوت معنیدار وجود داشت اما بین ارقام قدیم و جدید روندی مشاهده نگردید.
Nitrogen use efficiency
Nitrogen uptake efficiency
Nitrogen utilization efficiency
New and old wheat cultivars
2019
06
22
655
671
https://agry.um.ac.ir/article_37076_15c7d5eb5495b9d55823c5124ce3921b.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
ارزیابی بهرهوری آب در زراعت چغندرقند (Beta vulgaris L.) در سامانههای آبیاری نشتی و کلاسیک در استان همدان
سید محسن
سیدان
حامد
منصوری
اندازهگیری و تحلیل شاخصهای بهرهوری تولید بهویژه آب در بخش کشاورزی بسیار مهم بوده و از جایگاه خاصی برخوردار است. هـدف از این تحقیق اندازهگیری و مقایسه بهرهوری آبیاری در دو روش آبیاری نشتی و کلاسیک در محصول چغندرقند (Beta vulgaris L.) در استان همدان میباشد. بدین منظور تعداد 48 بهرهبردار انتخاب و سپس دادههای لازم از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه جمعآوری گردید در این مطالعه سه نوع شاخص مختلف بهرهوری آب شامل عملکرد از هر واحد حجم آب، سود ناخالص از هر واحد حجم آب و سود خالص از هر واحد حجم آب مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که متوسط مصرف آب در سیستم آبیاری نشتی به میزان 1/23 درصد بیش از آبیاری کلاسیک است. هزینه تولید چغندرقند در تمام شهرستانهای موردبررسی استان همدان در سیستم آبیاری نشتی کمتر از کلاسیک به دست آمد. بر اساس نتایج حاصله میزان بهرهوری فیزیکی آب در سامانه آبیاری کلاسیک (85/6 کیلوگرم به ازای یک مترمکعب آب) بیشتر از نشتی (71/4 کیلوگرم به ازای یک مترمکعب آب) بود. در بین شهرستانهای مختلف استان همدان نیز بالاترین بهرهوری فیزیکی و اقتصادی آب در مزارع چغندرقند در شهرستانهای نهاوند و فامنین و کمترین بهرهوری در شهرستان اسدآباد مشاهده شد. بهطورکلی میتوان نتیجه گرفت که کشاورزان از نگاه بهرهوری آب در روش آبیاری کلاسیک در مقایسه با روش نشتی از لحاظ مصرف آب منطقی عمل میکنند، بطوریکه شاخص بهرهوری اقتصادی آب در سامانه آبیاری کلاسیک (11077 ریال بر مترمکعب) به میزان 7/62 درصد بیشتر از روش آبیاری نشتی (6805 ریال بر مترمکعب) برآورد گردید. لیکن تلفات آب درنتیجه تبخیر و بادبردگی در سامانههای بارانی باید موردتوجه باشد.
Classic Irrigation
Economical Productivity
Net benefit
Physical Productivity
production cost
2019
06
22
673
686
https://agry.um.ac.ir/article_37085_a862a07e51eb52ab013a20d608faebc5.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
ارزیابی تأثیر آرایش کاشت و تیمارهای کودی بر رشد و عملکرد گل و بذر گونه دارویی پنیرک (Malva sylvestris L.)
علیرضا
کوچکی
سرور
خرم دل
ال ناز
ابراهیمیان
جواد
شباهنگ
بهمنظور ارزیابی تأثیر آرایش کاشت و تیمارهای کودی بر رشد و عملکرد گل و بذر گونه دارویی پنیرک (Malva sylvestris L.)، آزمایشی بهصورت کرتهای دو بار خردشده (اسپلیت اسپلیت پلات) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در دو سال زراعی 92-1391 و 93-1392 به اجرا درآمد. منابع کودی شامل کود دامی از نوع گاوی، کمپوست زباله شهری پوسیده، کود شیمیایی و شاهد (عدم مصرف کود) و سه آرایش کاشت یکطرفه با فاصله 70 سانتیمتر، یکطرفه با فاصله 90 سانتیمتر و دوطرفه (با فاصله ردیف 100 سانتیمتر) و دو برداشت به ترتیب بهعنوان عامل کرتهای اصلی، فرعی و فرعی فرعی در آزمایش در نظر گرفته شدند. صفات موردمطالعه شامل ارتفاع بوته، عملکرد گل تر و خشک، عملکرد بیولوژیک، دانه و درصد موسیلاژ پنیرک بودند. نتایج نشان داد که اثر ساده و متقابل تمام فاکتورها بر بیشتر صفات موردمطالعه معنیدار بود. بیشترین عملکرد خشک گل برای کود دامی و آرایش کاشت دوطرفه (17/4071 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد و کمترین میزان به شاهد×آرایش کاشت یکطرفه 90 سانتیمتر (85/1095 کیلوگرم در هکتار) اختصاص داشت. بیشترین و کمترین عملکرد خشک گل به ترتیب برای کود دامی×برداشت دوم (06/4596 کیلوگرم در هکتار) و شاهد×برداشت اول (69/941 کیلوگرم در هکتار) بدست آمد. بالاترین عملکرد بیولوژیک و بذر مربوط به آرایش دوطرفه (به ترتیب با 01/4731 و 60/813 کیلوگرم در هکتار) بود و کمترین میزان به آرایش یکطرفه 90 سانتیمتر (به ترتیب با 96/3880 و 74/635 کیلوگرم در هکتار) تعلق داشت. کاربرد کود دامی در مقایسه با شاهد بیشترین تأثیر معنیدار را در افزایش درصد موسیلاژ داشت؛ بهطوریکه بیشترین درصد موسیلاژ برای کود دامی (06/12 درصد) بدست آمد و کمترین میزان به کود شیمیایی (32/9 درصد) تعلق داشت. بر اساس نتایج این آزمایش، آرایش کاشت دوطرفه و بهرهگیری از کودهای دامی را میتوان بهعنوان راهکاری پایدار جهت دستیابی به عملکرد مطلوب کمی و کیفی در مدیریت این گونه دارویی مدنظر قرارداد.
Compost made from house-hold
Manure
Two sides planting
2019
06
22
687
701
https://agry.um.ac.ir/article_37088_61465a5e2836b0c9e5e25b516b5ae08e.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
اثرات تنش رطوبتی و کاربرد کود دامی بر شاخصهای رشدی و تجمع وزن خشک دو گونه آویشن باغی( Thymus vulgaris L.) و دنایی (Thymus daenensis celak.)
مهدیه
عسکری
محمدعلی
بهدانی
سهیل
پارسا
مجید
جامی الاحمدی
سهراب
محمودی
یکی از دقیقترین راههای مطالعه واکنش گیاهان به شرایط محیطی ارزیابی شاخصهای رشدی میباشد. به همین منظور حاضر با هدف بررسی اثرات تنش رطوبتی و کود دامی بر برخی شاخصهای رشدی و تجمع وزن خشک دو گونه گیاه دارویی آویشن باغی (.Thymus vulgaris L) و آویشن دنایی (Thymus daenensis celak.) بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند در سال زراعی 1394 اجرا گردید. فاکتورهای آزمایش شامل سطوح رطوبتی (100، 67 و 33 درصد ظرفیت زراعی)، گونههای آویشن (دنایی و باغی) و کود دامی (کود گاوی) (عدم کاربرد و کاربرد 30 تن در هکتار) بودند. تنش باعث کاهش معنیدار شاخص سطح برگ (LAI)، سرعت رشد محصول (CGR)، سرعت آسیمیلاسیون خالص (NAR)، سطح ویژه برگ (SLA)، نسبت وزن برگ (LWR) و تجمع وزن خشک کل (TDM) گردید و تنها تأثیر غیر معنیداری بر سرعت رشد نسبی (RGR) داشت. تیمار کود دامی تأثیر مثبتی بر شاخصهای رشد و افزایش TDM داشت و به همین دلیل مصرف کودهای دامی در مدیریت منابع غذایی و رطوبتی و در شرایط تنش خشکی جهت حصول عملکرد کمی مطلوب قابل توصیه میباشد. همچنین در بین دو گونه مورد آزمایش گونه آویشن دنایی با دارا بودن میزان بالاتر شاخصهای رشدی(بهاستثناء نسبت وزن برگ) و دارا بودن تجمع وزن خشک بالاتر (TDM) نسبت به گونه آویشن باغی برتری داشت و به عنوان گونه برتر در این آزمایش معرفی میگردد.
Accumulation total dry matter
Growth indices
Thymus daenensis
Thymus vulgaris
2019
06
22
703
721
https://agry.um.ac.ir/article_37092_33322958400a276c0e7b9d27cc47acc9.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
اثر تنش کمآبی انتهای فصل بر خصوصیات فیزیولوژیکی منابع جاری، ذخیرهای و ظرفیت تولیدی ارقام گندم نان (Triticum aestivum L.) مناطق معتدله
فرحناز
صیادی
محسن
سعیدی
سعید
جلالی هنرمند
شهریار
ساسانی
محمد اقبال
قبادی
میزان عملکرد گیاهان توسط اثر متقابل محیط و ژنتیک تعیین میشود. در بین عوامل محیطی، تنش کمآبی در اکثر مناطق کشاورزی ایران در جلوگیری از دستیابی به عملکرد مطلوب گیاهان زراعی ازجمله گندم (Triticum aestivum L.) نقش مهمی دارد. بنابراین، این تحقیق بهمنظور بررسی نحوه تأثیر تنش کمآبی پس از گلدهی بر خصوصیات فیزیولوژیک منابع جاری و ذخیرهای ارقام گندم مناطق معتدله شامل: دو رقم با تیپ رشد بهاره (سیوند و سیروان) و دو رقم با تیپ رشد بینابین (پیشگام و اروم) انجام شد. این پژوهش در سال زراعی 95-1394در دانشگاه رازی کرمانشاه بهصورت طرح کرتهای خردشده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمار تنش کمآبی در دو سطح شامل: شاهد و قطع کامل آبیاری پس از گلدهی در کرتهای اصلی و رقمها در کرتهای فرعی قرار گرفتند. بر اساس نتایج بهدست آمده، اعمال تنش کمآبی بهطور متوسط موجب 36، 28، 24 و 26 درصد کاهش عملکرد دانه به ترتیب در ارقام سیوند، سیروان، پیشگام و اروم گردید. 7 و 21 روز بعد از گردهافشانی در شرایط شاهد رطوبتی به ترتیب ارقام سیوند و سیروان بیشترین سرعت فتوسنتز (به ترتیب با 5/24 و 9/21 میکرومول دیاکسید کربن بر مترمربع در ثانیه)، سرعت تعرق، هدایت روزنهای و کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم II و پایینترین دمای برگ و در هر دو مرحله مذکور رقم اروم کمترین مقادیر صفات فوق را داشتند. تنش کمآبی دمای برگ را 7 و 21 روز بعد از گردهافشانی افزایش و سرعت فتوسنتز غلظت CO2 اتاقک روزنهای، هدایت روزنهای، سرعت تعرق و حداکثر کارایی فتوشیمیایی را بهطور معنیداری کاهش داد. رقم پیشگام بالاترین مقدار انتقال مجدد را در هر دو شرایط رطوبتی داشت. سهم انتقال مجدد در شکلگیری عملکرد دانه در ارقام موردبررسی کمتر از 30 درصد بود. با توجه به نتایج بهدست آمده، ارقام تیپ رشد بهاره در مقایسه با تیپ رشد بینابین در کشت پاییزه ازنظر عملکرد دانه حساسیت بیشتری نسبت به تنش کمآبی پس از گلدهی داشتند و کاشت آنها در این شرایط با کاهش عملکرد دانه بیشتری توأم همراه خواهد بود.
Chlorophyll fluorescence
Leaf temperature
Photosynthesis rate
Remobilization
Transpiration rate
2019
06
22
723
737
https://agry.um.ac.ir/article_37100_1910d3752f2984804ab0997f77dd9872.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
مقایسه بهرهوری انرژی و پتانسیل گرمایش جهانی در نظامهای تولید آفتابگردان (Helianthus annuus L.) دیم
زین العابدین
امیدمهر
این مطالعه بهمنظور بررسی جریان انرژی و پتانسیل گرمایش جهانی مزارع آفتابگردان (Helianthus annuus L.) در شهرستان میامی انجام شد. اطلاعات لازم در مورد سه روش کاشت مرسوم، روش کمخاکورزی و کاشت مستقیم از طریق مصاحبه حضوری و تکمیل پرسشنامه در سال 1389 تهیه شد. پس از جمعآوری اطلاعات، پارامترهای مربوط به انرژی و پتانسیل گرمایش جهانی ناشی از انتشار گازهای گلخانهای بر مبنای معادل دی اکسید کربن محاسبه گردید. نتایج نشان داد که میزان انرژی ورودی در سه روش کاشت مرسوم، روش کمخاکورزی و کاشت مستقیم به ترتیب برابر 13971، 12117 و 10865 مگاژول بر هکتار بود. در هر سه روش در مقایسه با سایر نهادهها،کود نیتروژن و سوخت مصرفی بیشترین سهم انرژی ورودی را داشتند. بیشترین و کمترین میزان بهرهوری انرژی به ترتیب مربوط به کشت مستقیم (15/0 کیلوگرم بر مگاژول) و کشت رایج (11/0 کیلوگرم بر مگاژول) بود. کمترین مقدار پتانسیل گرمایش جهانی از روش کاشت مستقیم به میزان 1449 کیلوگرم معادل دی اکسید کربن در هکتار بود. در روش مرسوم و کمخاکورزی، پتانسیل گرمایش جهانی حاصل از مصرف سوخت بیشترین مقدار تولید گازهای گلخانهای به ترتیب 3/43 و 5/36 درصد از کل تولید گازهای گلخانهای را به خود اختصاص داده است. در روش کاشت مستقیم، پتانسیل گرمایش جهانی حاصل از مصرف کود نیتروژن بیشترین مقدار تولید گازهای گلخانهای (3/47 درصد) را به خود اختصاص داد. با توجه به نتایج بدست آمده مدیریت عملیات زراعی با رویکرد حذف عملیات اضافی (کاهش مصرف سوخت) و مدیریت مصرف کود نیتروژن، بهمنظور افزایش بهرهوری انرژی،کاهش تولید گازهای گلخانهای و اثرات زیستمحیطی ضروری است.
CO2
Direct seeding
Greenhouse gases emission
Tillage
2019
06
22
739
755
https://agry.um.ac.ir/article_37103_8723fa620c788f146994ee5583093429.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1398
11
2
ارزیابی ویژگیهای مرفولوژیک، اجزای عملکرد و آنزیم کاتالاز جمعیتهای بالنگو شیرازی (Lallemantia royleana Benth.) تحت تنش خشکی
خدیجه
احمدی
حشمت
امیدی
کمبود آب، عامل محدودکننده رشد و عملکرد گیاهان در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشود. بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی بر خصوصیات مرفولوژیک و آنزیم کاتالاز جمعیتهای گیاه دارویی بالنگو شیرازی (Lallemantia royleana Benth.)، آزمایشی بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی گیاهان دارویی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه شاهد در سال 94-1393 اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل سه سطح خشکی در مرحله گلدهی بهعنوان فاکتور اصلی (پتانسیل رطوبت خاک 5/0- (شاهد)، 5/6- و 5/9- اتمسفر)، پنج جمعیت بالنگو شامل یک جمعیت از استان کردستان (سنندج) و چهار جمعیت از استان اصفهان (نائین، اردستان، نجف آباد و خوانسار) بهعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. بررسی نتایج نشان داد که خشکی تأثیر معنیداری بر صفات مرفولوژیک، اجزای عملکرد (بهجز صفت تعداد فندقه در هر چرخه گل)، عملکرد دانه، درصد و عملکرد موسیلاژ، محتوای پروتئین و آنزیم کاتالاز داشت. با افزایش خشکی صفاتی مانند ارتفاع بوته، اجزای عملکرد و عملکرد دانه، عملکرد موسیلاژ و محتوای پروتئین کاهش پیدا کردند. تنش خشکی باعث افزایش طول ریشه، درصد موسیلاژ و آنزیم کاتالاز شد. اثر ساده جمعیت بر ارتفاع بوته، تعداد شاخههای فرعی، وزن تر و خشک تک بوته غیر معنیدار شد. در بین جمعیتهای بالنگو، جمعیت نجف آباد دارای بیشترین عملکرد دانه، عملکرد موسیلاژ و اجزای عملکرد بود. بین عملکرد دانه با ارتفاع بوته، وزن هزار دانه، تعداد فندقه در هر چرخه گل، وزن تر بوته، وزن خشک بوته و طول ریشه همبستگی مثبت و معنیداری مشاهده شد. بیشترین همبستگی بین عملکرد موسیلاژ و وزن هزار دانه مشاهده شد. با توجه به اینکه هدف از کشت گیاه دارویی بالنگو دانه است، جمعیت نائین در پتانسیل رطوبت 5/9- اتمسفر بیشترین عملکرد دانه را داشت.
Antioxidant
Lallemantia royleana
yield
Dehydration
Grain weight
2019
06
22
757
774
https://agry.um.ac.ir/article_37113_3b9a99ae45359de4d189eab2e8e9edbb.pdf