2024-03-28T22:53:49Z
https://agry.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4682
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
بررسی ترکیب فیتوشیمیایی اسانس مرزه سهندی (Satureja sahandica Bornm.) در مراحل مختلف فنولوژیکی
حیران
قمری
مهدی
صیدی
عظیم
قاسم نژاد
علیرضا
قنبری
مرزه سهندی (Satureja sahandica Bornm.) یکی از گیاهان خانواده نعناعیان و بومی ایران است که در شمال غرب و غرب کشور پراکندگی دارد. در تحقیق حاضر تأثیر زمان های مختلف برداشت بر عملکرد و ترکیب فیتوشیمیایی اسانس مرزه سهندی در رویشگاه طبیعی پاکل از توابع شهرستان ایلام، استان ایلام و یک نمونه کشت شده در گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. بخش های هوایی گیاهان در پایان هر ماه از فروردین تا شهریور ماه 1390 برداشت گردید. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که زمان برداشت بر صفات مورد مطالعه تأثیر معنی داری در سطح احتمال یک درصد داشت. مقایسه میانگین بازدهی اسانس نمونه های وحشی نشان داد که بیشترین (42/0 درصد) و کمترین (19/0 درصد) عملکرد به ترتیب مربوط به اردیبهشت و شهریور بود. همچنین بیشترین (06/61 درصد) و کمترین (53/49 درصد) فعالیت آنتی اکسیدانی به ترتیب مربوط به محصول شهریور و مرداد بود. از طرفی، بیشترین و کمترین محتوی فنل کل به ترتیب مربوط به شهریور (06/30 میلی گرم گالیک اسید بر میلی لیتر اسانس) و خرداد (41/14 میلی گرم گالیک اسید بر میلی لیتر اسانس) بود. تجزیه فیتوشیمیایی اسانسها با کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی (GC/MS) 75 ترکیب مختلف را جداسازی کرد. بورنئول در تمامی مراحل مختلف برداشت ترکیب اصلی اسانس بود. به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که اردیبهشت ماه به عنوان مناسب ترین زمان برداشت جهت دستیابی به بالاترین میزان اسانس، مرحله گلدهی کامل (شهریور) جهت دستیابی به بالاترین کیفیت اسانس از جمله درصد فعالیت آنتی اکسیدانی و محتوی فنل کل و تیر ماه جهت دستیابی به مهم-ترین جزء تشکیل دهنده اسانس (بورنئول) مرزه سهندی در رویشگاه آن در استان ایلام میباشد.
Antioxidant activity
Borneol
Medicinal plants
Total phenol content
2016
03
20
1
16
https://agry.um.ac.ir/article_35100_90202f46c26bdc16162b15b8edeb7d2b.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
مطالعه رویشگاهی اکوتیپ های مختلف گل اروانه بزقی (Rech.f. Hymenocrater platystegius) در استان خراسان رضوی : روش تجزیه به مؤلفه اصلی
مژگان
ثابت تیموری
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
جنس گل اروانه (Hymenocrater) با بیش از 24 گونه پایا و بوتهای در دنیا از خانواده نعناعیان Lamiaceae میباشد. از بین 10 گونه مختلف این جنس در رویشگاههای مختلف ایران، گونه گل اروانه بزقی Hymenocrater platystegius Rech. F. منحصر به استان خراسان است. به دلیل کاهش میزان بارندگی سالیانه در استان خراسان و تغییر کاربری اراضی طبیعی به کشاورزی، رویشگاههای طبیعی این گیاه در حال نابودی است و با توجه به خواص دارویی ارزنده این گونه اقدام به مطالعه و ثبت مهمترین متغیرهای رویشگاهی مؤثر بر خصوصیات مورفولوژیکی گونه گل اروانه بزقی، در شش رویشگاه اصلی استان خراسان رضوی (بزد، بزق، بزنگان، زشک، کلات و گلمکان)، طی سالهای 89-1387 شد. جهت ثبت صفات رویشی و زایشی گیاه، ویژگیهای توپوگرافی و اقلیمی مناطق مورد از تودههای طبیعی این گونه نمونهبرداری شده، تجزیه و تحلیل دادهها با روش تجزیه به مؤلفههای اصلی (آنالیز PCA) و آنالیز خوشهای (PC) انجام شد. نتایج نشان داد که رویشگاههای مورد مطالعه تشابه زیادی در خصوصیات طبیعی داشتند. همچنین مقایسه خصوصیات مورفولوژیکی گونه در مناطق مختلف مورد بررسی، بیانگر وجود چهار اکوتیپ متفاوت بود. از میان 15 متغیر گیاهی اندازهگیری شده، وزن خشک برگ، تعداد ساقه در بوته، تعداد گره و تعداد گره گلدار بیش از 97 درصد واریانس محیطی را به خود اختصاص دادند. از میان صفات مورفولوژیکی گونه، وزن خشک برگ و در بین خصوصیات توپوگرافی و اقلیمی رویشگاهها، اقلیم با بار مثبت 55/0، بیشترین تأثیر را بر مؤلفه اصلی اول داشتند. بر اساس نتایج حاصله از آنالیز خوشهای، خصوصیات توپوگرافی و اقلیمی، رویشگاههای مورد مطالعه (با معیار تشابه 70 درصد)، به پنج دسته متمایز تفکیک شد که بر این اساس، رویشگاههای گلمکان و کلات در یک خوشه قرار گرفت. بر این اساس میتوان تأثیر خصوصیات اکولوژیکی بر تمایز افراد یک گونه در اکوتیپهای مختلف را یادآور شد.
CA
Ecotype
Medicinal plant
Morphological characteristics
Topography
2016
03
20
17
32
https://agry.um.ac.ir/article_35118_417a64b25cdd39c4cc71af48523d805a.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
ارزیابی شاخص های رشدی کرچک (Ricinus communis L.) تحت تأثیر تیمارهای مختلف کودی
پرویز
رضوانی مقدم
مهدی
نصیری محلاتی
سرور
خرم دل
کاربرد کودهای زیستی در تولید گیاهان دارویی در نظام های کشاورزی پایدار با هدف حذف یا کاهش مصرف نهاده های شیمیایی و افزایش کیفیت و پایداری عملکرد از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. به منظور مطالعه اثر کودهای بیولوژیکی و ورمی کمپوست بر رشد گیاه دارویی کرچک (Ricinus communis L.)، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 88-1387 اجرا شد. تیمارها شامل کودهای بیولوژیک نیتروکسین، باکتری حل کننده فسفات، ورمیکمپوست و شاهد بودند. ورمی کمپوست به میزان 10 تن در هکتار همزمان با عملیات آماده سازی زمین به خاک اضافه شد. تلقیح بذر با کودهای بیولوژیک قبل از کاشت انجام گردید. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع بوته و حداکثر میزان آنالیزهای رشد شامل شاخص سطح برگ، تجمع ماده خشک، سرعت رشد گیاه و سرعت اسیمیلاسیون خالص و قرائت کلروفیلمتر کرچک بودند. نتایج نشان داد که تیمارهای مختلف کودی باعث افزایش معنی دار (05/0p≤) ارتفاع گیاه و حداکثر میزان آنالیزهای رشدی شامل شاخص سطح برگ، میزان تجمع ماده خشک و سرعت رشد گیاه و قرائت کلروفیل متر در مقایسه با شاهد شد. ارتفاع گیاه در ورمیکمپوست نسبت به سایر تیمارهای کودی بیشتر بود. حداکثر و حداقل شاخص سطح برگ در 125 روز پس از سبز شدن به ترتیب برای تیمار ورمیکمپوست و شاهد برابر با 2/2 و 9/0 به دست آمد. بیشترین و کمترین مقادیر سرعت رشد محصول در 85 روز پس از سبز شدن به ترتیب در تیمار ورمیکمپوست و شاهد برابر 5/16 و 6/7 گرم در مترمربع در روز به دست آمد. به طور کلی، تیمارهای کودی با افزایش فراهمی عناصر غذایی و محتوی رطوبتی خاک باعث بهبود خصوصیات رشدی کرچک شد.
Leaf Area Index
Nitroxin
Phosphate suloblizing bacteria
Vermicompost
2016
03
20
33
46
https://agry.um.ac.ir/article_35128_ee86595f7291c789c2ccbd9cb8cfde55.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
تأثیر نیتروژن و آرایشهای مختلف کشت مخلوط جو (Hordeum vulgare L.) و نخودفرنگی (Pisum sativum L.) بر عملکرد علوفه و شاخصهای رقابت
علی
نخ زری مقدم
به منظور بررسی تأثیر نیتروژن و آرایشهای مختلف کشت مخلوط جو (Hordeum vulgare L.) و نخودفرنگی (Pisum sativum L.) بر عملکرد علوفه و شاخصهای رقابت، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس در سال 91-1390 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عامل آرایشهای مختلف کشت مخلوط در پنج سطح شامل کشت خالص جو، کشت مخلوط یک ردیف جو و یک ردیف نخود فرنگی، مخلوط دو ردیف جو و دو ردیف نخود فرنگی، مخلوط سه ردیف جو و سه ردیف نخودفرنگی و کشت خالص نخودفرنگی و میزان مصرف نیتروژن در چهار سطح شامل عدم مصرف و مصرف 25، 50 و 75 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار بود. نتایج نشان داد که اثر آرایشهای مختلف کشت مخلوط، نیتروژن و آرایشهای مختلف کشت مخلوط × نیتروژن بر عملکرد علوفه و عملکرد معادل جو در سطح یک درصد معنیدار شد. حداکثر وزن خشک علوفه و عملکرد معادل جو مربوط به تیمارهای کشت خالص جو با مصرف 75 و 50 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به ترتیب با 51/14 و 3/14 تن در هکتار بود. حداقل عملکرد علوفه و عملکرد معادل جو از تیمار کشت خالص نخودفرنگی بدون مصرف نیتروژن به ترتیب با 76/3 و 7/4 تن در هکتار به دست آمد. افزایش تعداد ردیف در تیمارهای کشت مخلوط، عملکرد علوفه تیمارهای کشت مخلوط را کاهش داد. نسبت برابری زمین در تیمارهای کشت مخلوط کمتر از یک بود. نسبت برابری زمین، ضریب نسبی تراکم، شاخص غالبیت، نسبت رقابتی، افزایش عملکرد واقعی، سودمندی کشت مخلوط و عملکرد معادل جو در جو بیش از نخودفرنگی در تیمارهای کشت مخلوط بود. بررسی عملکرد علوفه و شاخصهای رقابت نشان داد که بیشترین عملکرد مربوط به کشت خالص جو و کمترین آن مربوط به کشت خالص نخودفرنگی بود. در کشت مخلوط، جو گیاه غالب و نخودفرنگی گیاه مغلوب بود و با افزایش تعداد ردیف، غالبیت جو کاهش یافت.
Aggressivity
Equivalent yield
Land equivalent ratio
Relative crowding coefficient
2016
03
20
47
58
https://agry.um.ac.ir/article_35142_179d7ff684a8b50696e58b7b5d6e017f.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
اثر باکتریهای ازتوباکتر و آزوسپیریلوم و سطوح کود دامی بر ویژگیهای کمی و کیفی گلرنگ (Carthamus tinctorius L.)
مریم
شهرکی
مهدی
دهمرده
عیسی
خمری
احمد
اصغرزاده
به منظور بررسی اثر باکتری های ازتوباکتر و آزوسپیریلوم و سطوح مختلف کود دامی بر ویژگی های کمی و کیفی گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) در راستای کاهش مصرف کودهای شیمیایی، اصلاح خاک و بهبود وضعیت تغذیه ای گیاه آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه آموزشی- پژوهشی دانشگاه زابل در سال 1391 به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح مصرف کودهای دامی شامل شاهد (عدم کاربرد کود دامی)، 20 و30 تن در هکتار و چهار سطح مصرف کود زیستی شامل شاهد (عدم کاربرد کود زیستی)، آزوسپریلیوم، ازتوباکتر و ترکیب آزوسپریلیوم به علاوه ازتوباکتر بودند. بر پایه نتایج به دست آمده کاربرد سطوح مختلف کود دامی بر ارتفاع بوته، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، وزن دانه در طبق، وزن صد دانه، عملکرد اقتصادی، بیولوژیک و شاخص برداشت در گیاه تأثیر معنی داری داشت. اثر تیمارهای کود زیستی بر همه صفات مورد بررسی به جز وزن صد دانه معنیدار بود. بررسی اثر متقابل فاکتورهای مورد بررسی نشان داد که بیشترین مقدار عملکرد اقتصادی به میزان 49/8 تن در هکتار با مصرف توأم 30 تن در هکتار کود دامی و کود زیستی آزوسپیریلوم به دست آمد. همچنین اثر کود دامی بر درصد روغن دانه معنیدار بود. نتایج این آزمایش نشان داد که مصرف تلفیقی کودهای دامی و زیستی، نسبت به مصرف جداگانه آنها می تواند در افزایش عملکرد کمی و کیفی گلرنگ نقش مؤثری را ایفا کند و توجه به آنها به منظور جایگزینی و یا بخشی از نیازهای غذایی گیاه در راستای کشاورزی پایدار قابل تأمل میباشد.
Height plant
Number of seed in spike
Number of spike
Number of tiller
2016
03
20
59
69
https://agry.um.ac.ir/article_35153_604a998308fc5dd88a7ed30fe605a127.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
ارزیابی عملکرد علوفه و برخی صفات زراعی ذرت (Zea mays L.) تحت تأثیر سیستم های کشت مخلوط با بادامزمینی (Arachis hypogea L.) و مقادیر نیتروژن
محمد
نباتی نساز
عبدالقیوم
قلی پوری
معرفت
مصطفوی راد
این آزمایش، به منظور ارزیابی عملکرد علوفه و صفات مهم زراعی ذرت (Zea mays L.) تحت تأثیر الگو های کشت مخلوط با بادام زمینی (Arachis hypogea L.) و مقادیر نیتروژن به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان واقع در حومه شهرستان رشت در سال زراعی 93-1392 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح کود نیتروژن (صفر، 100، 200 و 300 کیلوگرم در هکتار) به عنوان فاکتور اصلی و شش الگوی کشت شامل کشت خالص ذرت (C1)، کشت خالص بادامزمینی (C2) و الگو های کشت مخلوط ذرت و بادامزمینی با نسبت 1:1 (C3)، 2:1 (C4) ، 1:2 (C5) و 2:2 (C6) به عنوان فاکتور فرعی بودند. نتایج نشان داد که کاربرد 300 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، بیشترین عملکرد علوفه تر ذرت را در الگوی کشت مخلوط یک ردیف ذرت با یک ردیف بادامزمینی (C3) تولید کرد. اما، اختلاف معنی داری با کشت مخلوط دو ردیف ذرت با یک ردیف بادامزمینی (C4) و دو ردیف ذرت با دو ردیف بادامزمینی (C6) نداشت. بر اساس نتایج این آزمایش، کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در الگوی کشت مخلوط دو ردیف ذرت با یک ردیف بادامزمینی (C4)، عملکرد هر دو محصول و نسبت برابری زمین را افزایش داد. نسبت برابری زمین در تیمارهای 100 و 300 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و الگوی کشت مخلوط دو ردیف ذرت با یک ردیف بادامزمینی (C4) به ترتیب برابر 4/1 و 5/1 بود. بدین ترتیب، الگوی کشت مخلوط دو ردیف ذرت با یک ردیف بادامزمینی (C4) و مصرف 100 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار می تواند برای افزایش نسبت برابری زمین، افزایش عملکرد محصول و ارتقاء درآمد اقتصادی کشاورزان در رشت و شرایط اقلیمی مشابه قابل توصیه باشد.
Ecological equilibrium
Land equivalent ratio
Leguminous
Nitrogen Fixation
2016
03
20
70
81
https://agry.um.ac.ir/article_35159_d0f8794a8422c48da1d2752752556d97.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
بررسی توان رقابتی برخی ارقام عدس (Lens culinaris L.) به تداخل علف های هرز در شرایط دیم
جواد
حمزه ئی
محسن
سیدی
مجید
بابایی
این آزمایش به منظور بررسی واکنش برخی شاخص های زراعی، عملکرد و اجزای عملکرد پنج رقم عدس (Lens culinaris L.) به تداخل علف های هرز در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال زراعی 92-1391 انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل وجین و عدم وجین علف های هرز و پنج رقم عدس (بیله سوار، کارالینتا، کیمیا، سیمره و بومی) بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر کنترل علف های هرز و رقم بر کلیه صفات معنی دار شد. اثر متقابل تیمارها نیز بر عملکرد دانه و بیولوژیک معنی دار شد. بیشترین عملکرد دانه و بیولوژیک (به ترتیب 110 و 338 گرم در مترمربع) از رقم بومی و تیمار وجین علف هرز به دست آمد. کمترین میزان این ویژگی ها به ترتیب با 82 و 70 درصد کاهش در رقم کارالینتا در تیمار عدم وجین علف هرز مشاهده شد. تداخل علف های هرز به طور معنی داری شاخص های زراعی و عملکرد ارقام عدس را کاهش داد. بیشترین و کمترین تراکم و بیوماس علف هرز نیز به ترتیب در رقم کارالینتا (33/23 بوته و 116 گرم در مترمربع) و بومی (15 بوته و 81 گرم در مترمربع) مشاهده شد. بالاترین شاخص رقابت و توانایی تحمل (به ترتیب 02/2 و 82/51) در رقم بومی و کمترین میزان این شاخص ها (به ترتیب 49/0 و 53/23) در رقم کارالینتا مشاهده شد. با توجه به نتایج این آزمایش، رقم بومی بیشترین و رقم کارالینتا کمترین قابلیت رقابت با علف های هرز را داشتند.
Biomass
Dryland farming
Integrated Weed Management
Sustainable agriculture
2016
03
20
82
94
https://agry.um.ac.ir/article_35163_49fca28f3fb887227902201bd3b6c559.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
اثر تنش خشکی بر عملکرد، اجزای عملکرد و آنتیاکسیدان در دو اکوتیپ سیر (Allium sativum L.) با تراکم های کاشت مختلف
شیوا
اکبری
محمد
کافی
شهرام
رضوان بیدختی
تنش خشکی یکی از معمولترین و مضرترین تنشهای غیر زیستی است که میتواند به صورت جدی موجب کاهش تولید محصول گردد. به منظور بررسی اثر تنش خشکی و تراکم کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد و محتوی آنتیاکسیدان دو اکوتیپ سیر (Allium sativum L.)، آزمایشی به صورت اسپلیت- فاکتوریل در قالب طرح آزمایشی بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی سمنان در سال زراعی 91-1390 انجام شد. اثر سه سطح تنش خشکی (100، 80 و 60 درصد نیاز آبی)، به عنوان فاکتور اصلی و ترکیب سطوح فاکتوریل شامل سه تراکم کاشت (30، 40 و 50 بوته در مترمربع) و دو اکوتیپ سیر (طبس و طرود)، به عنوان فاکتور فرعی، بر محتوای آنتیاکسیدان، عملکرد سوخ، درصد ماده خشک و اجزای عملکرد اعم از وزن تر و وزن خشک سوخ، قطر سوخ، طول سوخ، وزن تر و وزن خشک سیرچه، قطر سیرچه، طول سیرچه و تعداد سیرچه در سوخ مطالعه گردید. نتایج نشان داد که اعمال تنش خشکی موجب کاهش معنیداری بر عملکرد سوخ، درصد ماده خشک و اجزای عملکرد شد. همچنین با افزایش تنش خشکی آنتیاکسیدان افزایش یافت. وزن تر (855/1 گرم) و خشک (635/0 گرم) و طول (118/2 سانتی متر) سیرچه در اکوتیپ طرود نسبت به وزن تر (512/1 گرم) و خشک (557/0 گرم) و طول (862/1 سانتی متر) سیرچه در اکوتیپ طبس بیشتر بود، اما تعداد سیرچهها در سوخ در اکوتیپ طبس (993/9 عدد) بیشتر از این تعداد در اکوتیپ طرود (104/9 عدد) بود. عملکرد سوخ در تراکم کاشت 50 بوته در مترمربع (44/9660 کیلوگرم در هکتار) به طور معنیداری بیشتر از دو تراکم کاشت دیگر بود. عملکرد سوخ به طور معنیداری دارای همبستگی مثبتی با تمام اجزای عملکرد بود. از نتایج چنین بر میآید که اعمال تنش خشکی باعث کاهش عملکرد و اجزای عملکرد گیاه سیر نسبت به شاهد گردید که این کاهش با تشدید سطح تنش افزایش یافت.
Bulb
Clove
Dry weight
Non-enzymatic anti-oxidant
2016
03
20
95
106
https://agry.um.ac.ir/article_35173_7a5563dcf0b683e99e57923170410c97.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
تأثیر سیستم های تغذیه ای گوناگون شیمیایی، زیستی و آلی بر عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان (Helianthus annuus L.) تحت شرایط تنش رطوبتی
فاطمه
سلیمانی
گودرز
احمدوند
علی اکبر
صفری سنجانی
به منظور بررسی اثر سیستم های گوناگون تغذیه ای بر عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه روغنی آفتابگردان رقم یوروفلور (Helianthus annuus L.) در شرایط تنش رطوبتی، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال 93-1392 اجرا شد. تیمارها شامل دو سطح آبیاری بهینه و تنش کم آبیاری (به ترتیب آبیاری پس از 60 و 120 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) به عنوان کرت های اصلی و تیمارهای گوناگون تغذیه گیاهی شامل: 1- عدم کاربرد هر گونه کود شیمیایی و زیستی (شاهد)، 2- کاربرد 100 درصد کود شیمیایی پیشنهاد شده (NPK)، 3- کود آلی ورمیکمپوست، 4- کود زیستی فسفونیتروکارا، 5- ورمیکمپوست+ فسفونیتروکارا، 6- ورمیکمپوست+ 50 درصد کود شیمیایی نیتروژن و فسفر پیشنهاد شده، 7- فسفو نیتروکارا+ 50 درصد کود شیمیایی نیتروژن و فسفر پیشنهاد شده، 8- ورمیکمپوست+ فسفونیتروکارا+ 50 درصد کود شیمیایی نیتروژن و فسفر پیشنهاد شده و9 - 50 درصد کود شیمیایی نیتروژن و فسفر پیشنهاد شده به عنوان کرت های فرعی بود. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که تنش کم آبی و تیمارهای تغذیه ای به طور معنی داری تمامی صفات اندازه گیری شده را تحت تأثیر قرار دادند. همچنین اثر متقابل سیستم تغذیه در آبیاری بر صفات وزن طبق، تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنی دار بود. بالاترین عملکرد دانه در شرایط آبیاری بهینه با کاربرد کامل کود شیمیایی به دست آمد (591 گرم در مترمربع)، در حالی که در شرایط تنش کم آبی، بیشترین عملکرد (314 گرم در مترمربع) به کاربرد ورمیکمپوست به همراه نیمی از کود شیمیایی توصیه شده تعلق داشت. به طور کلی، از مقایسه کودهای بررسی شده چنین به نظر می رسد که کاهش مصرف کودهای شیمیایی و جایگزینی آن با ورمیکمپوست می تواند در راستای نیل به کشاورزی پایدار در شرایط تنش رطوبتی، مؤثر واقع شود.
Phospho nitro kara
Sustainable agriculture
Vermicompost
Water deficit stress
2016
03
20
107
119
https://agry.um.ac.ir/article_35187_c0c89a96a41c504292e1eb5f3d8753c0.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
ارزیابی تأثیر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک بر رشد بنه زعفران(Crocus sativus L.) در شهرستان تربت حیدریه
فریبا
زرقانی
علیرضا
کریمی کارویه
رضا
خراسانی
امیر
لکزیان
زعفران (Crocus sativus L.)، یکی از گیاهان مهم اقتصادی ایران و جهان است. استان های خراسان رضوی و جنوبی مهمترین مناطق کشت زعفران در ایران هستند. با وجود اهمیت این گیاه، تاکنون پژوهشهای اندکی درباره تأثیر ویژگیهای خاک بر رشد این گیاه انجام شده است. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی تأثیر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک بر رشد بنههای زعفران بود. برای این منظور، 30 نمونه بنه زعفران از مزارع سه تا پنج ساله شهرستان تربتحیدریه با مدیریت زراعی تقریباً مشابه و یکسان، در شهریور ماه 1391 جمعآوری گردید. همچنین، از خاک محدوده رشد بنهها (عمق صفر تا 30 سانتیمتر) نمونهبرداری شد. برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک شامل نیتروژن کل، فسفر فراهم، پتاسیم قابل استفاده، کلسیم، منیزیم، سدیم pH و هدایت الکتریکی در عصاره اشباع خاک، آهن، مس و روی قابل عصارهگیری با DTPA، کربن آلی خاک، کربنات کلسیم معادل و درصد ذرات شن و سیلت و رس خاک تعیین گردید. قطر و وزن تر و خشک بنه زعفران و مقدار کل آهن، مس و روی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که همبستگی بین ویژگیهای خاک با قطر و وزن خشک بنه ضعیف بود که نشاندهنده وجود روابط غیرخطی بین ویژگیهای رشدی بنه و ویژگیهای خاک بود. به همین دلیل، از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه، روابط بین پارامترهای خاک و بنه زعفران تعیین گردید. نتایج شبکه عصبی پیشنهادی حاکی از 94 درصد رابطه قطر بنه زعفران و 92 درصد رابطه وزن خشک بنه زعفران را با ویژگیهای خاک بود. نتایج آنالیز حساسیت دو مدل شبکه عصبی نشان داد که هدایت الکتریکی، روی، نیتروژن، pH، فسفر، پتاسیم و درصد سنگریزه خاک مهمترین ویژگیهای مؤثر بر وزن خشک بنه و ویژگیهای درصد شن، عنصر مس، درصد سیلت، درصد رس، هدایت الکتریکی، SAR، روی و فسفر خاک، به ترتیب، مهمترین ویژگیهای مؤثر بر قطر بنه زعفران بودند.
Corm weight
Modeling
Neural Network
sensitivity analysis
2016
03
20
120
133
https://agry.um.ac.ir/article_35199_84970faad3a17caf9862df8b5d7cb76c.pdf
Journal Of Agroecology
Journal Of Agroecology
2008-7713
2008-7713
1395
8
1
مطالعه اثر تنش خشکی و برخی باکتریهای ریزوسفری محرک رشد گیاهی برکارایی مصرف نور و ضریب تخصیص مواد به غلاف در ارقام کلزا (Brassica spp. L.)
پویا
آروین
جواد
وفابخش
کارایی مصرف نور و ضریب تخصیص مواد در ارقام کلزا متعلق به سه گونه کلزای معمولی (Brasica napus L.)، شلغم روغنی (Brasica rapa L.) و خردل وحشی (Brasica juncea L.) در شرایط تنش و عدم تنش خشکی و کاربرد نژادهای سودوموناس در دو آزمایش (شامل مزرعه تنش و عدم تنش) در مزرعه تحقیقاتی ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی طرق مشهد در سال زراعی90-1389، به صورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. فاکتورهای مورد بررسی در این دو آزمایش شامل: الف: فاکتور اول شامل، چهار سطح تلقیح با باکتری سودوموناس (تلقیح با" سودوموناس فلورسنس 169Pseudomonas fluorescens "، "سودوموناس پوتیدا 108 P. putida"، مخلوط دو سویه و تیمار شاهد بدون تلقیح) و ب: فاکتور دوم شامل شش ژنوتیپ کلزا از سه گونه براسیکا که شامل Hyolla 330, Hyolla 401 متعلق به گونه B. napus و Parkland, Goldrush متعلق به گونه B. rapa و BP18, Landrace متعلق به گونه B. juncea بودند. نتایج تفاوت معنیداری در سطح رقم، باکتری و اثر متقابل باکتری در رقم در مورد صفت کارایی مصرف نور را نشان داد. باکتری سودوموناس فلورسنس در محیط بدون تنش بیشترین کارایی مصرف نور را با 071/0 ± 39/0 بر حسب گرم بر مگاژول و کمترین این مقدار مربوط به تلفیق دو نژاد باکتری در محیط تنش با 03/0 ± 21/0 گرم بر مگاژول حاصل شد. در سطح رقم، رقم هایولا 330 در شرایط عدم تنش با 047/0 ± 45/0 گرم بر مگاژول بیشترین و رقم BP18 در شرایط تنش با 06/0 ± 11/0 گرم بر مگاژول کمترین این ضریب را نشان دادند. در سطح باکتری در رقم نیز باکتری سودوموناس فلورسنس در رقم گلدراش (B2V4) در محیط عدم تنش با 08/0 ± 62/0 گرم بر مگاژول بیشترین و تلفیق دو نژاد باکتری در رقم لندریس (B1V6) در محیط تنش با 017/0 ± 100/0 گرم بر مگاژول کمترین مقدار را به خود اختصاص دادند. نتایج همچنین در مورد صفت کارایی مصرف نور نشان داد که ضرایب معادلهها در هر سه سطح (باکتری، رقم و باکتری در رقم) در شرایط عدم تنش بالاتر از محیط تنش بود. اثر متقابل باکتری در رقم و رقم در هر دو محیط تفاوت معنیداری را در مورد صفت ضریب تخصیص مواد به غلاف نشان دادند. در سطح باکتری در رقم، باکتری سودوموناس فلورسنس در رقم هایولا 330 (B2V2) در محیط عدم تنش با 08/0 ± 93/0 گرم ماده خشک غلاف به گرم ماده خشک اندام هوایی بیشترین و تلفیق دو نژاد باکتری در رقم (B1V5) BP18 در محیط تنش با 02/0 ± 16/0 گرم ماده خشک غلاف به گرم ماده خشک اندام هوایی کمترین ضریب تخصیص را داشتند. نتایج مقایسه دو محیط در سطح رقم همچنین نشان داد که رقم هایولا 401 در محیط عدم تنش با 03/0+62/0 گرم ماده خشک غلاف به گرم ماده خشک اندام هوایی بیشترین و رقم BP18 در محیط تنش با 05/0+27/0 گرم ماده خشک غلاف به گرم ماده خشک اندام هوایی کمترین ضریب تخصیص مواد به غلاف را داشتند. تنش خشکی از طریق اختلال در فعالیتهای گیاهی و پروسه رشد، باعث کاهش معنیدار در مورد صفت ضریب تخصیص مواد به غلاف و کارایی مصرف نور شد. تلقیح باکتری به تنهایی اثر سینرژیک و تیمار تلفیق دو نژاد باکتری اثر آنتاگونیسمی بر صفت کارایی مصرف نور و ضریب تخصیص مواد به غلاف داشتند.
Brassica napus
B. rapa
B. juncea
Pseudomonas strains
2016
03
20
134
152
https://agry.um.ac.ir/article_35221_c96f69a9fe9f8ded91922baf0e5a3d48.pdf