2024-03-29T17:07:18Z
https://agry.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4606
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
2
بررسی تأثیر برخی ویژگی های شیمیایی خاک بر شاخص تنوع گونه ای علف های هرز در مزارع گندم (L. Triticum aestivum) شرق مشهد
مریم
جهانی کندری
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
پرویز
رضوانی مقدم
به منظور بررسی تأثیر برخی ویژگی های شیمیایی خاک بر شاخص تنوع گونه ای علف های هرز، در مطالعه ای میدانی در سال زراعی 88-1387 مزارع گندم (L. Triticum aestivum) منطقه شرق مشهد بر اساس مساحت آنها در دامنه کمتر از 3 هکتار، 3 تا 5 هکتار، 5 تا 10 هکتار، 10 تا 15 هکتار و بیشتر از 15 هکتار شناسایی گردید. از خاک هر یک از مزارع آزمایشی، پنج نمونه از عمق 30 سانتی متر با استفاده از اوگری به قطر پنج سانتیمتر و بطور تصادفی برداشت شد و سپس نمونه ها به آزمایشگاه منتقل گردید و میزان کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و اسیدیته خاک تعیین شد. نتایج این آزمایش حاکی از آن بود که همبستگی معنی داری بین میزان کربن، مواد آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، اسیدیته خاک و مساحت مزارع وجود داشت، به طوریکه با افزایش سطح مزارع میزان کربن، مواد آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم کاهش و میزان pH افزایش یافت. همچنین همبستگی معنی داری بین نسبت C/N و مساحت مزارع مشاهده گردید، بطوریکه با افزایش سطح مزرعه نسبت C/N کاهش یافت. بین کربن، فسفر، پتاسیم، نیتروژن، اسیدیته خاک و شاخص شانون علف های هرز نیز همبستگی معنی داری مشاهده گردید. با افزایش میزان کربن، نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک و کاهش اسیدیته خاک شاخص شانون افزایش یافت. میزان کربن و نیتروژن خاک نیز همبستگی مثبت معنی داری با غنای گونه ای نشان داد.
خصوصیات خاک
شاخص شانون
غنای گونه ای
2012
06
21
91
103
https://agry.um.ac.ir/article_31169_0a7b66043a7011414c167596230e5b83.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
2
تأثیر اصلاحگرها بر میزان نگهداشت آب در مکش های گوناگون یک خاک شور– سدیمی
حجت
امامی
علیرضا
آستارایی
مهدی
مهاجرپور
عمار
فرح بخش
استفاده از مواد بهساز برای اصلاح خاک های شور- سدیمی در مناطق خشک و نیمه خشک یکی از روش های متداول برای بهبود ویژگی های خاک است. برای مطالعه تأثیر مواد بهساز بر نگهداشت آب در خاک، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در یک خاک شور – سدیمی با بافت لوم رسی شنی انجام شد. تیمارهای این پژوهش شامل شاهد (B)، 10 تن در هکتار پودر گچ (G)، 10 تن در هکتار کمپوست زباله شهری (C)، ماده سوپر جاذب وینیل الکل اکریلیک اسید در سه سطح 05/0، 1/0 و 2/0 درصد وزنی (S1، S2 و S3) و ترکیب سطوح مختلف سوپر جاذب همراه با گچ و یا کمپوست زباله شهری بودند. بعد از چهار ماه رطوبت تیمارهای مختلف در نه مکش اندازه گیری گردید. سپس رطوبت قابل استفاده گیاه تعیین شد. نتایج نشان داد که تمام تیمارهای آزمایشی سبب افزایش معنی دار (05/0≥p) میزان رطوبت نگهداری شده در همه ی مکش ها شدند. در بین تیمارهای آزمایشی تیمار S1 موجب بیشترین افزایش در مقادیر رطوبت اشباع (sθ) و پنج بار گردید و به ترتیب میزان رطوبت در این تیمار 67/90 و 94 درصد نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت. در مکش 3/0 بار (ظرفیت مزرعه) تیمارهای CS1، S1 و CS2 بیشترین تأثیر را بر نگهداری رطوبت خاک داشتند که میزان افزایش رطوبت در این تیمارها نسبت به شاهد حدود 73 درصد بود. در نقطه پژمردگی دائم بیشترین افزایش رطوبت خاک مربوط به تیمار S1 و CS3 بود که رطوبت خاک در این تیمارها به ترتیب 6/1 و 42/1برابر تیمار شاهد بود. بیشترین افزایش در رطوبت قابل استفاده گیاه بر اثر افزودن مخلوط 10 تن در هکتار کمپوست و 2/0درصد سوپر جاذب به دست آمد که نسبت به تیمار شاهد حدود 63 درصد افزایش نشان داد. افزون براین افزودن اصلاحگرها به خاک گنجایش هوایی خاک به طور معنی داری به بالاتر از حد بحرانی (m3.m-3 10/0) افزایش داد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مخلوط سوپر جاذب همراه با پودر گچ یک راهکار مناسب برای نگهداری رطوبت بیشتر در خاک و کاهش تبخیر در مناطق خشک و نیمه خشک است.
رطوبت قابل استفاده گیاه
گنجایش هوایی
منحنی رطوبتی
مواد بهساز
2012
06
21
104
111
https://agry.um.ac.ir/article_31190_a3319f84caf8db2d2acba649742327bc.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
2
ارزیابی اثرات زیست محیطی تولید چغندرقند (Beta vulgaris L.) با روش ارزیابی چرخه حیات (مطالعه موردی: مزارع استان خراسان جنوبی)
حمزه
میرحاجی
مهدی
خجسته پور
مجید
عباسپور فرد
سید محمد
مهدوی شهری
از آنجا که اهمیت حفاظت از محیط زیست در جوامع امروزی امری بدیهی است، بنابراین اقدام و اجرای هرگونه برنامه نیاز به دانش کافی و شناخت لازم از محیط زیست دارد. یکی از راه های حفظ منابع طبیعی و دست یافتن به توسعه پایدار و بویژه کشاورزی پایدار، ارزیابی زیست محیطی فرایند تولید محصولات کشاورزی می باشد. روش ارزیابی چرخه حیات یک روش مورد قبول برای ارزیابی اثرات زیست محیطی سراسر چرخه حیات یک محصول می باشد. در این مطالعه، از روش ارزیابی چرخه حیات برای ارزیابی اثرات زیست محیطی گرمایش جهانی، اسیدیته، تخلیه منابع فسیلی و تخلیه منابع آبی محصول چغندرقند (Beta vulgaris L.) در استان خراسان جنوبی و شرکت سهامی زراعی خضری بهره گرفته شد. داده های بدست آمده، مورد ارزیابی زیست محیطی قرار گرفت. نتایج ارزیابی نشان داد که اثر تخلیه منابع آبی در تولید چغندر قند در استان خراسان جنوبی، بیشتر از سایر اثرات به محیط زیست آسیب می رساند. شاخص نهایی زیست محیطی برای گرمایش جهانی، اسیدیته، تخلیه منابع فسیلی و تخلیه منابع آبی به ترتیب 0003/0، 002/0، 025/0 و 073/0 بدست آمد.
اسیدیته
تخلیه منابع
گرمایش جهانی
2012
06
21
112
120
https://agry.um.ac.ir/article_31209_0d92a99a3a39e5eca7b5caecd95fa662.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
2
تحلیل روش های پارامتریک در ارزیابی کیفی تناسب اراضی دشت نیشابور برای زراعت گندم (Triticum aestivum L.)
حمید رضا
باقرزاده
علی
باقرزاده
حمید
معین راد
استفاده از روش های پارامتریک در ارزیابی کیفی تناسب اراضی روشی مفید برای تشخیص توان و قابلیت اراضی در تولید بهینه محصولات کشاورزی است. با استفاده از این روش ها می توان به پایدارسازی توسعه کشاورزی و الگوهای کشت در کشور امیدوار بود و علاوه بر حفظ توان های بالقوه خاک، بازده اقتصادی مناسبی نیز از فعالیت های انجام شده انتظار داشت. در تحقیق حاضر با استناد به چارچوب ارائه شده توسط فائو در ارزیابی تناسب اراضی و بر اساس جداول نیازهای خاکی و اقلیمی برای گیاهان زراعی، به مقایسه سه روش پارامتریک (عددی) در ارزیابی کیفی تناسب اراضی دشت نیشابور برای زراعت آبی گندم (Triticum aestivum L.)، پرداخته شد. بر این اساس کلاس های تناسب سرزمین برای سری های خاک دشت نیشابور تعیین و نقشه پراکنش آنها در محیط GIS به سه روش پارامتریک استوری، ریشه دوم و کالوگیرو نشان داده شد. نتایج حاصله نشان می دهد که دامنه تغییرات درجه تناسب سرزمین برای محصول گندم به روش استوری از 53/1 تا 22/33 معادل با کلاس نامناسب همیشگی N2 تا تناسب کم S3، در روش ریشه دوم از 88/ 0تا 16/41 به عبارتی از کلاس نامناسب همیشگی N2 تا تناسب کم S3 و در روش کالوگیرو دامنه تغییرات درجه تناسب اراضی از 69/27 تا 99/67 یعنی از کلاس تناسب کم S3 تا نسبتاً مناسب S2 گزارش می شود. مقایسه نتایج حاصل از روش های پارامتریک نشان داد که در روش کالوگیرو 100 درصد اراضی دشت نیشابور برای کشت گندم دارای کلاس های تناسب S3 و S2 است، در حالی که وسعت این کلاس ها در روش ریشه دوم به 89/57 درصد و در روش استوری به 08/23 درصد کاهش پیدا کرده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که روش استوری نتایج بسیار سختگیرانه ای را در ارائه نتایج نشان داد. بطوریکه در این روش بیش از 61 درصد اراضی منطقه مورد مطالعه به عنوان اراضی نامناسب همیشگی برای زراعت گندم بشمار آمده است که این موضوع با مشاهدات میدانی انطباق چندانی ندارد. روش ریشه دوم نیز علی رغم نتایج متعادل تر نسبت به روش استوری همچنان نتایج سختگیرانه ای به دست داده است. در حالیکه روش کالوگیرو بیشترین انطباق را با واقعیت های موجود در منطقه نشان داده است و می تواند به عنوان قابل اعتمادترین روش پارامتریک در ارزیابی کیفی تناسب اراضی مطرح شود.
2012
06
21
121
130
https://agry.um.ac.ir/article_31247_32e23893c1f5cd341cd585775be3ad14.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
2
اثر تراکم های مختلف کشت مخلوط ذرت (Zea mays L.) و لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.) بر عملکرد دو گونه زراعی و زیست توده علف های هرز
ستار
فتوحی چیانه
عزیز
جوانشیر
عادل
دباغ محمدی نسب
اسکندر
زند
فرهنگ
رضوی
اسماعیل
رضائی چیانه
به منظور بررسی سودمندی کشت مخلوط ذرت (Zea mays L.) و لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.) و ارزیابی تأثیر آن بر عملکرد و زیست توده علف های هرز، آزمایشی در سال زراعی 89 - 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه پیام نور آذربایجان غربی- شهرستان نقده، در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و پانزده تیمار انجام شد. تیمارها شامل سه تراکم کشت خالص ذرت (5، 7 و 9 بوته در متر مربع)، سه تراکم کشت خالص لوبیا (45، 55 و 65 بوته در متر مربع) و نه ترکیب تیماری برای کشت مخلوط از هر دو گونه بودند. کشت مخلوط به روش افزایشی انجام شد. نتایج نشان داد که، اثر تراکم ذرت و لوبیا قرمز بر عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی ذرت و لوبیا قرمز در متر مربع معنی دار بود. اثر سیستم کشت روی زیست توده علف های هرز معنی دار شد. کمترین زیست توده علف های هرز در کشت های مخلوط ذرت و لوبیا قرمز و بیشترین زیست توده علف های هرز در کشت های خالص مشاهده شد. ارزیابی نسبت برابری زمین، نسبت برابری زمین استاندارد و مجموع ارزش نسبی نشان داد که تمامی تیمار های کشت مخلوط ذرت و لوبیا قرمز بر کشت خالص آنها برتری دارد. بالاترین نسبت برابری زمین (41/1) و نسبت برابری زمین استاندارد (41/1)، در تراکم پنج بوته ذرت با تراکم 55 بوته لوبیا قرمز و بالاترین مجموع ارزش نسبی (58/1) در ترکیب تیماری کشت های مخلوط هفت و 55 بوته ذرت و لوبیا قرمز در متر مربع حاصل شد. این دو ترکیب کشت مخلوط در شرایط این آزمایش در حدود 58 درصد افزایش در آمد ناخالص را نسبت به کشت خالص این دو گونه دارا بوده است که نشاندهنده سودمندی کشت مخلوط است.
علف هرز
کشت مخلوط
مجموع ارزش نسبی
نسبت برابری زمین
نسبت برابری زمین استاندارد
2012
06
21
131
143
https://agry.um.ac.ir/article_31267_f24e2a527b8822e04532ec169309545c.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
2
ارزیابی تأثیرکشت مخلوط ارقام برخصوصیات زراعی و عملکرد گندم (Triticum aestivum L.)
احمد
زارع فیض آبادی
ابوالقاسم
امام وردیان
به منظور ارزیابی تأثیر کشت مخلوط بر خصوصیات زراعی و عملکرد ارقام گندم (Triticum aestivum L.)، آزمایشی در سال زراعی 87-1386 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با نه تیمار و چهار تکرار در شهرستان مه ولات خراسان رضوی انجام شد. تیمارها شامل کشت خالص پنج رقم رایج و توصیه شده گندم پیشتاز، فلات، شیراز، توس و قدس و کشت مخلوط دو رقم فلات با پیشتاز، مخلوط سه رقم فلات، پیشتاز و شیراز، مخلوط چهار رقم فلات، شیراز، قدس و توس و همچنین مخلوط پنج رقم فلات، شیراز، پیشتاز، قدس و توس به نسبت مساوی از هر رقم بود. صفات اندازه گیری شده شامل عملکرد دانه، بیولوژیک و اجزاء عملکرد، شاخص برداشت، ارتفاع بوته، طول سنبله و همچنین نسبت برابری زمین بر اساس عملکرد دانه و بیولوژیک کشت های مخلوط بودند. نتایج آنالیز واریانس داده ها نشان داد که اثر کشت مخلوط بر تمام صفات مورد بررسی گندم معنی دار بود. بیشترین عملکرد دانه در تیمار کشت مخلوط دو رقم فلات و پیشتاز با مقدار 5425 کیلوگرم در هکتار بود. تیمارهای مخلوط در مقایسه با تیمارهای خالص تا 55 درصد برای عملکرد دانه و تا 32 درصد برای عملکرد بیولوژیک برتری داشتند. در تیمار مخلوط پنج رقم، کاهش 21 درصدی فقط برای عملکرد دانه در مقایسه با میانگین تیمارهای خالص مشاهده شد. بیشترین نسبت برابری زمین در عملکرد دانه و بیولوژیک در کشت مخلوط دو رقم و کمترین آنها در کشت مخلوط پنج رقم حاصل شد.
رقابت بین گونه ای
کشت خالص
نسبت برابری زمین
2012
06
21
144
150
https://agry.um.ac.ir/article_31276_9de2b8c7366d938cf96ec1e871d4b604.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
2
تجزیه و تحلیل مصرف انرژی در زراعت پنبه ((Gossypium hirsutum L. در استان گلستان به منظور ارائه راهکار جهت افزایش بهره وری منابع
منصوره
احمدی
مجید
آقاعلیخانی
پنبه (Gossypium hirsutum L.) گیاهی منحصر به فرد در زمینه تولید الیاف طبیعی است و علاوه بر تأمین مواد اولیه صنایع نساجی با تولید دانه روغنی سرشار از روغن و پروتئین، سهم قابل توجهی در تولید روغن خوراکی برای انسان و کنجاله پروتئینی برای دام داشته و به همین دلیل در اشتغال زائی بخش های کشاورزی، صنعت و بازرگانی نیز نقش مهمی ایفا می کند. به منظور تعیین سهم میزان مصرف انرژی مستقیم و غیرمستقیم اعم از سوختهای فسیلی، نیروی کارگری و ... در برآورد کارآیی مصرف انرژی در زراعت پنبه در استان گلستان که قطب زراعت پنبه ایران محسوب میشود، تحقیقی میدانی در سال 1389 انجام شد. اطلاعات لازم از طریق مصاحبه حضوری با 23 کشاورز پنبهکار که سطح فعالیت آنها بین 5/0 تا 50 هکتار بود و تکمیل پرسشنامههای فنی و تخصصی توسط محققین گردآوری شد. بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده مقدار کارآیی مصرف انرژی در زراعت پنبه در استان گلستان 0986/1 برآورد شد. نتایج نشان داد که سهم نهادههای مختلف در انرژی مصرفی در تولید پنبه استان متفاوت بود. سوخت تراکتور و سوخت موتور پمپ به ترتیب سهمی برابر با 24 درصد و 30 درصد را به خود اختصاص دادند و به طور کلی، 54 درصد انرژی مصرفی در تولید پنبه مربوط به سوخت گازوییل بود. کودها با 24 درصد و مواد شیمیایی با 13درصد نیز به ترتیب رتبه دوم و سوم را در مصرف انرژی داشتند. برای افزایش بهرهوری منابع آب، خاک و نهاده های شیمیایی و ارتقای کارآیی مصرف انرژی در زراعت پنبه در استان گلستان رعایت توصیههای فنی از قبیل ذخیره سازی مناسب سوخت، نگهداری و کاربرد صحیح ماشین آلات، بهبود عملیات زراعی و مدیریت کوددهی توصیه میشود.
اقتصاد اکولوژیک
توسعه پایدار
کشاورزی کم نهاده
نباتات صنعتی
2012
06
21
151
158
https://agry.um.ac.ir/article_31291_cf483e3f6de5280a4a1233b3157b90eb.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
2
ارزیابی بودجة انرژی و بهره وری آن در مزارع تولید سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) استان کردستان، مطالعه موردی: دشت دهگلان
فرزاد
حسین پناهی
محمد
کافی
به منظور مقایسة مزارع تولید تجاری و سنتی سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) استان کردستان از نظر جنبه های مختلف مصرف انرژی مطالعه-ای طی سال های زراعی 87-1386 و 88-1387 در دشت دهگلان صورت گرفت. به این منظور50 مزرعه از مزارع تجاری و 50 مزرعه از مزارع سنتی سیب زمینی موجود در دشت دهگلان انتخاب و اطلاعات مربوط به نهاده های ورودی و عملکرد سیب زمینی در قالب پرسش نامه هایی از کشاورزان مربوطه استخراج گردید. نتایج نشان داد که مقدار کل انرژی های ورودی در مزارع تولید تجاری و سنتی به ترتیب 67/93330 و 52/44279 مگاژول در هکتار بود. در مزارع تجاری سهم انرژی های مربوط به مواد شیمیایی، سوخت های فسیلی و ماشین آلات، بذر، آب آبیاری، کود دامی و نیروی انسانی به ترتیب 5/42، 06/25، 40/15، 47/10، 34/4 و 76/1 درصد بود و این مقادیر برای مزارع سنتی به ترتیب 21/18، 51/27، 96/18، 28/26، 80/1 و 05/7 درصد محاسبه شد. حدود 47/21 درصد از کل انرژی های ورودی در مزارع تجاری جزء انرژی های تجدیدپذیر شامل (نیروی انسانی، بذر و کود دامی) بود که این میزان در مزارع سنتی به 81/27 درصد افزایش یافت. مقادیر کارایی مصرف انرژی، انرژی ویژه، بهره وری انرژی و انرژی خالص در مزارع تجاری به ترتیب 37/1، 62/2 مگاژول به ازاء هر کیلوگرم، 38/0 کیلوگرم به ازاء هر مگاژول و 07/34913 مگاژول در هکتار و در مزارع سنتی به ترتیب 41/1 و 55/2 مگاژول به ازاء هر کیلوگرم، 39/0 کیلوگرم به ازاء هر مگاژول و 91/18174 مگاژول در هکتار به دست آمد. در مجموع نتایج نشان داد که پایداری تولید سیب زمینی در مزارع تجاری علیرغم تولید عملکرد بالاتر در حد پایین تری است و این مسئله لزوم تجدید نظر در ارتباط با مصرف نهاده های انرژی بر را ضروری می سازد.
انرژی تجدیدپذیر
انرژی غیرقابل تجدید
انرژی مستقیم
انرژی غیرمستقیم
2012
06
21
159
169
https://agry.um.ac.ir/article_31342_0662c843fd5ea9368308a2c46dab4f5a.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
2
بررسی اثر سطوح مختلف کود گوگرد بر عملکرد کمّی و کیفی گیاه دارویی اسفرزه (Plantago ovata L.) در شرایط تنش خشکی در منطقه بلوچستان
سید محسن
موسوی نیک
مدیریت مصرف انواع کودهای شیمیایی از لحاظ تأثیرات زیست محیطی و عملکرد کمّی و کیفی گیاهان دارویی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک ایران حائز اهمیت می باشد. بدین منظور، در تحقیقی اثر سطوح مختلف کود گوگرد بر عملکرد کمّی و کیفی گیاه دارویی اسفرزه (Plantago ovata L.) در شرایط تنش خشکی در منطقه بلوچستان به اجرا درآمد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی 89-1388 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی بلوچستان واقع در شهرستان ایرانشهر انجام گردید. در این آزمایش رژیم های مختلف آبیاری شامل هشت، پنج و سه بار آبیاری در طول فصل رشد به عنوان تیمار اصلی و چهار سطح گوگرد شامل صفر، 75، 150 و 225 کیلوگرم در هکتار به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که دور آبیاری بر عملکرد دانه و بیولوژیکی معنی دار بود، به طوریکه بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی از تیمار هشت بار آبیاری در طول فصل رشد به دست آمد، همچنین این صفات تحت تأثیر سطوح مختلف کود گوگرد قرار گرفته و بالاترین میزان عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی اسفرزه از تیمار 225 کیلوگرم گوگرد حاصل شد. بالاترین شاخص برداشت و بیشترین میزان وزن هزار دانه، تعداد دانه درهر سنبله و تعداد سنبله در بوته به ترتیب از تیمارهای هشت بار آبیاری و مصرف 225 کیلوگرم گوگرد در هکتار حاصل شد. بیشترین ارتفاع بوته از تیمار هشت بار آبیاری و تیمار 225 کیلوگرم در هکتار حاصل شد که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها داشت. بیشترین درصد موسیلاژ و غلظت پرولین از تیمار سه بار آبیاری و بیشترین میزان عملکرد موسیلاژ و غلظت کربوهیدرات از تیمار هشت بار آبیاری در طول فصل رشد به دست آمد. در بین تیمارهای کود گوگرد نیز بالاترین مقدار تمامی این صفات از تیمار مصرف 225 کیلوگرم کود گوگرد حاصل گردید. عملکرد دانه با تعداد سنبله در بوته، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیکی و عملکرد موسیلاژ همبستگی مثبت و معنی داری داشت.
دور آبیاری
عملکرد
کود گوگرد
گیاه دارویی
موسیلاژ
2012
06
21
170
182
https://agry.um.ac.ir/article_31372_72ff2cfe32bb1ad589efd163cd826f35.pdf