2024-03-29T14:47:43Z
https://agry.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4603
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
1
بررسی اکولوژیک الگوهای مختلف کشت مخلوط ردیفی گاوزبان اروپایی (Borago officinalis L.) و لوبیا (Phaseolus vulgaris L.)
علیرضا
کوچکی
جواد
شباهنگ
سرور
خرم دل
افسانه
امین غفوری
بمنظور بررسی تعیین بهترین عرض نوار در کشت مخلوط لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) و گاوزبان اروپایی (Borago officinalis L.) از نظر ویژگی های اکولوژیکی از جمله تنوّع، ترکیب و تراکم علفهای هرز و حشرات و عملکرد، آزمایشی در سال زراعی 89-1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل چهار الگوی کشت مخلوط ردیفی (یک ردیف لوبیا و یک ردیف گاوزبان (1:1)، دو ردیف لوبیا و دو ردیف گاوزبان (2:2)، سه ردیف لوبیا و سه ردیف گاوزبان (3:3) و چهار ردیف لوبیا و چهار ردیف گاوزبان (4:4)) و کشت خالص دو گیاه بود. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد اقتصادی لوبیا و گاوزبان در کشت خالص به ترتیب با 46/4 و 12/0 تن در هکتار و کمترین مقدار آن در الگوی 4:4 به ترتیب با 30/2 و 05/0 تن در هکتار حاصل شد. با افزایش تنوّع، تراکم و وزن خشک علفهای هرز بطور معنی داری تحت تأثیر قرار گرفت، بطوریکه تیمارهای مخلوط کمترین وزن خشک علفهای هرز را داشتند. کمترین و بیشترین و تراکم و وزن خشک علفهای هرز به ترتیب در الگوی 2:2 و کشت خالص لوبیا مشاهده شد. بیشترین جمعیّت شکارگرهای طبیعی در کشت مخلوط دو ردیف لوبیا+ دو ردیف گاوزبان با 3/20 درصد و بیشترین جمعیت آفات در کشت خالص لوبیا با 5/20 درصد از کل جمعیّت حشرات بدست آمد. بطور کلی نتایج نشان داد که کشت مخلوط ردیفی لوبیا با گاوزبان باعث افزایش نسبت برابری زمین شد، بطوریکه بالاترین نسبت در عرض نوار 2:2 (55/1) مشاهده شد.
تنوّع
شاخص شانون
علف هرز
2012
03
20
1
11
https://agry.um.ac.ir/article_30883_1e4edd17fd16ea6bc97af7f7b9809e88.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
1
تأثیر فسفر و ماده آلی بر فراهمی و جذب آهن در گیاه ذرت (Zea mays L.)
لیلی السادات
قرشی
غلامحسین
حق نیا
امیر
لکزیان
رضا
خراسانی
آهن عنصری ضروری برای رشد همه گیاهان است.کمبود مواد آلی خاک و کاربرد بیش از اندازه فسفات در خاک از عوامل محدودکننده بر فراهمی آهن است. از این رو در یک آزمایش گلخانه ای اثر آهن، فسفر و ماده آلی بر رشد و جذب آهن در گیاه ذرت (Zea mays L.) بررسی شد. تیمارهای آزمایش شامل دو سطح کود گاوی (صفر، یک درصد)، سه سطح فسفر (صفر، 200، 400 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات تریپل) و سه سطح آهن (صفر، 20 و 40 کیلوگرم در هکتار سکوسترین 138) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تکرار بود. گیاهان به مدت هشت هفته در یک خاک لوم شنی رشد کردند. نتایج نشان داد که کود گاوی سبب افزایش معنی دار وزن خشک شاخساره، غلظت و جذب کل آهن در گیاه ذرت شد. کاربرد فسفر و کاربرد آهن در سطح 20 کیلوگرم در هکتار، سبب افزایش وزن خشک شاخساره گردید، اما کاربرد سطح بیشتر آهن آن را کاهش داد. غلظت و جذب کل آهن با کاربرد آهن افزایش، اما با کاربرد فسفر کاهش یافت. بررسی برهمکنش تیمارهای آزمایشی نشان داد که کاربرد کود آلی می تواند اثر منفی ناشی از مصرف زیاد فسفر را بهبود بخشد.
تغذیه گیاه
کود گاوی
عناصر کم مصرف
برهمکنش فسفر و آهن
2012
03
20
12
19
https://agry.um.ac.ir/article_30909_8a4068c7dd5e05111667dd7329b34ed7.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
1
به گزینی برای تحمل به شوری در کنجد (Sesamum indicum L.) تحت شرایط مزرعه: 1- خصوصیات فنولوژیک و مورفولوژیک
سید فاضل
فاضلی کاخکی
احمد
نظامی
مهدی
پارسا
محمد
کافی
تنش شوری یکی از مهمترین محدودیتهای رشد گیاهان در مناطق خشک و نیمه خشک است که تولید بسیاری از گیاهان زراعی از جمله کنجد (Sesamum indicum L.) را تحت تأثیر قرار میدهد. به منظور مطالعه خصوصیات فنولوژیک و مورفولوژیک 43 لاین و اکوتیپ کنجد تحت تنش آبیاری با آب شور (2/5 دسی زیمنس بر متر) آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقات شوری قطب علمی گیاهان زراعی ویژه، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 89-1388 اجرا شد. نتایج نشان داد که چهار نمونه کنجد قادر به سبز شدن در این شرایط نبودند و 14 نمونه نیز علیرغم سبز شدن و رشد تا اوایل مرحله زایشی، از بین رفتند و تنها 58 درصد از نمونه های مورد بررسی قادر به تداوم رشد خود تا رسیدگی بودند. نمونه های کنجد از نظر طول مدت هرکدام از مراحل فنولوژی اختلاف معنی داری داشتند. در بین اکوتیپ های کنجد، دوره رشد رویشی از 64 تا 81 روز و دوره رشد زایشی از 60 تا 65 روز متفاوت بود. از نظر ارتفاع بوته، تعداد و طول شاخه های جانبی در کنجد های مورد مطالعه نیز تفاوت معنی داری وجود داشت. بیشترین و کمترین ارتفاع بوته به ترتیب برای اکوتیپهای MSC43 و MSC12 مشاهده شد، تعداد شاخه جانبی از یک تا هشت عدد متفاوت و طول شاخههای جانبی 32 درصد اکوتیپها نیز بیش از 100 سانتی متر بود. همبستگی قابل ملاحظه ای بین وزن دانه با دوره رشد زایشی (**38/0r=) و پس از آن با ارتفاع گیاه (25/0r=) وجود داشت. در مجموع واکنش نمونه های کنجد به شوری آب آبیاری متفاوت بود و بیشتر بودن برخی شاخص های مورفولوژیکی در تعدادی از نمونه ها، احتمالاً بیانگر تحمل بهتر این نمونه ها به شوری مورد مطالعه می باشد. برای شناسایی و به گزینی منابع متحمل به شوری کنجد مطالعات تکمیلی ضروری به نظر می رسد.
ارتفاع
درجه روز رشد
رویشی
زایشی
شاخه
2012
03
20
20
32
https://agry.um.ac.ir/article_30929_1bff2255684d3a1e2431d9a238eb726a.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
1
بررسی غلظت عناصر معدنی پرمصرف در ذرت علوفه ای (Zea mays L.) (رقم سینگل کراس 704) تحت تأثیر تلقیح قارچ میکوریزی و Azotobacter chroococcum در سطوح مختلف نیتروژن
محسن
امیرآبادی
محمد
سیفی
فرهاد
رجالی
محمد رضا
اردکانی
نیتروژن و فسفر دو عنصر مورد نیاز و ضروری برای گیاهان می باشند که رشد و عملکرد گیاه ذرت علوفه ای (Zea mays L.) را تحت تأثیر قرار می دهند. کمبود این مواد معدنی در خاک در حال حاضر معمولاً با کاربرد کودهای شیمیایی جبران می شود. تحقیق حاضر به منظور ارزیابی کاربرد باکتری ازتوباکتر کروکوکوم و قارچ میکوریزی به عنوان کود های بیولوژیک و نیتروژن (اوره) به عنوان کود شیمیایی انجام شد. اثر سه عامل شامل باکتری ازتوباکتر کروکوکوم (تلقیح شده و نشده)، قارچ میکوریزی (تلقیح شده و نشده) و نیتروژن (اوره ) (صفر، 75، 150 و 300 کیلوگرم در هکتار) بر غلظت عناصر معدنی نیتروژن، فسفر، سدیم، پتاسیم،کلسیم، درصد پروتئین در اندام های هوایی گیاه و عملکرد ماده خشک با استفاده از یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات جهاد کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی (اراک) در سال زراعی 84-1383 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد باکتری ازتوباکتر کروکوکوم به جز پتاسیم به طور معنی داری سایر صفات مطالعه شده را تحت تأثیر قرار داد. تأثیر کاربرد قارچ میکوریزی فقط در مورد افزایش میزان عناصر پتاسیم، سدیم، نیتروژن و پروتئین معنی دار بود. اثرات متقابل عوامل باکتری ازتوباکتر کروکوکوم و قارچ میکوریزی (کاربرد توأم دو ترکیب) بیشترین تأثیر افزایشی را روی صفات نیتروژن، سدیم، پروتئین و عملکرد ماده خشک داشت. به همین دلیل می توان به منظور جلوگیری از آلایندگی خاک های کشاورزی و منابع آبی به کودهای شیمیایی نیتروژنه و سلامت محیط زیست، کاربرد باکتری ازتوباکترکروکوکوم به تنهایی ویا توأم با قارچ میکوریزی و همچنین به همراه مصرف 150کیلوگرم نیتروژن از منبع اوره را توصیه نمود.
تغذیه گیاه
جذب
کود بیولوژیک
مایه تلقیح
2012
03
20
33
40
https://agry.um.ac.ir/article_30970_3fd0c6e3a812ddcfe9710b868868c52e.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
1
ارزیابی کیفی تناسب اراضی دشت نیشابور برای کشت گندم (Triticum aestivum L.)، ذرت (Zea mays L.) و پنبه (Gossypium herbaceum L.) با استفاده از GIS
حمید رضا
باقرزاده
علی
باقرزاده
حمید
معین راد
در مسیر توسعه پایدار کشاورزی و کاربرد الگوهای صحیح کشت، استفاده صحیح و علمی از خاک بعنوان منبعی پایدار در تولید محصولات کشاورزی و جلوگیری از فرسایش و تخریب آن امروزه بیش از هر زمان دیگری نظر محقیقن را بخود معطوف کرده است. در این راستا، در تحقیق حاضر با استناد به دستورالعمل-های ارزیابی تناسب اراضی توسط سازمان فائو و جداول نیازهای خاکی و اقلیمی ارائه شده برای هر محصول و بر اساس روش پارامتریک کالوگیرو و استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)اقدام به ارزیابی کیفی تناسب اراضی دشت مرکزی نیشابور برای محصولات گندم (Triticum aestivum L.)، ذرت (Zea mays L.) و پنبه (Gossypium herbaceum L.) گردید. ارزیابی کیفی تناسب اراضی برای کشت آبی محصولات منتخب در منطقه مورد مطالعه نشان داد که اولویت کشت محصولات به ترتیب برای گندم و ذرت بیش از پنبه می باشد. نتایج نشان داد که مهمترین عامل محدودیت برای کشت گندم خصوصیات فیزیکی خاک می باشد، در حالیکه تولید ذرت و پنبه به طور عمده توسط شرایط اقلیمی محدود شده است. نتایج نشان داد که 100 درصد دشت نیشابور برای کشت گندم دارای کلاس تناسب S3 و S2 است، در حالیکه این دو کلاس برای محصول ذرت مجموعاً 15/69 درصد محاسبه شده است. همچنین کلاس تناسب اراضی برای محصول پنبه عمدتاً N1 و N2 برآورد می شود. به نظر می رسد که کشت گندم و حتی ذرت در دشت نیشابور با انجام اقدامات اصلاحی و بهبود خواص فیزیکی خاک راندمان بهتر و تناسب بالاتری را برای محصولات رقم بزند، اما برای محصول پنبه با توجه به درجه اقلیمی پایین دشت نیشابور برای این گیاه و شدت محدودیت موجود، کشت این محصول در دشت نیشابور توصیه نمی شود.
روش های پارامتریک
ریشه دوم
کاربری اراضی
کالوگیرو
2012
03
20
41
51
https://agry.um.ac.ir/article_31016_2e340fd85df001f9ea66b9e6d2a5db53.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
1
ارزیابی کیفیت علوفه در کشت مخلوط ذرت (L. Zea mays) و خلر (Lathyrus sativus L.) تحت تأثیر کودهای فسفری زیستی و شیمیایی
مهدی
نقی زاده
محمد
گلوی
کشت مخلوط می تواند به عنوان یکی از راه های افزایش عملکرد و پایداری تولید در واحد سطح مطرح باشد. به منظور ارزیابی تأثیر کودهای فسفری زیستی و شیمیایی بر کیفیت علوفه در کشت مخلوط ذرت(L. Zea maize) و خلر Lathyrus sativus L.))، دو آزمایش به طور همزمان در دو محل کرمان و بردسیر در سال زراعی 89-1388 اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل چهار سطح کود فسفری شامل فسفر زیستی (100 گرم در هکتار)، کود فسفر شیمیایی (150 کیلوگرم در هکتار)، 50 درصد کود فسفر زیستی (50 گرم در هکتار) بعلاوه 50 درصد فسفر شیمیایی (75 کیلوگرم در هکتار) و شاهد (عدم مصرف کود) و پنج الگوی کشت مخلوط به روش جایگزینی شامل ذرت و خلر خالص و نسبت های 25: 75، 50: 50 و 75: 25 از ذرت و خلر بودند. تجزیه مرکب داده ها نشان داد که اثر مکان بر صفات قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام، درصد خاکستر، الیاف شوینده خنثی و الیاف شوینده اسیدی به جز کربوهیدرات های محلول در آب معنی دار بود. قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام، درصد خاکستر، الیاف شوینده خنثی، الیاف شوینده اسیدی و کربوهیدرات های محلول در آب به شدت تحت تأثیر نسبت های مختلف کشت مخلوط قرار گرفتند. اعمال کود فسفری نیز بر روی تمام صفات به جز درصد خاکستر تأثیر معنی دار داشت. قابلیت هضم ماده خشک، کربوهیدرات های محلول و پروتئین خام علوفه تحت تأثیر برهمکنش نسبت-های کشت مخلوط و کودهای فسفری قرار گرفتند. نسبت های مختلف کشت مخلوط ذرت و خلر، نسبت به کشت خالص آنها قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام، کربوهیدرات های محلول در آب و درصد خاکستر بالاتر و الیاف شوینده خنثی و الیاف شوینده اسیدی پایین تر برخوردار بودند. کاربرد توأم کودهای فسفری زیستی و شیمیایی، سبب بهبود کیفیت علوفه گردید.
الگوی کشت
پروتئین خام
کربوهیدارات های محلول
ماده خشک قابل هضم
2012
03
20
52
62
https://agry.um.ac.ir/article_31042_ee16974fc27b7f8909193d4fff1e0a2e.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
1
ارزیابی واکنش گندم دیم (Triticum aestivum L.) رقم آذر 2 به همزیستی با قارچ های میکوریزای آربوسکولار و شبه میکوریزا در سطوح مختلف تنش خشکی
یاسر
یعقوبیان
همت اله
پیردشتی
ابراهیم
محمدی گل تپه
ولی
فیضی اصل
عزت اله
اسفندیاری
به منظور بررسی اثر قارچ های میکوریزای آربوسکولار (Glomus mossea) و شبه میکوریزا (Piriformospora indica) بر عملکرد و اجزای عملکرد و بعضی صفات مورفولوژیکی گندم (Triticum aestivum L.) (رقم آذر 2) در شرایط کم آبی، آزمایشی گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با چهار تکرار در گلخانه موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور در بهار 1389 به اجرا در آمد. تیمارها شامل تنش خشکی در سه سطح (رطوبت FC، 5- و 10- بار) و همزیستی قارچی در چهار سطح (شاهد، قارچ میکوریزا، شبه میکوریزا و تلقیح همزمان دو قارچ) بود. نتایج نشان داد که اثر ساده تنش خشکی باعث کاهش معنی داری در وزن هزار دانه، ضریب تبدیل، درصد باروری سنبلچه، ارتفاع بوته، طول پدانکل، طول بیرون آمدگی پدانکل و طول سنبله و همچنین درصد کلونیزاسیون ریشه شد، ولی تراکم دانه در سنبله را به صورت معنیداری افزایش داد. تیمارهای قارچی نیز بر تمامی صفات اندازه گیری شده به جز شاخص برداشت و وزن هزار دانه و درصد تلقیح ریشه اثر مثبت معنی داری (01/0p≤) داشت که بهترین تیمار قارچی مربوط به تلقیح همزمان دو قارچ بود. اثر متقابل رطوبت و قارچ بر عملکرد بوته (01/0p≤)، عملکرد بیولوژیک (05/0p≤)، تعداد سنبله (01/0p≤) و تعداد دانه (05/0p≤) در بوته معنی دار بود که در همه آنها همزیستی قارچی در سطوح مختلف رطوبتی اثر مثبت داشت. در میان تیمارهای قارچی تلقیح همزمان دو قارچ بیشترین اثر مثبت را بر صفات مورد مطالعه داشته و می تواند برای شرایط تنش و بدون تنش مفید باشد.
درصد کلونیزاسیون
عملکرد
صفات مورفولوژیک
2012
03
20
63
73
https://agry.um.ac.ir/article_31082_a7974158f73748da1b42a17b4d928cea.pdf
بوم شناسی کشاورزی
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2008-7713
1391
4
1
تأثیر مدیریت های پسماند گیاه جو (Hordeum vulgare L.) بر فعالیت آنزیم بتاگلوکوسیداز خاک
مریم السادات
حسینی
غلامحسین
حق نیا
امیر
لکزیان
حجت
امامی
آنزیم بتاگلوکوسیداز در تغییر سلولز در خاک نقش مهمی دارد و با استفاده از میتوان برای پایش کیفیت زیستی خاک استفاده کرد. هدف از این پژوهش ارزیابی صحرایی تأثیر مدیریت حفظ و سوزاندن پسماند گیاه جو (Hordeum vulgare L.)، کود نیتروژن و خاکورزی بر فعالیت آنزیم بتاگلوکوسیداز در یک دوره 90 روزه بوده است. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در دو تکرار انجام گردید. تیمارهای آزمایش شامل دو سطح کاه و کلش (سه و شش تن در هکتار)، دو سطح سوزاندن (نسوزاندن و سوزاندن)، دو سطح کود اوره (صفر و 125 کیلوگرم در هکتار) و دو سطح خاکورزی (بدون و با شخم) بودند. نتایج آزمایش نشان داد افزودن مقدار شش تن در هکتار پسماند جو فعالیت آنزیم بتاگلوکوسیداز را نسبت به تیمار سه تن در هکتار در لایه سطحی صفر تا پنج سانتیمتری خاک به طور معنی داری افزایش داد، در حالی که سوزاندن کاه و کلش و عملیات خاکورزی به کاهش فعالیت آن منجر گردید. افزودن کود اوره نیز موجب افزایش معنیدار فعالیت آنزیم بتاگلوکوسیداز شد. نتایج این مطالعه نشان داد که شیوه بدون خاکورزی و همراه با حفظ پسماند گیاهی در سطح شش تن در هکتار و بدون سوزاندن پسماند مؤثرترین نوع مدیریت در افزایش فعالیت آنزیم بتاگلوکوسیداز در کوتاه مدت بود.
بتاگلوکوسیداز
خاک ورزی
سوزاندن
کود نیتروژن
کیفیت خاک
2012
03
20
74
82
https://agry.um.ac.ir/article_31109_31f37579ce784fa1d2ab1b8ae12efacc.pdf