دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
مقایسه اثرات زیست محیطی نظامهای تولید برنج (Oryza sativa L.) در الگوهای کشت اول و دوم با روش ارزیابی چرخۀ حیات (مطالعه موردی: شهرستان ساری)
949
964
FA
عبداله
ملافیلابی
0000-0002-4820-8906
گروه زیست فناوری مواد غذایی، مؤسسه پژوهشی علوم و صنایع غذایی، مشهد، ایران
a.filabi@rifst.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.56929
ارزیابی چرخه حیات (LCA) یکی از توسعهیافتهترین و قابل قبولترین ابزارهای جهانی برای مقایسه اثرات زیست محیطی فرآوردهها و خدمات است که اثرات زیست محیطی و پتانسیل تأثیر یک فرآورده را از تولید تا مصرف مطالعه و ارزیابی میکند. برنج (Oryza sativa L.) یکی از مهمترین محصولات زراعی است. هدف این مطالعه تعیین اثرات زیست محیطی تولید برنج در روش کشت اول و دوم در شهرستان ساری با استفاده از ارزیابی چرخه حیات بود. بدین منظور، میانگین نهادههای مصرفی طی سال 1393 به ازای یک هکتار تعیین شد. اطلاعات از 105 کشاورز برنجکار از طریق مصاحبه با استفاده از پرسشنامه جمعآوری شد. LCA بر اساس روش ارائه شده در ایزو 14044 در چهار گام تعریف اهداف و حوزه عمل مطالعه، ممیزی چرخه حیات ، ارزیابی تأثیر چرخه حیات و تلفیق و تفسیر نتایج محاسبه گردید. پتانسیل گرمایش جهانی، اسیدی شدن و اوتریفیکاسیون در محیطهای خشکی و آبی به عنوان سه گروه تأثیر مهم مدنظر قرار گرفتند. واحد کارکردی نظامهای تولید برنج معادل یک تن شلتوک در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین پتانسیل گرمایش جهانی برنج در مقایسه الگوهای کشت مربوط به کشت دوم با 36/840 واحد معادل کیلوگرم CO2 به ازای یک تن شلتوک بود. در الگوی کشت دوم، میزان انتشار انواع گازهای گلخانهای شامل CO2، CH4 و N2O به ترتیب برابر با 82/402، 85/0 و 70/436 معادل کیلوگرم CO2 به ازای یک تن شلتوک تعیین شد. در الگوی کشت دوم میزان انتشار انواع آلایندهها در گروه تأثیر اسیدی شدن شامل NH3، NOx و SO2 به ترتیب برابر با 721/0، 225/0 و 541/0 واحد معادل کیلوگرم SO2 به ازای یک تن شلتوک بود. بالاترین پتانسیل گروه تأثیر اوتریفیکاسیون در بومنظامهای آبی و خشکی در الگوی کشت دوم برابر با 07/2 واحد معادل کیلوگرم PO4 به ازای یک تن شلتوک و 48/2 واحد معادل کیلوگرم NOx به ازای یک تن شلتوک محاسبه شد. مجموع شاخص زیست محیطی برنج در الگوی کشت دوم برابر با 39/0 EcoX به ازای یک تن شلتوک بدست آمد. بنابراین، میتوان بهرهگیری از اصول اکولوژیک نظیر کاهش خاکورزی و مصرف کودهای آلی را به عنوان راهکارهایی پایدار در مدیریت مزارع برنج به ویژه در الگوی کشت دوم به منظور کاهش اثرات زیستمحیطی مدنظر قرار داد.
اثرات زیست محیطی,اصول اکولوژیک,اوتریفیکاسیون بوم نظام آبی,گرمایش جهانی
https://agry.um.ac.ir/article_36658.html
https://agry.um.ac.ir/article_36658_d28f90bc5a4f73fd6be679f6b0bd3983.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد و نسبت برابری زمین در کشت مخلوط ردیفی کدو پوست-کاغذی (Cucurbita pepo L.) با برخی گیاهان زراعی
965
981
FA
سحر
مریداحمدی
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
sahar.ahmadi03@yahoo.com
سرور
خرم دل
0000-0002-4820-8906
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
khorramdel@um.ac.ir
علیرضا
کوچکی
0000-0002-4820-8906
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
akooch@um.ac.ir
جواد
شباهنگ
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
ja.shabahang@stu-mail.um.ac.ir
عبداله
ملافیلابی
0000-0002-4820-8906
گروه زیست فناوری مواد غذایی، مؤسسه پژوهشی علوم و صنایع غذایی، مشهد، ایران
a.filabi@rifst.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.63921
این آزمایش با هدف بررسی عملکرد و اجزای عملکرد کدو پوستکاغذی (Cucurbita pepo L.) در شرایط کشت مخلوط ردیفی با تعدادی از گیاهان دارویی و زراعی، در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار و 11 تیمار در سال زراعی 94-1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. تیمارهای کشت مخلوط ردیفی شامل کدو پوست کاغذی با ذرت (Zea mays L.)، ذرت شیرین (Zea mays convar. saccharata)، آفتابگردان (Helianthus annuus L.)، کنجد (Sesamum indicum L.)، کرچک (Ricinus communis L.) و تککشتی آنها بود. صفات مورد مطالعه شامل اجزای عملکرد کدو پوست کاغذی (شامل تعداد میوه، وزن میوه، عملکرد میوه، تعداد دانه در میوه، وزن دانه در میوه و وزن 1000 دانه)، عملکرد بیولوژیکی و دانه کدو پوست کاغذی، ذرت، ذرت شیرین، کنجد و کرچک و نسبت برابری زمین (LER) بود. نتایج نشان داد که اثر کشت مخلوط ردیفی با گیاهان زراعی و دارویی بر تعداد میوه، وزن تکمیوه، عملکرد میوه در هکتار، تعداد و وزن دانه در میوه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک کدو پوست کاغذی معنیدار بود. بیشترین تعداد میوه کدو پوست کاغذی از کشت خالص با 31650 میوه در هکتار و کمترین تعداد از کشت مخلوط با آفتابگردان با 14386 میوه در هکتار بدست آمد. بیشترین تعداد دانه از کشت مخلوط با آفتابگردان با 75/333 دانه در میوه حاصل شد. بالاترین عملکرد دانه ذرت، ذرت شیرین، آفتابگردان، کنجد و کرچک در کشت خالص به ترتیب برابر با 17/772، 59/437، 69/563، 75/177 و 177 گرم بر متر مربع بدست آمد. بالاترین نسبت برابری زمین برای کشت مخلوط ردیفی کدو پوست کاغذی با ذرت شیرین با 57/1 محاسبه شد.
عملکرد بیولوژیکی,عملکرد میوه,شاخص برداشت,نسبت برابری زمین
https://agry.um.ac.ir/article_36663.html
https://agry.um.ac.ir/article_36663_e35fb3aa628d259281207b84d3e6ac91.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
اثر رژیمهای آبیاری بر عملکرد، اجزاء عملکرد و خصوصیات کیفی اسانس اکوتیپهای زیره سبز (Cuminum Cyminum L.) در شرایط آب و هوایی افغانستان
983
1005
FA
محمد یوسف
جامی
گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
jami@shahed.ac.ir
عبداله
ملافیلابی
0000-0002-4820-8906
گروه زیست فناوری مواد غذایی، مؤسسه پژوهشی علوم و صنایع غذایی، مشهد، ایران
a.filabi@rifst.ac.ir
مجید
امینی دهقی
0000-0003-1283-1277
گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
amini@shahed.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.76116
زیره سبز (Cuminum cyminum L.) یکی از مهمترین و اقتصادیترین گیاهان دارویی است که کشت و کار آن میتواند به ویژه در مناطق خشک و نیمهخشک در شرایط کمآبی حائز اهمیت باشد. به منظور بررسی و تعیین بهترین زمان آبیاری و انتخاب تودههای مناسب زیره سبز در منطقه هرات- افغانستان، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه هرات انجام شد. چهار رژیم آبیاری شامل دیم (1W)، بعد از ساقه رفتن (2W)، اوایل گلدهی (3W) و اوایل دانهبندی (4W) به عنوان عامل اصلی و تودههای بذر راجستان هند (1V)، بادغیس افغانستان (2V) و کاشمر ایران (3V) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع بوته، تعداد چتر در گیاه، تعداد دانه در چتر، تعداد ساقه فرعی، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، شاخص برداشت و صفات کیفی شامل مواد مؤثره موجود در اسانس زیره سبز بودند. نتایج نشان داد که اثر ساده و متقابل زمان آبیاری و توده بر عملکرد و حجم اسانس، عملکرد بذر، وزن هزار دانه، تعداد دانه در چتر، تعداد ساقه فرعی، شاخص برداشت، درصد کومین آلدئید و پارا-سیمن معنیدار بود. بالاترین مقدار برای آبیاری در اوایل گلدهی و توده هندی مشاهده شد، اما بیشترین تعداد ساقه فرعی از توده افغانستان بدست آمد. بالاترین درصد شاخص برداشت و تعداد ساقههای فرعی به ترتیب برای آبیاری در اوایل دانهبندی و دیم بدست آمد. بیشترین میزان کومین آلدئید از تودههای ایرانی و افغانستانی به ترتیب با 35/27 % و 73/25% و بیشترین مقدار پارا- اسیمن (81/25%) از اثر متقابل توده هندی با تیمار آبیاری اوایل دانهبندی بدست آمد. طبق نتایج توده هندی +آبیاری در اوایل گلدهی برای شرایط آب و هوایی هرات- افغانستان توصیه میگردد.
زیره سبز,زمان آبیاری,حجم و عملکرد اسانس,عملکرد دانه
https://agry.um.ac.ir/article_36670.html
https://agry.um.ac.ir/article_36670_62b453426bb26004e1bbe3dbf74de4c8.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
اندازهگیری تمایل به پرداخت برای خدمات اقتصادی و اکولوژیکی پارک تندوره و عوامل مؤثر بر آن
1007
1021
FA
محمد
قربانی
گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
ghorbani@um.ac.ir
علیرضا
کوچکی
0000-0002-4820-8906
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
akooch@um.ac.ir
محسن
رجب زاده
موسسه آموزش عالی خردگرایان مطهر، ایران
rajabzadeh@yahoo.com
10.22067/jag.v10i4.29972
اندازهگیری ارزش خدمات اقتصادی و اکولوزیکی پارکهای ملی برای برنامهریزی و سیاستگزاری کاربرد دارد. ارزش پارک برای سیاستگزاران و تصمیمگیران بخش گردشگری، توجیه و ابزاری را فراهم میآورد تا از کیفیت پارکهای ملی و سرمایهگذاری در آن حمایت و از تخریب آن جلوگیری کنند. این مطالعه با استفاده از دادههای مقطع زمانی مربوط به 144 مشاهده تمایل به پرداخت برای خدمات اکولوژیک و اقتصادی پارک ملی تندوره و روش ارزشگذاری مشروط را تعیین کرده است. برای بررسی عوامل مؤثر بر تمایل به پرداختها از روش رگرسیون استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان داد که میزان تمایل به پرداخت خانوارها برای خدمات تفریحی پارک برابر 2/7098 ریال، آبهای معدنی آن 5/24819 ریال، شکار 5/74062 ریال، علوفه 9/15013 ریال و برای هر کیلوگرم گیاهان دارویی 1/14402 ریال در ماه میباشد.
ارزش,تمایل به پرداخت,پارک ملی,کشش
https://agry.um.ac.ir/article_36679.html
https://agry.um.ac.ir/article_36679_36305a7ac1dddaa035f1ff30236ac8c9.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
ردپای اکولوژیکی غذا در ایران
1023
1034
FA
علیرضا
کوچکی
0000-0002-4820-8906
دانشگاه فردوسی مشهد
akooch@um.ac.ir
مهدی
نصیری محلاتی
0000-0003-0357-1733
دانشگاه فردوسی مشهد
mnassiri@um.ac.ir
سرور
خرم دل
0000-0002-4820-8906
دانشگاه فردوسی مشهد
khorramdel@um.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.40518
طی دو دهه گذشنه تعیین ردپای اکولوژیکی و استفاده از آن در ارزیابی پایداری بوم نظامها مورد توجه محققین قرار گرفته است. از آنجا که، اطلاعات محدودی در مورد ردپای اکولوژیکی ایران و اجزای آن در اختیار میباشد، در این پژوهش وضعیت تولید و مصرف گروههای مختلف مواد غذایی و ردپای اکولوژیکی غذای کشور بررسی و با سایرکشورها مقایسه شده است. نتایج نشان داد که میزان کل تولید و مصرف مواد غذایی کشور در سال 92-1391 به ترتیب 5/89 و 6/94 میلیون تن و نسبت این دو مقدار یا ضریب خودکفایی غذایی معادل 87/0 بوده است. ضریب خودکفایی برای غلات، دانههای روغنی و گیاهان قندی به ترتیب 69/0، 12/0 و 48/0 بدست آمد که حاکی از وابستگی این محصولات به واردات است و در مقابل تولید سبزی و میوهجات بیشتر از مصرف بود و در مورد سایر گروههای غذایی نوعی تعادل بین تولید مصرف وجود داشت. ردپای اکولوژیکی غذای کشور براساس هکتار جهانی هکتار جهانی بر نفر 88/0 و بر اساس هکتار محلی، هکتار محلی بر نفر04/1 برآورد شد و این تفاوت به دلیل کارآیی کمتر نظام تولید غلات و گوشت و لبنیات کشور نسبت به میانگین جهانی این محصولات میباشد. حدود 48 درصد از ردپای غذای کشور مربوط به گوشت و لبنیات و 33 درصد آن نیز مربوط به غلات بود. بر اساس یافتههای این تحقیق ردپای غذا در ایران بزرگتر از ردپای غذا در قاره آسیا (هکتار جهانی بر نفر 7/0) و تقریباً معادل میانگین جهانی آن (هکتار جهانی بر نفر 9/0) میباشد. بعلاوه مقدار ردپای غذای کشور در فاصله سالهای 1379 تا 1392 با 76 درصد افزایش از 5/0 به هکتار جهانی بر نفر 88/0رسیده و تداوم این روند در آینده پیآمدهای زیستمحیطی جدی به همراه خواهد داشت.
امنیت غذایی,ردپای غذا,ضریب خودکفایی,هکتار محلی
https://agry.um.ac.ir/article_36686.html
https://agry.um.ac.ir/article_36686_8f2f99d9b4a8607b689490ec0d1e92c3.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
روند تغییرات زمانی ردپای اکولوژیکی غذا در ایران و ارزیابی سناریوهای آینده
1035
1050
FA
مهدی
نصیری محلاتی
0000-0003-0357-1733
دانشگاه فردوسی مشهد
mnassiri@um.ac.ir
علیرضا
کوچکی
0000-0002-4820-8906
دانشگاه فردوسی مشهد
akooch@um.ac.ir
سرور
خرم دل
0000-0002-4820-8906
دانشگاه فردوسی مشهد
khorramdel@um.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.40525
در این پژوهش روند تغییرات ردپای اکولوژیکی غذا و کل، ظرفیت زیستی و کمبود اکولوژیکی ایران در فاصله سالهای 1392-1370 شمسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر اساس روندهای بدست آمده مقدار این شاخصها برای سال 1404 شمسی پیشبینی شد. نتایج نشان داد که ردپای کل و ردپای غذای کشور در طی دوره مطالعه به ترتیب به میزان 3/3 و 9/2 درصد در سال افزایش یافته و با تداوم این روند تا سال 1404 شمسی بهترتیب به 34/3 و 05/1 هکتار جهانی به ازاء هر نفر خواهند رسید. ظرفیت زیستی کشور در سال 1392 معادل 82/0 هکتار جهانی به ازاء هر نفر بدست آمد که کمتر از ظرفیت زیستی جهان (8/1 هکتار جهانی بر نفر) و میانگین خاورمیانه و آسیای مرکزی (92/0 هکتار جهانی بر نفر) میباشد. از کل ظرفیت زیستی کشور 47% مربوط به اراضی زراعی و 30 درصد مربوط به جنگلها و مراتع میباشد. تغییرات زمانی ظرفیت زیستی کشور روندی افزایشی با شیبی اندک دارد و پیشبینی میشود که تا سال 1404 شمسی به 85/0 هکتار جهانی به ازاء هر نفر برسد. کمبود اکولوژیکی کشور (تفاضل ردپای اکولوژیکی از ظرفیت زیستی) که در سال 1370 معادل 7/0 هکتار جهانی به ازاء هر نفر بوده با رشد سالانه 9/5 درصدی در سال 1392 شمسی به 9/1 هکتار جهانی رسید و پیشبینی میشود که تا سال 1404 شمسی به 5/2 هکتار جهانی به ازاء هر نفر افزایش یابد. تعادل بین میزان مصرف و تولید مواد غذایی و ردپای غذای کشور در سال 1404 شمسی بر اساس چهار سناریو مبتنی بر مقادیر مختلف مصرف فرآوردههای دامی (گوشت و لبنیات) مورد ارزیابی قرار گرفت. در تمامی سناریوها با افزایش مصرف فرآوردههای دامی عدم تعادل بین تولید و مصرف شدیدتر شد و در نتیجه شاخص خودکفایی غذایی کشور کاهش و ردپای غذا افزایش یافت. نتایج نشان داد که افزایش کارآیی مصرف منابع (آب و نیتروژن) به میزان 20% نسبت به مقدار فعلی باعث بهبود شاخص خود کفایی شده و ردپای اکولوژیکی غذا را در کلیه سناریوهای آینده به میزان قابل توجهی کاهش خواهد داد.
خودکفایی غذایی,ضریب جینی,ظرفیت زیستی,کمبود اکولوژیکی
https://agry.um.ac.ir/article_36694.html
https://agry.um.ac.ir/article_36694_59d5f58e64de0ce6f6459b512ba687f4.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
تنوع زیستی حشرات در بومنظامهای زراعی ارگانیک و رایج گندم (Triticum aestivum L.) و سیبزمینی (Solanum tuberosum L.) در منطقه فریمان
1051
1066
FA
منصوره
محلوجی راد
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی،دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
soory_76@yahoo.com
پرویز
رضوانی مقدم
0000-0002-3827-3878
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی،دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
rezvani@um.ac.ir
مهدی
پارسا
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی،دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
parsa@um.ac.ir
قربانعلی
اسدی
0000-0001-7946-6687
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی،دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
asadi@um.ac.ir
ناصر
شاهنوشی
گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی،دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
shahnoshi@um.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.45973
حفظ و افزایش تنوع زیستی حشرات در بومنظامهای ارگانیک بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای اصلی در کنترل آفات بدون کاربرد سموم شیمیایی مطرح بوده و نقش بسزایی در کاهش آلودگیهای زیستمحیطی و رسیدن به پایداری در کشاورزی دارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی تنوع زیستی حشرات در دو بومنظام رایج و ارگانیک گندم (Triticum aestivum L.) و سیبزمینی (Solanum tuberosum L.) در مزارع شهرستان فریمان بود. برای این منظور تحقیقی در سال زراعی91-1390 در مزارع گندم و سیبزمینی رایج و ارگانیک این شهرستان انجام گرفت. نمونهبرداری از سطح مزارع رایج و ارگانیک در طول فصل رشد و در سه زمان مختلف (در سیب زمینی 45، 75 و 105 روز پس از کاشت و در گندم 200، 225 و 255 روز پس از کاشت) انجام گرفت. تعداد حشره در هر خانواده حشرات شناسایی شد. شاخصهای مورد بررسی در دو بومنظام رایج و ارگانیک شامل شاخصهای تنوع شانون- ویور، سیمپسون و مارگالف، ضرایب یکنواختی پیلو و سیمپسون، غنای گونهای و همچنین تنوع آلفا و بتا بودند. نتایج آزمایش نشان داد که مزرعه ارگانیک گندم نسبت به مزرعه رایج از غنای گونهای بیشتری برخوردار بود که در مجموع، 41 خانواده برای کشت ارگانیک و 34 خانواده در کشت رایج گندم جمعآوری شد. تنوع آلفا در کشت رایج گندم بیشتر از کشت ارگانیک بود، در صورتیکه از لحاظ تنوع بتا کشت ارگانیک نسبت به رایج برتری داشت. در گیاه سیبزمینی غنای گونهای در کشت رایج بیشتر از ارگانیک بود که برای دو بوم نظام رایج و ارگانیک به ترتیب 22 و 18 خانواده مختلف از حشرات به دام افتادند. میزان تنوع آلفا و بتا نیز در کشت رایج سیبزمینی در مقایسه با کشت ارگانیک آن بالاتر بود. کمتر بودن تنوع گیاهی کمتر اطراف مزارع به عنوان زیستگاه حشرات را میتوان دلیل اصلی کاهش تنوع زیستی حشرات در بومنظام ارگانیک سیبزمینی عنوان کرد. اختلاف معنیداری نیز بین دو بومنظام رایج و ارگانیک گندم و سیبزمینی از لحاظ شاخصهای تنوع و ضرایب یکنواختی مورد بررسی مشاهده نشد.
غنای گونه ای,تنوع آلفا,تنوع بتا,شاخص تنوع
https://agry.um.ac.ir/article_36697.html
https://agry.um.ac.ir/article_36697_ef5450ef4530a829b87075a8b36483f4.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
تأثیر تاریخ کاشت و تراکم بوته بر خصوصیات مورفولوژیکی و عملکرد گیاه دارویی وسمه (Indigofera tinctoria L.)
1067
1079
FA
نادر
مدافع بهزادی
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
modafebehzadi@yahoo.com
پرویز
رضوانی مقدم
0000-0002-3827-3878
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
rezvani@um.ac.ir
محسن
جهان
0000-0003-2259-5124
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
jahan@um.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.48405
بهمنظور مطالعه ویژگیهای مورفولوژیکی و عملکرد اندام هوایی گیاه دارویی وسمه (Indigofera tinctoria L.) در واکنش به تاریخهای مختلف کاشت و تراکم بوته، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در منطقه بم در سال زراعی 92-1391 اجرا شد. چهار تاریخ کاشت (15 فروردین، 30 فروردین، 14 اردیبهشت و 29 اردیبهشت ماه) بهعنوان فاکتور اصلی و چهار تراکم کاشت (15، 25، 35 و 45 بوته در متر مربع) بهعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع بوته، قطر کانوپی، تعداد شاخه جانبی، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه و وزن خشک کل اندام هوایی وسمه در دو چین بودند. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت و تراکم بوته تأثیر معنیداری (01/0p≤) بر روی صفات مورد اندازهگیری در هر دو چین داشتند. بیشترین تولید برای تاریخ کاشت اوایل فروردین مشاهده شد، بطوریکه بالاترین وزن خشک برگ و ساقه در چین اول و دوم به ترتیب برای تاریخ کاشت 15 فروردین با 79/464، 54/463 و 75/399، 04/404 گرم در متر مربع بدست آمد. با تأخیر در کاشت از اوایل فروردین به اواخر اردیبهشت، وزن خشک کل اندام هوایی در چین اول 76/32 درصد و در چین دوم 58/78 درصد کاهش یافت. به طور کلی، تاریخ کاشت زود هنگام برای وسمه به دلیل طولانیتر بودن دوره رشد، بالا بودن رطوبت نسبی محیط و خنکی هوا بر کشت دیرهنگام ارجحیت دارد. همچنین تراکم 45 بوته در متر مربع بهعنوان تراکم مطلوب انتخاب گردید.
قطر بوته,وزن خشک برگ,وزن خشک ساقه,وزن خشک کل اندام هوایی
https://agry.um.ac.ir/article_36706.html
https://agry.um.ac.ir/article_36706_9c81f876646fb864dbdff34a6beb03b0.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
بررسی تأثیر زمان برداشت بر ویژگیهای کمّی و کیفی علوفه کنگر فرنگی (Cynara scolymus L.)
1081
1092
FA
مرضیه
اله دادی
گروه اکوفیزیولوژی گیاهی،دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
allahdadi_m@yahoo.com
یعقوب
راعی
گروه اکوفیزیولوژی گیاهی،دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
yaegoob@yahoo.com
بابک
بحرینی نژاد
بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اصفهان، ایران
b_bahreininejad@yahoo.com
اکبر
تقی زاده
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
a_tagizadeh@tabrizu.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.56783
به منظور ارزیابی ویژگیهای کمّی و کیفی علوفه کنگر فرنگی (Cynara scolymus L.) در مراحل مختلف رشدی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در ایستگاه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان طی سالهای زراعی 1394-1393 و 1395-1394 به اجرا در آمد. تیمارها شامل برداشت علوفه در مراحل مختلف رشدی (مرحله رشد رویشی، گلدهی و ابتدای بذردهی) بودند. اندام هوایی گیاه در سال دوم رشد برداشت شد و پس از خشک شدن کامل نمونهها، عملکرد ماده خشک و برخی صفات کیفی مهم شامل قابلیت هضم ماده آلی، پروتئین خام، الیاف نامحلول در شویندههای اسیدی، الیاف نامحلول در شویندههای خنثی، خاکستر و عناصر معدنی شامل سدیم و پتاسیم اندازهگیری شدند. بر اساس نتایج بدست آمده اثر برداشت در مراحل مختلف فنولوژیکی بر کلیه صفات مورد مطالعه معنیدار بود. در سه مرحله زمانی مورد مطالعه بیشترین عملکرد ماده خشک مربوط به مرحله ابتدای بذردهی و کمترین آن متعلق به رشد رویشی بود. کیفیت علوفه در مرحله رویشی بیشتر از کیفیت علوفه در مراحل گلدهی و ابتدای بذردهی بود بهطوریکه پروتئین خام و قابلیت هضم ماده آلی بیشتر و الیاف نامحلول در شویندههای اسیدی و الیاف نامحلول در شویندههای خنثی در مرحله رویشی کمتر از سایر مراحل بود. درصد خاکستر و محتوای عناصر معدنی شامل سدیم و پتاسیم نیز در مرحله رشد رویشی بیشتر از مراحل گلدهی و ابتدای بذردهی بود. به طور کلی میتوان مرحله گلدهی را مناسبترین زمان برداشت علوفه کنگر فرنگی از لحاظ کمی و کیفی پیشنهاد نمود.
کنگر فرنگی,کیفیت علوفه,پروتئین خام,قابلیت هضم ماده آلی
https://agry.um.ac.ir/article_36713.html
https://agry.um.ac.ir/article_36713_b1247305bca64e341c53405bd9f94d19.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
اثرتنش باد تحت تأثیر سطوح مختلف کودهای شیمیایی و زیستی بر برخی صفات کمی چای ترش (Hibiscus sabdariffa L.)
1093
1106
FA
ملیحه
محمدزاده
گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
m.mohammadzade1368@gmail.com
براتعلی
فاخری
گروه بیوتکنولوژی و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
bsiasar@uoz.ac.ir
نفیسه
مهدی نژاد
گروه بیوتکنولوژی و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
nmahdinezhad@uoz.ac.ir
رقیه
محمدپور وشوایی
گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
ro_mohammadpour@yahoo.com
10.22067/jag.v10i4.60388
چای ترش با نام علمی (Hibiscus sabdariffa L.) از خانواده پنیرکیان، گیاهی یکساله، دارویی و شاخهدار میباشد. به منظور بررسی اثر تنش باد بر ویژگیهای کمی چای ترش تحت تأثیر سطوح مختلف کودهای شیمیایی و زیستی آزمایشی به صورت کرتهای دو بار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل در سال94- 1393 اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل تنش باد در سه سطح تنش شدید، تنش ملایم و بدون تنش به عنوان عامل اصلی، عامل فرعی شامل کود شیمیایی با سه سطح فسفر، نیتروژن و NPK و عامل فرعی فرعی شامل کود زیستی با شش سطح نیتروکسین، سوپرنیتروپلاس، سوپربیوفسفات، فسفات بارور2، اسیدهیومیک، بیوسولفور بودند. در این تحقیق صفات ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی در بوته، وزنتر و وزن خشک اندامهای هوایی دربوته، تعداد غوزه در بوته، وزنتر غوزه دربوته، عملکرد ترکاسبرگ و عملکرد خشک کاسبرگ، وزن هزار دانه، مورد اندازهگیری قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر تیمارهای تنش باد، کود شیمیایی و زیستی بر کلیه صفات مورد بررسی معنیدار شد. بیشترین میزان ارتفاع بوته، وزنتر و خشک اندامهای هوایی، تعداد غوزه در بوته، وزنتر غوزه در بوته در تیمار بدون تنش باد و عملکرد تر کاسبرگ و عملکرد خشک کاسبرگ در تنش ملایم باد بدست آمد. بیشترین میزان ارتفاع بوته، وزنتر خشک اندامهای هوایی، تعداد غوزه در بوته، وزنتر غوزه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد تر کاسبرگ و عملکرد خشک کاسبرگ در تیمار کود شیمیایی نیتروژن حاصل شد. بیشترین تعداد شاخههای فرعی در تیمار کود شیمیایی NPK بهدست آمد. بیشترین میزان ارتفاع، تعداد شاخههای فرعی در بوته و وزنتر اندام هوایی بهترتیب در تیمار کود زیستی فسفات بارور 2 و بیوسولفور حاصل شد. بیشترین مقدار وزنتر غوزه در بوته، عملکرد تر کاسبرگ و عملکرد خشک کاسبرگ و وزن هزار دانه در تیمار کود زیستی اسیدهیومیک حاصل شد. با توجه به ضرورت کشت گیاهان دارویی در نظامهای زراعی به نظر میرسد که تلفیق کودهای شیمیایی و زیستی باعث افزایش عملکرد وکاهش اثرات تنش باد میشود.
تنش باد,چای مکّی,کود زیستی,کود شیمیایی,گیاهان دارویی
https://agry.um.ac.ir/article_36718.html
https://agry.um.ac.ir/article_36718_955c364605e5ce4dc2bff0bd2fd16e4c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
واکنش عملکرد و صفات فیزیولوژیک عدس (Lens culinaris L.) به کودهای شیمیایی فسفری و زیستی در شرایط متفاوت رطوبتی
1107
1120
FA
مراد
محمدی
دانشگاه تبریز
mohammadi.morad@gmail.com
محمد رضا
قانع
دانشگاه علوم کشاورزی ساری
m_ghane58@yahoo.com
ناصر
مجنون حسینی
دانشگاه تهران
mhoseini@ut.ac.ir
حسین
مقدم
دانشگاه تهران
hmoghadam@ut.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.60879
مطالعات مختلف در نواحی خشک و نیمهخشک نشان داده که کاربرد کودهای فسفری تحت شرایط تنش آب تولید گیاهان زراعی را افزایش میدهد. بهمنظور بررسی تأثیر تنش خشکی و اثر کودهای شیمیائی فسفری و زیستی بر عملکرد دانه و صفات فیزیولوژیک عدس (Lens culinaris L.) (رقم زیبا)، آزمایشی به صورت کرت خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران (کرج) در سال زراعی 1394-1393 انجام شد. عامل اصلی شامل سه سطح آبیاری (آبیاری پس از 70 (آبیاری معمول)، 100 (تنش خفیف خشکی) و 130 (تنش شدید خشکی) میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) و عامل فرعی شامل نوع کود {شاهد بدون کود؛ 100 درصد کود شیمیایی فسفری (از منبع سوپر فسفات تریپل به میزان 50 کیلوگرم در هکتار)؛ کود زیستی؛ و تلفیقی از 50 درصد کود شیمیایی فسفری (25 کیلوگرم در هکتار)+کود زیستی (حاوی دو سویه 93 و 187 سودوموناس پوتیدا همراه با ازتوباکتر)}بود. کود زیستی مورد استفاده در تیمارهای مربوطه به صورت تلقیح پیش کاشت استفاده شد. در این بررسی صفات تعداد غلاف در بوته، عملکرد دانه، درصد پروتئین دانه، میزان پرولین، محتوی رطوبت نسبی برگ و کلروفیل کل مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برهمکنش آبیاری در نوع کود روی عملکرد دانه معنیدار بود (5%p< ) و بیشترین میزان عملکرد دانه عدس (1404 کیلوگرم در هکتار) از تیمار برهمکنش آبیاری معمول و کود تلفیقی تولید شد. همچنین استفاده از کود تلفیقی (50 درصد کود شیمیایی فسفری+ کود زیستی) در تنش خشکی شدید عملکرد دانه بیشتری را نسبت به سایر تیمارهای کودی تولید نمود. اثر متقابل آبیاری در نوع کود روی صفات محتوای رطوبت نسبی، میزان کلروفیل کل و پرولین معنیدار بود (1%p<). از نظر صفت محتوی رطوبت نسبی برهمکنش آبیاری معمول و کود زیستی (63/85 درصد)، از نظر میزان کلروفیل کل برگ برهمکنش آبیاری معمول و 100 درصد کود شیمیایی فسفری (517/1 میلیگرم در گرم برگ تر برگ) و از نظر میزان پرولین برهمکنش تنش خشکی شدید و 100 درصد کود شیمیایی فسفری (372/3 میلیگرم در گرم برگ تر برگ) بیشترین مقدار را داشتند. نتایج ضرایب همبستگی مشخص نمود عملکرد محصول همبستگی مثبت و معنیداری با تعداد غلاف در بوته (825/0) و محتوای رطوبت نسبی (630/0) و همبستگی منفی و معنیداری با درصد پروتئین دانه (609/0 -) و میزان پرولین (638/0 -) داشت. در کل میتوان از دیدگاه کاهش مصرف کود شیمیایی به منظور حفظ محیط زیست و پایین آوردن هزینههای اقتصادی، سطح 50 درصد کود شیمیایی فسفری به همراه کود زیستی برای گیاه عدس توصیه کرد.
تنش خشکی,رطوبت نسبی برگ,عملکرد دانه عدس,کود زیستی,کلروفیل و میزان پرولین
https://agry.um.ac.ir/article_36725.html
https://agry.um.ac.ir/article_36725_92554db7936f7999a340c5c04d308b58.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
مدیریت علفهای هرز با استفاده از کشت مخلوط غلات- لگوم
1121
1134
FA
لیلا
سلیمانپور
دانشگاه تهران
lsoleimanpoor.ls@gmail.com
روح اله
نادری
دانشگاه شیراز
naderi.ruhollah@gmail.com
احسان
بیژن زاده
0000-0003-2076-2048
گروه اگرواکولوژی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب، دانشگاه شیراز، ایران.
bijanzd@shirazu.ac.ir
یحیی
امام
0000-0002-7113-8168
دانشگاه شیراز
yaemam@gmail.com
10.22067/jag.v10i4.61421
بهمنظور بررسی تأثیر کشت مخلوط غلات- لگوم بر علفهای هرز، آزمایشی در سال زراعی 94-1393 در دانشکده کشاورزی داراب، دانشگاه شیراز اجرا شد. در این آزمایش 16 تیمار (کشت خالص گندم (Triticum aestivum L.)، جو (Hordeum vulgare L.)، تریتیکاله (X Triticosecale witmack)، نخود (Cicer arietinum L.) و باقلا (Vicia faba L.) با و بدون علفهرز، و شش تیمار کشت مخلوط جایگزینی گندم- نخود، گندم- باقلا، جو- نخود، جو- باقلا، تریتیکاله- نخود و تریتیکاله- باقلا بدون کنترل علفهرز) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار بررسی شد. تیمارهای وجین به صورت دستی اعمال گردید. عملیات کاشت غلات و لگومها به صورت همزمان انجام شد. نتایج نشان داد که کمترین تراکم و زیستتوده علفهای هرز در تیمارهایی بود که جو حضور داشت. برای مثال، کمترین زیستتوده نهایی علفهای هرز در تیمارهای کشت خالص جو با علفهرز (1 گرم در متر مربع)، کشت مخلوط جو + باقلا (67/12 گرم در متر مربع و کشت مخلوط جو + نخود (56 گرم در متر مربع) مشاهده شد. کمترین تنوع گونهای در تیمارهای جو + نخود (صفر) و جو با علفهرز (007/0) بهدست آمد. بهطور کلی، تنوع گونهای در بسیاری از تیمارهای مخلوط مشابه یا کمتر از تیمارهای کشت خالص بدون کنترل علفهرز بود. در این آزمایش غلات رشد خوبی در مقایسه با علفهای هرز و لگومها داشتند و توانستند رشد علفهای هرز را در تیمارهای کشت مخلوط نسبت به تیمارهای کشت خالص لگوم بهطور قابلتوجهی کاهش دهند. بنابراین توصیه میشود که برای کاهش رشد علفهای هرز در لگومها، از کشت مخلوط با غلات استفاده شود.
تریتیکاله,تنوع گونه ای,جو,کنترل طبیعی,گندم
https://agry.um.ac.ir/article_36731.html
https://agry.um.ac.ir/article_36731_ad149054f718676bd758da776157251d.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
ارزیابی زیست محیطی سموم کشاورزی مورد استفاده در مزارع پنبه (Gossypium herbaceum L.) استان گلستان
1135
1148
FA
رضا
عارفی
دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد گرگان، گرگان، ایران
arefi.reza@yahoo.com
افشین
سلطانی
0000-0002-6941-4047
دانشکده تولید گیاهی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
afshin.soltani@gmail.com
حسین
عجم نوروزی
دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد گرگان، گرگان، ایران
ajamnorozei@yahoo.com
10.22067/jag.v10i4.61847
مصرف سموم خسارت ناشی از آفات و بیماری را کاهش میدهد، ولی در عوض آلودگی محیط زیست٬ انسان٬ دام٬ آبزیان، حشرات و غیره را سبب می شود. این مقاله اثرات منفی سموم مورد استفاده در مزارع پنبه (Gossypium herbaceum L.) را با استفاده از مدل EIQ مورد بحث و بررسی قرارداد است نتایج این تحقیق نشان داد که مصرف سموم بیشترین تأثیر را در بین سه مؤلفه اصلی کارگران مزرعه، مصرفکنندگان و جزء اکولوژیک بر بخش اکولوژیک که شامل اجزاء آبزیان، زنبورها، موجودات مفید و پرندگان بود داشت. در بین حشرهکش های مورد استفاده، پروفنفوس (کواکرون) و تیودیکارپ (لاروین) دارای بیشترین ضریب اثر محیطی مزرعهای بودند. بیشترین ضریب اثر محیطی مزرعهای در بین علفکشها مربوط به تریفورالین (ترفلان) بود. بین میزان شاخص تأثیر زیست محیطی مزرعه ای آفتکشها و عملکرد پنبه رابطهای مثبت معنیدار و مستقیمی وجود داشت. این عبارت بدان معنی نیست که افزایش عملکرد مستلزم استفاده بیشتر از سموم میباشد بلکه از طریق راههای مختلف میزان عملکرد اقتصادی را حفظ و اثرات مخرب زیست محیطی سموم را کاهش داد اجرا سیستمهای مدیریتی مختلف مبارزه تلفیقی آفات و علفهای هرز جهت کاهش مصرف سموم توصیه میشود.
آفت کش ها,ضریب اثر محیطی,علف کش ها,کنترل شیمیایی
https://agry.um.ac.ir/article_36734.html
https://agry.um.ac.ir/article_36734_dc77a5a80b2d0e7de210a51241a95dd3.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
ارزیابی شاخصهای کارایی مصرف نیتروژن ارقام جدید و قدیم جو (Hordeum vulgare L.) در شرایط اقلیمی استان گلستان (مطالعه موردی گنبد کاووس)
1149
1160
FA
ََعلی اصغر
میرزایی
گروه تولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، گنبد کاووس، ایران
علی
راحمی کاریزکی
0000-0001-7822-9188
گروه تولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، گنبد کاووس، ایران
alirahemi@yahoo.com
علی
نخ زری مقدم
0000-0003-2282-6973
گروه تولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، گنبد کاووس، ایران
a_nakhzari@yahoo.com
عبداللطیف
قلی زاده
گروه تولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، گنبد کاووس، ایران
latif_gholizadeh@yahoo.com
10.22067/jag.v10i4.62525
بهمنظور مطالعهی تغییر کارآیی مصرف نیتروژن و صفات مرتبط با آن، آزمایشی در سال زراعی 94-1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گنبد کاووس در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. در این آزمایش از 8 رقم جو (Hordeum Vulgare L.) که در طی سالهای 1371 تا 1390 آزاد شده بودند استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در طی سالهای فعالیت اصلاحی در جهت بهبود عملکرد جو، کارآیی مصرف نیتروژن و کارآیی بهرهوری افزایش یافته است در حالیکه در کارآیی جذب نیتروژن تغییر چندانی مشاهده نشده است. از آنجا که کارآیی مصرف نیتروژن متشکل از دو جزء کارآیی جذب نیتروژن و کارآیی بهرهوری نیتروژن است بنابراین، بهبود در کارآیی مصرف نیتروژن بیشتر بهدلیل بهبود در کارآیی بهرهوری نیتروژن بود. همچنین بهنظر میرسد در طی سالهای آزادسازی ارقام جو مورد مطالعه تغییر در جهت بهبود درصد پروتئین دانه صورت نگرفته است بهعبارت دیگر، تلاش در جهت افزایش عملکرد دانه نسبت به شاخص برداشت نیتروژن در فرآیندهای اصلاحی بیشتر مدنظر قرار گرفته است و این مساله میتواند تا حدودی عدم تغییر در درصد پروتئین دانه و حتی کاهش این صفت را توجیه نماید.
غلظت پروتئین دانه,کارآیی بهره وری نیتروژن,کارآیی جذب نیتروژن,کارآیی مصرف نیتروژن
https://agry.um.ac.ir/article_36742.html
https://agry.um.ac.ir/article_36742_5035496432a584a49814ad6f37cb9747.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
بررسی اثرات تغییر اقلیم بر نیاز آبی و پایداری مصرف آب در بخش کشاورزی دشت یزد- اردکان
1161
1176
FA
فاطمه
برزگری
دانشگاه پیام نور یزد
fa_barzegar@yahoo.com
حسین
ملکی نژاد
دانشگاه یزد
hmalekinezhad@yazd.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.62527
هدف از انجام این پژوهش بررسی تغییرات نیاز آبی و شاخصهای پایداری مصرف آب در بخش کشاورزی دشت یزد- اردکان با در نظر گرفتن تغییر اقلیم میباشد. بهمنظور انجام این تحقیق، دو دوره زمانی در نظر گرفته شد. دوره اول شامل سالهای 2005-1971 و دوره دوم شامل سالهای 2070-2021 میباشد. برای پیشبینی تغییرات اقلیمی منطقه از دادههای ایستگاه سینوپتیک یزد در دوره 2005-1971 استفاده شد. دادههای انتخابی شامل مقادیر روزانه بارش، درجه حرارت حداکثر، درجه حرارت حداقل و ساعات آفتابی بودند که برای بررسی تغییر اقلیم، تحت سناریوی RPC 4.5در مدل گردش عمومی جو CanESM2 و نرمافزار SDSM 4.2.9 مورد بررسی قرار گرفتند. تبخیر و تعرق و نیاز آبی گیاهان برای دو دوره زمانی منتخب، از طریق گزارش 56 فائو و نرمافزار CROPWAT برآورده شد. بهمنظور بررسی میزان آب مصرفی محصولات شاخص کشاورزی منطقه، پرسشنامههایی در سطح منطقه تکمیل گردید. نتایج بررسیها نشان داد، وضعیت مصرف آب در اراضی کشاورزی مطابق با نیاز آبی محصولات نمیباشد و بهدلیل کمبود آب، کاهش عملکرد محصولات را داریم. از طرفی تا سال 2100 تغییرات دما و توزیع بارش در منطقه مورد مطالعه معنادار خواهد بود و روند افزایشی دما، منجر به افزایش تبخیر و تعرق و بالا رفتن نیاز آبی گیاهان تا 4 درصد میشود. شاخصهای پایداری مصرف آب کشاورزی نیز، شامل شاخص نسبت تبخیر و تعرق به بارندگی (EPR) و شاخص کمبود حداکثر آب (MD) در دورههای اقلیمی فعلی و آتی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد حداکثر افزایش شاخصهای EPR و MD بهترتیب برابر با 24% و 13% میباشد. لذا اثرات کمبود آب و ناپایداری آب در بخش کشاورزی منطقه مطالعاتی تحت تاثیر تغییرات اقلیمی مشهود خواهد بود. بنابراین لزوم تجدید نظر در کشاورزی منطقه، جلوگیری از افزایش بیرویه سطح زیر کشت و بالا بردن راندمان آبی ضروری بهنظر میرسد.
تبخیر و تعرق,مدل لارس,سناریو A2,نرمافزار کراپ وات
https://agry.um.ac.ir/article_36749.html
https://agry.um.ac.ir/article_36749_615f61d7a91bb32192a7831aae2e7dd2.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
مستندسازی فرآیندهای تولید گندم (Triticum aestivum L.) در سیستمهای آبی و دیم در استان گلستان
1177
1202
FA
مریم
طهماسبی
گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
mar.tahmasebi@gmail.com
محمود
رمرودی
0000-0002-3629-136x
گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
mramroudi42@uoz.ac.ir
افشین
سلطانی
0000-0002-6941-4047
گروه زراعت، دانشکده تولید گیاهی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
afshin.soltani@gmail.com
احمد
قنبری
0009-0008-4698-1963
گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
ghanbari@uoz.ac.ir
براتعلی
فاخری
گروه اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
bsiasar@uoz.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.62926
مستندسازی از قدمهای اولیه و اساسی در بهبود هر فرآیند تولیدی است که متأسفانه جایگاه درخوری در بخش کشاورزی کشور ندارد. مستندسازی فرآیند تولید یک محصول در کشاورزی شامل تهیه کلیه اطلاعات و فعالیتهایی است که سیر تولید آن محصول از مرحله آمادهسازی بستر بذر تا برداشت را نشان میدهد. در این مطالعه به منظور بهرهگیری از این ابزار در جهت بهبود فرآیندهای تولید گندم (Triticum aestivum L.) در دو سیستم آبی و دیم استان گلستان، کلیه فعالیتها و مصرف نهادهها که هر مدیر مزرعه در طی سه سال گذشته به طور معمول انجام داده یا مصرف کرده است، در 540 مزرعه با مدیریتهای مختلف ثبت گردید. نتایج مستندسازی نشان داد که میانگین مساحت مزارع آبی بیشتر از دیم بود. اکثر مزارع آبی قبل از گندم زیر کشت دو محصول تابستانهی سویا Glycine max L.)) و برنچ (Oryza sativa L.) بودند، بیشتر مزارع دیم محصول تابستانه نداشته و اکثر مزارع در سال قبل نیز زیر کشت گندم و جو (Hordeum vulgare L.) بودند. اکثر تولیدکنندگان گندم آبی و دیم از گاوآهن و دیسک به عنوان خاکورزی اولیه استفاده کردهاند. همچنین بیشترین نوع ادوات کشت در تولید گندم در هر دو سیستم، خطیکار بود. رقم مروارید بیشترین رقم مورد استفاده در هر دو سیستم کشت گندم دیم و آبی بود. مقدار بذر مصرفی در سیستم دیم بیشتر و تاریخ کشت نیز از گستردگی زمانی بیشتری نسبت به کشت آبی برخوردار بود. 50 درصد از مزارع مورد بررسی در بخش آبی و دیم به ترتیب حداقل از 95 و 70 کیلوگرم نیتروژن خالص استفاده کردند. در هر دو سیستم بیشترین استفاده از علفکش مربوط به گرانستار و تاپیک، بیشترین استفاده از قارچکش مربوط به تیلت و بیشترین استفاده از آفتکش دیازینون بود. ترجیح کشاورزان به استفاده از روشهای سنتی آبیاری برای مزارع بود. دامنه زمانی برداشت گندم از اواسط اردیبهشت تا اواخر خرداد بود. میانگین عملکرد گندم آبی 3845 کیلوگرم در هکتار بود که از دیم با عملکرد 3145 کیلوگرم در هکتار بیشتر بود. نتایج این مطالعه با ارایه تصویری کلی از زیر فرآیندهای تولید گندم در سیستمهای آبی و دیم و مشخصسازی دقیق مقدار و زمان ورود نهادهها به فرآیند تولید امکان ارزیابیهای جامعنگر تولید گندم در گلستان از دیدگاههای زیست محیطی، اقتصادی و جامعهشناختی را میسر میسازد.
زیست محیطی,علفکش,عملکرد,مزارع,نهاده
https://agry.um.ac.ir/article_36756.html
https://agry.um.ac.ir/article_36756_4e249d6d091af89a8394e3d1b4c13fce.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
ارزیابی اثر عوامل مختلف زراعی و اجتماعی بر عملکرد نخود (Cicer arietinum L.): مطالعه موردی استان کرمانشاه- دهستان سنجابی
1203
1216
FA
ناصر
سهرابی
0000-0000-0000-0000
گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
nas.sohrabi@gmail.com
علیرضا
باقری
0000-0000-0870-649x
گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
a.bagheri@razi.ac.ir
فرزاد
مندنی
0000-0002-0077-6605
گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
f.mondani@razi.ac.ir
ایرج
نصرتی
گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
i.nosratti@razi.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.63057
بهمنظور بررسی اثر برخی عوامل تأثیرگذار بر عملکرد نخود (Cicer arietinum L.) دیم، آزمایشی بهصورت پیمایشی با نمونه برداری از 85 مزرعه نخود در سال زراعی 94-1393 در سه روستا واقع در دهستان سنجابی شهرستان روانسر استان کرمانشاه انجام شد. به منظور جمعآوری دادهها از دو روش الف) تکمیل پرسشنامه توسط کشاورزان صاحب هر مزرعه و ب) نمونهبرداری مستقیم از مزرعه، استفاده شد. اطلاعات مستخرج از پرسشنامه شامل روش خاکورزی، تاریخ کاشت، روش کاشت، تراکم کاشت، نوع رقم، تناوب زراعی، مدیریت علفهای هرز، تاریخ برداشت همچنین عوامل اجتماعی شامل سن، سطح سواد، مساحت اراضی کشاورز و نوع روستا بودند. نمونهبرداری از مزراع نیز قبل از برداشت بهصورت تصادفی در شش نقطه از هر مزرعه با استفاده از کوادرات به ابعاد 1×1 متر انجام شد. نتایج نشان داد که عملکرد نخود بسته به نوع مدیریتی زراعی و عوامل اجتماعی تفاوت معنیداری را نشان داد. بر این اساس، انجام دو بار خاکورزی قبل از کشت، استفاده روشهای مکانیزه کاشت، مدیریت علفهای هرز و همچنین انتخاب تاریخ کاشت و برداشت مناسب، بهترتیب 7/21، 3/17، 1/20، 7/16 و 0/15 درصد باعث افزایش معنیدار عملکرد نخود در منطقه مورد مطالعه شد. علاوه بر این، دو عامل سطح سواد و سابقه کشاورز نیز به عنوان عوامل مهم در افزایش عملکرد محصول و کاهش علفهای هرز مطرح بودند. بهطوریکه با افزایش تجربه کشاورزان عملکرد نخود نیز 2/25 درصد افزایش پیدا کرد. همچنین کشاورزان با سطح سواد بالا و پائین در مقایسه با کشاورزان با سطح سواد متوسط، 9 درصد عملکرد بیشتری را برداشت کردند که به نظر میرسد علت این امر عدم تمرکز کشاورزان با سطح سواد متوسط بر فعالیتهای کشاورزی باشد. همچنین سکونت در مقایسه با عدم سکونت در روستا نیز با افزایش احتمال توجه کشاورز به عملیات داشت، افزایش 21 درصدی عملکرد نخود را به دنبال داشت. بطور کلی میتوان بیان داشت که بررسی عوامل مؤثر بر تولید محصولات زراعی در شرایط واقعی، میتواند با افزایش آگاهی در مورد اثر هر یک از این عوامل، مدیریت بهتر بخش کشاورزی را به همراه داشته باشد.
بررسی پیمایشی,تولید نخود,خصوصیات کشاورز,مدیریت زراعی
https://agry.um.ac.ir/article_36760.html
https://agry.um.ac.ir/article_36760_5fee7f07fd7f0952b1e71be7d679440e.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
ارزیابی تحمل به یخزدگی برخی گونههای آویشن (Thymus spp.) جهت کشت در فضایسبز
1217
1227
FA
حسن
ملکی لجایر
دانشگاه محقق اردبیلی
malekih135@gmail.com
هدایت
زکی زاده
دانشگاه گیلان
zakizadeh55@yahoo.com
یوسف
حمیداوغلی
دانشگاه گیلان
hamidoghli@gmail.com
اسماعیل
چمنی
دانشگاه محقق اردبیلی
e_chamani@uma.ac.ir
محمد حسن
بیگلوئی
دانشگاه گیلان
mhbiglouei@yahoo.com
10.22067/jag.v10i4.63381
بهمنظور ارزیابی تحمل به یخزدگی گونههای مختلف آویشن (Thymus spp.) دو آزمایش جداگانه در شرایط هوای آزاد و اتاقک انجماد در دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. این آزمایشها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در شرایط اتاقک انجماد و فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در شرایط هوای آزاد اجرا شد. فاکتور اول شامل دما (10-، 20- و 30- درجه سانتیگراد) در شرایط اتاقک انجماد و زمان نمونهبرداری (آخر خرداد، آخر آذر و آخر بهمن ماه) و فاکتور دوم گونههای آویشن (Thymus kotschyanus Boiss. and Hohen، T. pubescence Boiss & Kotschy ex Celak ،Ronniger T. fedtschenkoi، T. daenensis Jalas، T. vulgaris L.و L. T. sepyllum) بود. درصد زندهمانی در شرایط اتاقک انجماد یک ماه بعد از قرار گرفتن در گلخانه و در هوای آزاد در 15 فروردین هر سال اندازهگیری شد. در دمای 20- درجه سانتیگراد بیشترین درصد زندهمانی به ترتیب در گونههای T. vulgaris و T. sepyllum و کمترین آن در گونه T. pubescence مشاهده شد، ولی در 10- و 30- درجه سانتیگراد و شرایط هوای آزاد اختلاف معنیداری بین گونهها مشاهده نشد. همچنین گونههای T. kotschyanus، T. vulgaris و T. sepyllum میزان نشت الکترولیت کمتر و گونههای T. vulgaris و T. kotschyanus میزان کلروفیل و پرولین برگ بیشتری را در بین گونهها داشتند. از لحاظ فعالیت آنزیمهای سوپر اکسید دسموتاز و آسکوربات پراکسیداز تفاوت معنیداری بین گونهها مشاهده نشد، درحالیکه بیشترین فعالیت آنزیم پراکسیداز در گونههای T. kotschyanus و T. sepyllum مشاهده شد. با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان استنباط کرد که گونههای T. vulgaris، T. sepyllum و T. kotschyanus تحمل بیشتری نسبت به تنش یخزدگی دارند.
آنزیمهای آنتیاکسیدان,پرولین,کلروفیل,نشت الکترولیت,گیاهان بومی
https://agry.um.ac.ir/article_36768.html
https://agry.um.ac.ir/article_36768_35782b5647c371b5925e34f85e5a6628.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
اثر همزیستی با گونههای میکوریزا و پرایمینگ بذر بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه کنجد (Sesamum indicum L.) در سطوح تنش خشکی
1229
1244
FA
عبدالحسین
عسکری
گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
ahaskari2005@gmail.com
محمد رضا
اردکانی
گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
mohammadreza.ardakani@kiau.ac.ir
سعید
وزان
گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
s_vazan@yahoo.com
فرزاد
پاک نژاد
0000-0003-0951-2072
گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
farzadpaknejad@yahoo.com
یعقوب
حسینی
بخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان هرمزگان، سازمان تحقیقات و آموزش کشاورزی،بندرعباس، ایران
yaaghoob.hosseini@yahoo.com
10.22067/jag.v10i4.63405
این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیر تنش خشکی، پرایمینگ بذر و همزیستی با گونههای قارچ میکوریزا آربوسکولار بر عملکرد و اجزای عملکرد کنجد (Sesamum indicum L.) بهصورت اسپلیت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در سالهای 1393 و 1394 در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی حاجیآباد هرمزگان اجرا گردید. فاکتور اصلی تنش خشکی شامل: آبیاری بر اساس تأمین 100درصد نیاز آبی گیاه (آبیاری نرمال)، تأمین70 درصد نیاز آبی گیاه (تنش ملایم) و تأمین50 درصد نیاز آبی گیاه (تنش شدید)، فاکتور فرعی پرایمینگ در سه سطح: بدون پرایمینگ (شاهد)، هیدروپرایمینگ و اسموپرایمینگ و فاکتور فرعی دیگر شامل سطوح قارچ میکوریزا: بدون استفاده از قارچ میکوریزا (شاهد)، استفاده از گونههایGlomus mosseae و Glomus intraradices بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب دادهها نشان داد که اثر ساده تنش خشکی تأثیری معنیدار (P≤0.01) بر کلیه صفات مورد بررسی داشت. اثر تلقیح میکوریزا بر تمامی پاسخهای گیاهی اندازهگیری شده (P≤0.01) و تیمار پرایمینگ بر صفت تعداد دانه در هر کپسول (P≤0.01) و همچنین بر صفات وزن هزاردانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک دارای تأثیری معنیدار (P≤0.05) بود. اثرات برهمکنش آبیاری × میکوریزا فقط بر صفت عملکرد دانه (P≤0.05)، اثرات برهمکنش میکوریزا × پرایمینگ بر صفت تعداد دانه در هر کپسول (P≤0.01) و بر صفت وزن هزاردانه (P≤0.05) معنیدار بود. نتایج همچنین نشان داد که بیشترین عملکرد دانه و تمامی صفات اندازه گیری شده، مربوط به آبیاری با تأمین 100 درصد نیاز آبی گیاه (آبیاری نرمال) بهدست آمد. افزایش مقدار آبیاری از 50 درصد نیاز آبی گیاه به 100 درصد نیاز آبی، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک را به میزانهای 4/39 و 7/26 درصد بهبود بخشید. تلقیح با قارچ میکوریزا گونههای G. mosseaeو G. Intraradices نسبت به عدم مصرف قارچ میکوریزا، عملکرد دانه را به میزانهای 4/10 و 7/4 درصد بهبود داد. پرایمینگ بذر نسبت به عدم پرایم بذر عملکرد دانه را به میزان 2 درصد افزایش داد. هر چند تنش خشکی باعث کاهش عملکرد کنجد شد، ولی استفاده از قارچ میکوریزا شدت اثر آن را کاهش داد. همچنین، تأثیر دو گونه میکوریزا بر عملکرد کنجد و اثر آنها بر کاهش خسارت تنش متفاوت بود، بهطوریکه قارچ میکوریزا G. mosseae دارای قدرت همزیستی بیشتری در مقایسه با G. intraradices بود و از افت شدید عملکرد کنجد در شرایط تنش خشکی جلوگیری نمود.
واژه های کلیدی : عملکرد بیولوژیک,نیاز آبی,همزیستی میکوریزایی,هیدروپرایمیگ
https://agry.um.ac.ir/article_36773.html
https://agry.um.ac.ir/article_36773_51e430af1074683657e036510159ef9f.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
تأثیر مدیریت تغذیهای روی عملکرد، کارایی نیتروژن، کربن آلی و نیتروژن خاک در تناوب کلزا (Brassica napus L.)-گندم (Triticum aestivum L.)
1245
1257
FA
حامد
اکبری
دانشگاه تربیت مدرس تهران
hamed.akbari@modares.ac.ir
سید علی محمد
مدرس ثانوی
دانشگاه تربیت مدرس تهران
modaresa@modares.ac.ir
10.22067/jag.v10i4.63624
بهمنظور بررسی اثرات مدیریت تغذیه گیاهان بر عملکرد دانه، کارایی نیتروژن و خصوصیات خاک، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس در طی سالهای 1393-1389 انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل تناوب در دو سطح (کلزا (Brassica napus L.)-سویا (Glycine max L.)-گندم (Triticum aestivum L.) و کلزا-گندم) و تیمارهای کوددهی در نه سطح (1F: اوره؛ 2F: اوره + زئولیت؛ 3F: کمپوست دامی؛ 4F: کمپوست دامی + زئولیت؛ 5F: اوره + کمپوست دامی؛ 6F: اوره + کمپوست دامی + زئولیت؛ 7F: اوره + آزوکمپوست؛ 8F: اوره + آزوکمپوست + زئولیت و 9F: شاهد) بهترتیب بهعنوان کرتهای اصلی و فرعی بودند. بیشترین عملکرد کلزا و گندم از تیمار تلفیقی 6F در سال دوم آزمایش به مقدار 3571 و 4001 کیلوگرم در هکتار بهترتیب حاصل شد. بیشترین میزان جذب نیتروژن از تیمار 6F (115 و 120 کیلوگرم در هکتار) و کمترین مقدار از تیمار 9F (30 و 28 کیلوگرم در هکتار) بهترتیب برای کلزا و گندم حاصل شد. بیشترین میزان افزایش در کربن آلی خاک از تیمار 4F به میزان 9 درصد و بیشترین کاهش از تیمار 1F به میزان 14 و 17 درصد بهترتیب برای کلزا و گندم بهدست آمد. نتایج نشان داد استفاده از کود دامی و زئولیت روشی مناسب برای کاهش کاربرد کودهای شیمیایی، افزایش عملکرد و بهبود پایداری در سیستمهای کشاورزی میباشد.
آزوکمپوست، خاک شنی,زئولیت,کشاورزی پایدار,کوددهی تلفیقی
https://agry.um.ac.ir/article_36781.html
https://agry.um.ac.ir/article_36781_7a9edffaa74253a7c9f78313ae8c5c6e.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
بوم شناسی کشاورزی
2008-7713
2423-4281
10
4
2018
12
22
خصوصیات رشدی و عملکرد دانه ذرت (Zea mays L.) (رقم سینگل کراس 704) تحت تأثیر مصرف تلفیقی کود دامی و شیمیایی
1259
1268
FA
هادی
زرقانی
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
h.zarghani2004@yahoo.com
پرویز
رضوانی مقدم
0000-0002-3827-3878
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
rezvani@um.ac.ir
احمد
قنبری
0009-0008-4698-1963
گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
ghanbari@uoz.ac.ir
عبدالجلیل
یانق
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
10.22067/jag.v10i4.71099
به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کود دامی و شیمیایی و تلفیق آنها بر عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه ذرت دانهای (Zea mays L.) (سینگل کراس704)، آزمایشی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه آموزشی و پژوهشی دانشگاه زابل در سال 1384 به اجرا درآمد. تیمارها شامل؛ :T0 شاهد (عدم مصرف کود دامی و شیمیایی)؛ :T190 تن کود دامی (کود گاوی) در هکتار، T2: 200 و 150 کیلوگرم در هکتار به ترتیب اوره و فسفات آمونیوم؛ :T3 مصرف 45 تن کود دامی در هکتار + 100 و 75 کیلوگرم در هکتار به ترتیب اوره و فسفات آمونیوم؛ T4: مصرف 30 تن کود دامی + 133 و 100 کیلوگرم در هکتار به ترتیب اوره و فسفات آمونیوم؛ :T5 مصرف60 تن کود دامی + 6/66 و 50 کیلوگرم در هکتار به ترتیب اوره و فسفات آمونیوم بودند. نتایج نشان داد که صفات عملکرد ماده خشک، ارتفاع بوته، تعداد دانه در بلال، درصد برگ، درصد ساقه، درصد بلال، درصد ماده خشک، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف، عملکرد اقتصادی، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت به طور معنیداری تحت تأثیر مصرف کود قرار گرفتند. بیشترین عملکرد دانه (4825 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد ییولوژیک (7850 کیلوگرم در هکتار)، طول بلال (9/23 سانتیمتر)، تعداد دانه در ردیف (36 دانه)، وزن هزار دانه (1/176 گرم) و ارتفاع بوته (3/198 سانتیمتر) در تیمار T5 به دست آمد، که اختلاف آن با تیمارهای T0،T1 ، T2 و T4 معنیدار بود، و همبستگی مثبت و معنیداری بین عملکرد دانه با طول بلال (**86/0)، وزن هزار دانه (**61/0)، عملکرد بیولوژیک (**67/0)، تعداد دانه در ردیف (**97/0) و ارتفاع بوته (**86/0) وجود داشت. بر اساس نتایج حاصله، اثر بخشی تلفیق کود شیمیایی با کود گاوی بر اجزای عملکرد ذرت در مقایسه با مصرف جداگانه هر کدام از آنها بیشتر بود. بر اساس نتایج تحقیق، حاضر به نظر میرسد که اختلاط 60 تن کود دامی در هکتار + 6/66 کیلوگرم اوره با 50 کیلوگرم فسفات آمونیم در هکتار برای تولید ذرت در شرایطی مشابه با تحقیق حاضر مناسب باشد.
عملکرد بیولوژیک,کود ترکیبی,عملکرد اقتصادی,شاخص برداشت
https://agry.um.ac.ir/article_36785.html
https://agry.um.ac.ir/article_36785_e9189636c662b281328773e5bddc24a6.pdf